سخنرانی مریم رجوی در كنفرانس پارلمان اروپا
انقلاب سوریه و قیام مردم عراق اتحاد منطقهیی آخوندها را در آستانه فروپاشی قرار داده است. آنها از امواج تغییر در منطقه وحشتزده هستند. پیشرویهای داخلی و بینالمللی مقاومت این وحشت را مضاعف كرده است. رژیم برای نجات از سقوط محتوم، تلاشهای خود را در سه مولفه تشدید كرده است:
از یكسو برای نجات دیكتاتور سوریه با تمام قوا به كشتار مردم این كشور روی آورده؛ كما اینكه با تمامی امكانات در برابر قیام مردم عراق برای دفاع از مالكی صف آرایی كرده است. از سوی دیگر تلاشهای خود را برای دستیابی به بمب اتمی، دو چندان كرده و جامعه جهانی را با مذاكرات بیحاصل به بازی گرفته و برای این پروژه شوم، زمان میخرد. و از همه مهمتر سركوب و خفقان اجتماعی و سیاسی را تشدید و به اعدامهای جمعی ابعاد جدیدی بخشیده است. هدف كانونی سركوب، از بین بردن مقاومتی است كه كلید تغییر را در دست دارد. حمله ۹فوریه به زندان لیبرتی و كشتار اعضای سازمان مجاهدین در این راستاست. نابودی اپوزیسیون سازمانیافته، بهویژه در اشرف و لیبرتی، عنصر ضروری برای نجات رژیم دیكتاتوری مذهبی حاكم بر ایران است.
ما هر لحظه در انتظار فاجعهیی هستیم كه زمان آن را نمیدانیم؛ اما محل وقوع، كمپ لیبرتی و قربانیان آن ۳۱۰۰ تن از اعضای مقاومت در این كمپ هستند. آمریكا در اطلاعیه ۱۱ فوریه، وقوع حملات مشابه را در هر زمان، محتمل دانست. دولت عراق تصریح كرد نمیتواند از حملات مشابه جلوگیری كند. ایادی رژیم اعلام كردند دوباره حمله خواهند كرد و اطلاعات مقاومت نشان میدهد حملات بیشتر رژیم ایران با كمك دولت عراق در راه است.
راهحل چیست؟ راهحل به روشنی انتقال همه ساكنان به آمریكا و یا یك كشور اروپایی ولو بهطور موقت است، تا از آنجا به كشورهای ثالث منتقل شوند. اگر این امكان ندارد، كه به نظر میرسد در این زمانبندی كوتاه امكان ندارد، تنها راه حل، بازگشت موقت به اشرف است كه امنیت نسبی دارد.
اما آمریكا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا ما را به بازاسكان قطرهیی ارجاع میدهند و وقتی میپرسیم تكلیف اكثریت عظیمی كه در لیبرتی باقی میمانند با موشك و خمپاره چه میشود؟ ما را متهم به مخالفت با بازاسكان میكنند.
در ۴ مه ۲۰۱۱ پس از قتلعام ۸ آوریل، آقای استیونسون كه از عراق بازگشته بود، در یك گفتگوی۶ -۵ ساعته در پاریس، طرح اولیه پارلمان اروپا برای انتقال ساكنان به كشورهای ثالث را با من در میان گذاشت و من مجاهدان اشرف را به این طرح متقاعد كردم و از آن زمان برای اجرای این طرح تلاش زیادی كردیم.
اما از ابتدای ۲۰۱۲ تا روز قبل از موشكباران، تنها هفت تن توسط كشورهای ثالث پذیرفته شدند. سه تن از هشت شهید ۹فوریه، پناهندگان آلمان بودند كه تنها كافی بود سفارت آلمان یك مُهر تمدید در پاسپورت آنها بزند! این حقیقت پروژه بازاسكان است.
اما همین كشورها با صدور اطلاعیههای مكرر و تضمین سلامت و امنیت ساكنان، البته روی كاغذ آنها را برای انتقال به زندان لیبرتی تحت فشار گذاشتند. اطلاعیههای خانم اشتون با این مضمون را به یاد میآورید. یك كُر هماهنگ برای فریب ساكنان!
اما بعد از ۹ فوریه دیگر كسی نباید انتظار داشته باشد باز هم فریب بخوریم و با ادامه ریل قبلی، به یك فاجعه دیگر خوشآمد بگوییم. بگذارید یك نمونه را توضیح بدهم.
از ابتدای ۲۰۱۲ مقاومت ایران در تیرانا و واشینگتن و ژنو تلاش كرد دولت آلبانی را به پذیرش همه یا بخش عمده ساكنان متقاعد كند. به موازات آن، كمیساریای عالی پناهندگی و آمریكا نیز همین موضوع را دنبال میكردند. در نوامبر گذشته، نماینده دولت آمریكا به ما نوشت آلبانی ۲۱۰ نفر را پذیرفته است. نمایندگان ما اوایل ژانویه امسال به تیرانا رفتند و با نخست وزیر ملاقات نموده و تضمین كتبی دادند كه همه هزینههای این افراد را تأمین خواهند كرد و خواستار افزایش تعداد شدند كه با رویكرد مثبت نخست وزیر مواجه شد.
آمریكا و آلبانی بهدرستی ما را از اعلام این خبر برحذر داشتند تا رژیم ایران وارد موضوع نشود. اما سفر ۱۵مارس نماینده ویژه دبیركل به تیرانا و اعلام خبر پذیرش ۲۱۰ تن، شانس پذیرش رقم بزرگ را سوزاند. او میخواست از این موضوع بهعنوان یك ابزار تبلیغاتی برای تحت الشعاع قرار دادن كشتار ۹ فوریه و موضوع مبرم امنیت در اجلاس شورای امنیت، سوء استفاده كند و مساله امنیت وحفاظت از آنها را در سایه قرار بدهد.
از دسامبر گذشته نمایندگان ساكنان، لیست شماره ۱ بیماران و كسانی كه انتقالشان اولویت دارد را در اختیار سازمان ملل و آلبانی و آمریكا قرار دادند و در انتظار انتقال آنان بودند. اما بعد از ۹ فوریه وضعیت اساساً تغییر كرده است. ساكنان از نظر اخلاقی و سیاسی و انسانی، خود را مجاز نمیدانند لیبرتی را ترك كنند و اكثریت عظیم خواهران و برادرانشان را زیر خمپاره و موشك بگذارند. آنها میخواهند یا بقیه ساكنان همزمان به خارج از عراق منتقل شوند، یا با انتقال به اشرف، امنیت نسبی داشته باشند.
در ۴۷ روز گذشته دولت عراق از اقدامات اولیه امنیتی در لیبرتی خوداری كرده است. اقدامات بسیار سادیی كه تلفات حملات بعدی را كمتر كند؛ ازجمله، بازگرداندن ۱۷۵۰۰ تی وال، كه پس از ورود ساكنان اشرف نیروهای عراقی آنها را بیرون بردند، انتقال كلاهها و جلیقههای حفاظتی و تجهیزات پزشكی از اشرف به لیبرتی، اجازه سازندگی در لیبرتی و بزرگ كردن مساحت آن. اینها حداقلهای در دسترسی است كه اگر عراق سوء نیت نداشت، همان روز اول آنها را اجرا میكرد.
با این همه، من از بیماران و افرادی كه انتقال آنها اولویت دارد شخصاً تقاضا كردم بهرغم میل باطنی، انتقال به آلبانی را بپذیرند
حالا اگر كوبلر بخواهد آلبانی را بهانه نگهداشتن ساكنان زیر موشك و خمپاره بكند و بدون حل مساله امنیت، بازاسكان قطرهیی را به آنها دیكته كند، به كشتار چهارم سوخت میرساند و هیچ كس به آن تن نخواهد داد.
شما به یاد میآورید در تمام سال ۲۰۱۲ ما با یك كُر هماهنگ مواجه بودیم كه از كوبلر شروع میشد و توسط دبیركل و وزارت خارجه آمریكا و خانم اشتون و برخی دولتهای اروپایی ادامه پیدا میكردكه از ما میخواستند، به ساكنان اشرف دستور بدهیم به زندان لیبرتی منتقل شوند. آنها درك نمیكنند كه این افراد خودشان تصمیم خودشان را میگیرند. وقتی ما نگرانیهای خودمان را در مورد امنیت لیبرتی مطرح میكردیم، امنیت و سلامت ساكنان در لیبرتی را تضمین میكردند كه البته بعداً معلوم شد هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
حالا متاسفانه دوباره همان كُر هماهنگ تكرار میشود: نامههای كوبلر و سخنرانی شرم آور او در شورای امنیت و مواضع وزارت خارجه آمریكا و خانم اشتون كه دستور بدهید ۲۱۰ نفر، یعنی ۶ درصد، به آلبانی بروند و ۹۴درصد را زیر موشك و خمپاره در لیبرتی رها كنید.
آقایان! زمان آن رسیده كه درك كنید و به انتخاب آزادانه ساكنان لیبرتی احترام بگذارید. آنها دستور نمیگیرند. ما میتوانیم با آنها صحبت كنیم و به آنها توصیه كنیم ولی آنها خودشان تصمیم میگیرند.
مارتین كوبلر به جای این كه در شورای امنیت به این پاسخ بدهد كه امنیت و سلامتی كه قول داده بود، چه شد، به جای این كه گزارش كند دولت عراق از حداقل تدابیر امنیتی در لیبرتی سرباز میزند، به جای اینكه وضعیت اسفناك پزشكی در این كمپ را به اطلاع شورا برساند و به جای این كه بگوید باز اسكان سریع و پروژه «تیتیال» شكست خورده است، از ما میخواهد دستور بدهیم افراد اشرف به قتلگاه لیبرتی بروند و افراد لیبرتی هم امنیت خود را فراموش كنند و دل خودشان را به باز اسكان قطرهیی خوش كنند و در انتظار قتل عام بعدی بنشینند.
من بارها به او گفتهام در جنبش ما چیزی با دستور حل نمیشود. اما اگر آقای كوبلر خیلی به فرهنگ دستور دادن و اطاعت چشم بسته علاقمند است، بگذارید به نام بشریت ابتدا به خود او دستور بدهیم كه از تجارت خون، و بازی با جان انسانها و واداركردن آنها به تسلیم در برابر فاشیسم دینی، دست بردارد و بلادرنگ جای خود را به یك فرد بیطرف بسپارد كه تسهیلكننده جنایت علیه بشریت و بیخانمانسازی اجباری نباشد و ۳۱۰۰ پناهنده را در كورهیی به نام لیبرتی زیر خمپاره و موشك، حتی بدون كلاه و جلیقه حفاظتی، تلنبار نكند.
اما آنچه من بعد از سه حمام خون به رزمندگان آزادی توصیه میكنم، ایستادگی برای احقاق حقوقشان طبق كنوانسیون چهارم ژنو و قوانین پناهندگی است كه طبق جزوه راهنمای كمیساریا وقتی مورد حمله قرار میگیرند، باید به محل امنتر منتقل شوند؛ یعنی اشرف.
من همچنین از پارلمان اروپا و از دوستان بزرگ مقاومت، كه در طول این سالها همواره كارزار حفاظت از اشرف را رهبری كردهاند، میخواهم اجازه ندهند بار دیگر اشرفیها قربانی این فشار ظالمانه و این كُر هماهنگ بشوند.
بگذارید یكبار دیگر به صراحت از اتحادیه اروپا و خانم اشتون بخواهم به اقدام عاجل دست بزنند. یا ساكنان را موقتاً به یك كشور اروپایی منتقل كنید؛ یا شرایط بازگرداندن آنها به اشرف را فراهم كنید. مردم ایران كوشش نمایندگان شجاع پارلمان اروپا در دفاع از مقاومت مردم ایران، بهویژه رزمندگان آزادی در اشرف و لیبرتی، را فراموش نخواهند كرد. این تلاشها روابط مستحكم آینده ایران و اروپا را میسازد.
مطمئنم كه این روزهای تیره و سخت خواهد گذشت؛ مثل زمستان كه گذشت و بهار كه فرارسید. امیدوارم مثل بهار طبیعت، بهار آزادی مردم ایران نیز فرا برسد و ایرانیان بتوانند یك جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت، مبتنی بر برابری زن و مرد و جمهوریی داشته باشند كه به همه آزادیهای انسانها از هر قوم، از هر نژاد، از هر زبان، با هر مذهب و با هر عقیدهیی احترام بگذارد.
از همه شما متشكرم.
- برچسبها:نقض حقوق بشر