تقوای رهاییبخش/ سخنرانی خطاب به گردهمایی مجاهدان اشرف به مناسبت ماه مبارک رمضان
باسلام وتبریک رمضان به اشرفیهای روزه دار، به سمبلهای تقوا وپرهیزکاری، به سمبلهای یگانگی ورهایی، بهسمبلهای پایداری واستقامت وبه سمبلهای میتوان وباید.
برادران وخواهران عزیزم!
سلام ودرود به همه شما و به مقاومت وایمان ووفای به عهدتان، نماز و روزههایتان نزد خدای بزرگ قبول باشد و عبادت بزرگ وبینظیرتان درپایداری ده ساله، و بهخصوص ماههای اخیر، قرین اجرو برکت باشد.
در نشست و گردهمایی شما بیشک شهیدانتان هم حی و حاضرند، از فرمانده سیاوش سیفی و یارانش که درست در همین روز در ده مرداد ۱۳۶۱در تهران بهشهادت رسیدند، تا شهیدان شش و هفت مرداد یا ۱۹فروردین.
این روزها سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی است. قدر و منزلت تاریخی و ایدئولوژیکی آنها را مردم ایران، نسل اندر نسل، گواهی کرده و میکنند. ۲۴سال از آن زمان گذشته، اما این ماجرایی است که همچنان ادامه دارد. چرا که در یک تقسیم کار شوم و رسوا و ننگین، خمینی و آخوندهای او خون زندانیان سیاسی را به زمین ریختند و بعد، مماشاتگران با این رژیم و همدستان و همخطان این رژیم و انواع فرصتطلبانی که به منافع آخوندها خدمت میکنند، از نظر سیاسی به این جنایت بزرگ امداد میرسانند؛ یا با تلاش برای مسکوت گذاشتن آن، یا با کوچک و بیاهمیت نشان دادن آن یا انداختن تقصیر آن به گردن خود مجاهدین.
تاریخ گواهی میکند که آنها شکست خوردهاند و مهمترین مسبب شکست آنها، حضور مقاومت و جنبشی است که به آرمان آنها وفا کرده و دارد ادامه میدهد. این روزها همچنین سالگـرد فروغ جاویدان است که بزرگترین حماسه مبارزه برای آزادی در تاریخ ایران است.
از آن زمان نیز ۲۴سال گذشته است. اما میبینید که آخوندها در همین روزها آن قدر در تلویزیون و مطبوعاتشان در این مورد جیغ میکشند که انگار تازه اتفاق افتاده است. چرا؟ این همه وحشتزدگی برای چیست؟ علتش روشن است. آنها دارند در مقابل تأثیر و انگیزش مقاومت شما به خصوص اشرف در جامعه ایران و در میان جوانان ایران واکنش نشان میدهند.
فروغ جاویدان حقیقتا جاویدان است. و پیام آن همچنان تازه و جوشان و شکافنده است.. چون قله درخشان مسیری آزادی و مقاومت در تاریخ ایران است و بیتردید همین مسیر است که بر ارتجاع و دیکتاتوری غلبه خواهد کرد و بالاخره باید به فروغ ایران اشاره کنم. یعنی پایداری اشرفیها در ۶و ۷مرداد ۸۸ که واقعا دنیایی را مسحور خودش کرد.
آن روزها در گرماگرم قیام مردم ایران، خامنهای میخواست سرچشمه و منبع انگیزش قیام برای سرنگونی را مهار کند. اما مبارزه و نبردی که از آن نقطه جوشید، صحنه را دگرگون کرد. حماسه بینظیر مقاومت ۳۶ اشرفی گروگان و پیروزی آنها، آن اعتصاب غذاها، آن رزم و رنجها، آن تحصنها و همبستگیها که در تاریخ جهان کمتر دیده شده، همه حقیقتا باعث پیشروی و جهش مقاومت شد و بر سر خود رژیم و دست نشاندگان عراقیش خراب شد. درس بزرگ آن کارزار بزرگ و رمز ماندگاری و پیشروی مقاومت شما پرداخت بها بوده و هست و همین پرداخت بهاست که سرانجام پیروزی را محقق میکند.
بسمالله الرحمن الرحیم
یا ایهااللذین آمنوا كُتِبَ عَلیکمُ الصّیام كَما كُتِب عَلی اللَّذینَ مِن قبلكُم للَّعلکم تَتَّقون.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ
انا انزلناه فی لیله القدر/ و ما ادراک مالیله القدر/ لیله القدر خیر من الف شهر/ تنزل الملائکه و الروح/ فیها باذن ربهم من کل امر/ سلام هی حتی مطلع الفجر/
ماه رمضان در فرهنگ قرآن به اعتبار آیاتی که خوانده شد، ماه تقوا، ماه نزول قرآن وماه شبهای قدر نامیده میشود.
سالهای قبل باهم درمورد شب قدر گفتگو کردیم واینکه مفهوم قدر چیست و چرا ماه رمضان در میان سایر ماهها بیش از همه، ماه شبهایقدر میباشد. امسال میخواهیم درباره پایهییترین مفهوم که در قرآن به عنوان دلیل و دستاورد شهر رمضان وروزهداری ذکر شده، یعنی «تقوا»، صحبت کنیم.
پدر طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن، وقتی به ترجمه کلمه تقوا و متقی میرسد، میگوید: «….متقی گیرنده و قرار دهنده وقایه است، آنچه از آسیبی باز دارد ویا حدی را نگه دارد، مانند سپر، چتر، ستون. و سد را وقایه گویند. ترمز اتومبیل هم وقایه است و اهمیتش بیش از ابزار و دستگاههای دیگر است: حفظ از تصادم و سقوط به وسیله ترمز است. راننده بهاندازه قدرت و استحکام آن اختیار و تسلط دارد. وجدان آگاه و فعال که شهوات و عواطف و خشم را از سرکشی و تصادم با حدود و حقوق دیگران نگهدارد، وقایه نفس انسانی وصاحب آن متقی است».
البته همه شما با مفهوم تقوا آشنا هستید و بارها درباره آن بحث کردهاید. این را هم میدانید که این کلمه چقدر لقلقه زبان آخوندهای پلید حاکم است. کار و حرفه آنها معکوس کردن، قلب کردن و ضدارزش کردن کلمات آرمانی و قرآنی است.
بهطور کلی درک مذهب ارتجاعی از این کلمه این است که آن را یک مفهوم پاسیو معرفی میکنند. مفهومی که حداکثر برد آن زهد مآبی و خشکه مقدس بازی است. مفهومی که ربطی به جمع و جامعه انسانی ندارد و مدار آن در درون فرد و اخلاقیات و خصائل فردی او بسته میشود. بگذریم که خمینی و آخوندهای او پس از رسیدن به حاکمیت، همین درک ارتجاعی را هم رها کردند و همه اعمال و نیات و ظاهر و باطنشان در شکنجه و قتلعام و تروریسم و چپاول خلاصه میشود.
ما در بحث طبعا کاری به کار این نوع برداشت از تقوا نداریم. ما با این نوع تلقی از تقوا، مرزی عبورناپذیر به سترگی تمامی نبردمان بارژیم آخوندی داریم. کما اینکه از درک سادهسازانه تقوا یعنی محدود کردن آن به مفاهیم و پرهیزکاریهای فردی یا رعایتهای شکلی مذهبی نیز بهنظرم در فرهنگ سازمان مجاهدین مدتهاست که فاصله گرفتهایم.
اما صرفنظر از آخوندها، از آنجا که تقوا از پایبندی به قانونمندیها و مرز سرخها و از خویشتنداری و پرواپیشگی صحبت میکند، در همه فرهنگها و جوامع و در طول تاریخ، دو دیدگاه متضاد در این زمینه وجود داشته داشته که با هم در جنگ بوده و هستند. صاحبان یک دیدگاه میگویند این به معنای محدود کردن کارکرد آزاد انسانی است. زیرا ناآزادیها و محدودیتها و جبرهایی را به انسان تحمیل میکند و او را از اعمال اراده آزادانه خودش بازمیدارد. صاحبان دیدگاه دیگر میگویند به عکس، از قضا تمام هدف این است که کارکرد ویژه انسان فرصت پیدا کند، از بند رها شود و پیشرفت انسان و جامعه انسانی تضمین پیدا کند.
این کشاکش تا همین امروز هم ادامه دارد. برخیها آن را به صورت نظریههای مشخصی مدون و ارائه کردهاند و برخی در عمل از این یا آن دیدگاه پیروی میکنند. بهعنوان مثال خمینی دجال، آنطور که حاکمیت غاصبانه ده سالهاش نشان داد و آنچنان که در مواردی در سخنرانیهایش تصریح میکرد، هیچ حد و مرز و هیچ یک از موازین انسانی و اسلامی و اخلاقی را برای حفظ قدرت خودش به رسمیت نمیشناخت.
حتما شنیدهاید که در سال ۶۶ به خامنهای نوشت که اختیارات حکومت از هرچیزی بالاتر است و میتواند از نماز و روزه مردم جلوگیری کند و قراردادهای شرعی خود را لغو کند و از هر امری چه عبادی چه غیر عبادی ممانعت کند. قبل از آن هم صریحا گفته بود که برای حفظ حکومت جاسوسی و دروغ گفتن و شراب خوردن هم واجب است.
حقیقتا خمینی مظهر بیتقوایی بود و چیزی جز قدرت دیوانهوار خودش را قبول نداشت.
اما مفهوم حقیقی تقوا در فرهنگ اصیل اسلامی و دراندیشه تابان توحیدی چیست؟
اجازه بدهید بهعنوان شروع جواب، جملاتی از خطبه وصیت مولا را باهم قرائت کنیم:
أُوصِیكُمَا بِتَقْوَی اللَّه وَ اَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَی شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا أُوصِیكُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلی الله علیه وآله )/ يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ….
این جملات شروع آخرین وصیت مولای متقیان به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است که پس از ضربت خوردن از یکی از شاگردان خمینی در آن زمان، یعنی ابنملجم، و در آستانه شهادت بیان شده است. وصیتی است که با سفارش و فراخوان به تقوا شروع شده و فراخوانی است به همه نسلها در همه عصرها.
«وصیت میکنم شمارا به تقوای خدایی. یعنی اینکه شما( فرزندان عزیزم وراهبران فردای جامعه انسانی) در پی دنیا و هدفهای فردی یا کوتاه مدت نباشید؛ هرچند که حتی دنیا بهشما روی آورد و امکان همه نوع بهرهوری فراهم باشد. و آنگاه که در نتیجه این انتخاب تقواگرایانه چیزی از دنیا را دست دادید، هرگز تأسف نخورید و پشیمان نشوید. (وقتی به این درجه از وارستگی رسیدید)، آنگاه گام بعدی را بردارید و سخن حق بگویید (و از قیمت آن هرچه که باشد نهراسید). و فقط برای پاداشی که خدا به شما می دهد کار و تلاش کنید وچشمداشت دیگری نداشته باشید. وقتی تمامی این گامها را در تقوا و آمادهسازی فردی و جمعی برداشتید، تازه به مفهوم عالی تقوا میرسید؛ یعنی اینکه اوج تقوای تک تک شما این است که دشمن ظالم و دوست مظلوم باشید (یعنی وارد نبرد و سمتگیری اجتماعی شوید و صف خودرا در کنار مظلومین تا ابد انتخاب کنید).
آیا از نظر علی مفهوم تقوا در همین جا متوقف می شود؟ هرگز! درگام بعدی علی با تأکید بیشتر می گوید که من شما دو فرزند دلبندم وتمامی خانواده ام و پیروانم و هرکسی که این وصیت به او برسد را بازهم به مدار بالاتری از تقوا وصیت میکنم و آنهم اینکه کارتان سازمانیافته باشد. سازمانیافتگی، اولین مفهوم جمعی تقوا است. و بلافاصله به گام بعدی بیندیشید وآنهم تلاش مستمر برای اصلاح و بسامان کردن مناسبات درونی جمع است. مناسبات درونی خودتان را اصلاح و بسامان کنید.
میخواهید بدانید بسامان کردن مناسبات فیمابین جمع تا کجا مهم است؟ من از جد شما پیامبر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که همیشه میگفت بسامان کردن مناسبات درونی جمع، از تمامی نمازها و روزهها علیرغم اهمیت انکار ناپذیرشان برتر است.
دراین خطبه، وصیت مولا دامنه تقوا را تا انتقاد و انتقاد از خود، یعنی امر به معروف و نهی از منکر نیز گسترش میدهد.
در قرآن هم بارها تصریح شده که پیامبران، از نوح گرفته تا هود و شعیب و لوط و صالح و الیاس و عیسی و پیامبر اسلام، همه با فراخوان به تقوا، پیامبری و رسالتشان را شروع کردهاند. به عبارت دیگر، تقوا موضوع دائمی مبارزه ایدئولوژیک انسان است و از تاریخ تکامل اجتماعی انسان و مبارزه او برای آزادی و رهایی جداییناپذیر است.
تقوا نه برای محدود کردن و مقید کردن آدمی، بلکه برای پیشرفت و تکامل انسان و جامعه انسانی است. مسیر تکامل و آزادی و رهایی حقیقی انسان، عبارت است از غلبه کردن بر موانع راه انسان و عواملی که او را به بند کشیده است. انسان دریایی از توانمندی است. در سرچشمه خلقتش، محدودیتی برای کیفیتهای انسانی و قدرت او برای تغییر دادن طبیعت و جامعه وجود ندارد. اما این قوای نهفته، این استعدادها و ظرفیتهای بالقوه، به بند کشیده شدهاند. به بند استثمار، به بند فرهنگ و عادتها و ذهنیتهای عقب مانده، به بند انواع ناباوریها، و به خصوص انواع از خودبیگانگیها.
مگر رسالت پیامبران در هر زمان این نبود که بتها را در هم بشکنند؟ آن بتها مظاهر از خود بیگانگی انسان بود و با شکستن آنها، ذهنیتهای ارتجاعی و عقبمانده فرو میریخت، قوای انسانی فرصت پیشرفت و جهش پیدا میکرد و به طور واقعی یک انقلاب اجتماعی و سیاسی صورت میگرفت و تاریخ را به جلو پرتاب میکرد. این عملکرد حقیقی تقواست که فراخوان و دعوت پیامبران بوده است. عملکردش این است که دیدن، شنیدن و گفتن و به طور کلی حواس آدمی و افکار و معیارهای او را انسانی و انسانیتر میکند. یعنی در هر قدم، آزادتر از بندها و بیگانگی و در نتیجه وارستهتر و رهاتر.
در این مورد جملاتی از سخنان مسعود در تبیین جهان را یادآوری میکنم:
«با معیار(تقوا) است که قرآن محور حرکت فرد و تاریخ، انسان و اجتماع را معرفی میکند. يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ : ای مردم ما شما را مرد و زن آفریدیم. و شعبه، شعبه قبیله، قبیله و ملت، ملت قرار دادیم. تا در همین رابطه تنافض و تضادها، شناخت پیدا بکنید. اما چرا ملت، طبقه شدند مرد یا زن شدند؟ معیار ارجحیت، محور چیست؟ “انَّ اکرمکم عِنداللهِ اتقیکم” بالاترینها، با تقواترین هستند.پس تقوا، خصیصه رهاییبخش و یگانهساز دارد. تقوا، محور ارتقا فرد و تاریخ است. “مسیح” هم در انجیل گفته بود که: “حقیقت هم شما را آزاد خواهد کرد”.چرا که آزادیبخش است. در باره محور عملکرد “حقیقت” در قرآن، زیاد خواندهایم که: “انبیاء آمدند، تا غل و زنجیرها را باز بکنند”.…نتیجه بگیریم چه کسانی بالاترند، آنهایی که از حیوانیت و خویهای حیوانی دورترند، آنهائیکه بیشتر در جهت یگانگی حرکت میکنند. پس چنین است که ماهیت انسان محقق و اثبات میشود. چیزی که جز با نفی و سرکوب و ابستگیهای حیوانی و خروج بر جبر غرائز، بر جبر محیط و طاغوتهای اجتماعی امکانناپذیر است. پس بنابراین تقوا الزاما حاوی ناخرسندی از وضع موجود، به خاطر ارتقاء به یک موقعیت بالاتر است. یعنی خروج بر جو جبری جامعه، هجرت فعال از آن، هجرت رزمنده از آن، در شوریدن و در قیام کردن. … پس براستی آنهایی که وضعیت غیرتکاملی موجود را در هر شرایطی پذیرفتهاند و قدرت شورش و قیام را در قبال آن از دست دادهاند، هرگز نشانی از تقوا ندارند».
حالا به قرآن کریم مراجعه میکنیم تا ببینیم درباره این مفهوم چه گفته است. نخست این که تقوا پیشگان چه کسانی هستند؟ در سوریه بقره، انسانهای متقی و اهل تقوا، این طور توصیف شدهاند:
پرهیزکاران کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند و نماز بهپا می دارند و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادیم، انفاق می کنند و آنان که به آن چه بر تو نازل شده، و آن چه پیش از تو بر پیامبران پیشین نازل گردیده، ایمان می آورند و به رستاخیز یقین دارند. آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند.
پس مشخصات تقوا پیشگان عبارت است از ایمان به غیب، فدا کردن، نماز به پاداشتن، ایمان به راه پیامبران، یقین به روز معاد و در پیش گرفتن راهی که خدا آن را ترسیم کرده است. در سوره آل عمران مشخصات تقوا پیشگان این است:
کسانی که در هر موقعیتی، چه دارا باشند چه نادار، انفاق و فدا میکنند، کسانی که بر خشم خود مسلطاند، کسانی که از بدیهای مردم چشم میپوشند، کسانی که وقتی کار خطایی میکنند، از آن بازمیگردند ، در خطای خود نمیمانند و آن را تصحیح میکنند، کسانی که پاداش کارهایشان، آمرزش خدایی است؛ یعنی کمبودها و نقصهایشان را خدا پر میکند.
اما تقوا چه کارکردی دارد و در عمل به چه معنی است؟ در سوره اعراف، تقوا یکی از آیههای خدا و لباس پرهیزکاری انسان توصیف شده است. در سوره نحل تقوا وسیلهیی برای کامل کردن نعمتهای خدایی به انسان نامیده شده است و لباسی که هنگام نبرد او را حفظ کند.
حال ببینیم تقوا داشتن چه دستاوردی دارد و چه هدفی را برآورده میکند؟
در سوره اللیل گفته شده است: «کسی که پرداختکردن و تقوا پیشه کرد، و بهفرارسیدن دوران نیکی باور داشت، پس ما دستیابی به نیکی و آسایش آرمانی را برایش آسان میکنیم»..
در سوره اعراف گفته شده است آنها یعنی متقین فرجام نیکویی به دست خواهند آورد.
در سوره طلاق گفته شده انسان با داشتن تقوا، راه بیرون شدن از سختیها را خواهد یافت و خدا او را از جایی که گمان نمی برد، روزی می دهد.
در سوره مائده گفته شده که خدا هر عملی را فقط از متقیان میپذیرد. یعنی فقط عمل آنهاست که به ثمر خواهد رسید.
در سوره انفال گفته شده که کسانی که تقوا پیشه کنند، از قوه تمیز خوب و بد برخوردار خواهند شد.
و سوره یوسف میگوید: هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، سرانجام پیروز میشود.
بانگاهی به مفاهیمی که در بالا از حضرت علی و وقرآن کریم نقل کردیم، بهروشنی میتوان فهمید که درفرهنگ توحید واسلام انقلابی تقوا همان کیفیتی در فرد و جمع است که از سقوط در ورطه خودبهخودی گرایی، باز میدارد ودرواقع، به فرد و جمع، قدرت کنترل و ترمز درمقابل کششهایی که درستیز با مسیر صحیح وتکاملی است، میدهد وبرعکس، برای وی دراین نبرد، امکان گزینش و انتخاب درمسیر تکامل متناسب باشرایط زمان، را فراهم میکند.
آری هر فرد اگر به سلاح تقوا مسلح نباشد، بدون شک تابع بی چون چرای غرائز ومنافع کوتاه بینانه فردی میشود. کما اینکه یک جمع نیز اگر متقی نباشد، بهطور خودبهخودی، با سمت باد و تعادل قوای حاکم، حرکت میکند. درنظامهای شرک و استبداد و زور، فرد و جمع تحت نظام قرار گرفته ، درخدمت منافع و مصالح آن قرار میگیرند و به ابزاری برای پیشبرد اهداف نظام حاکم تبدیل میشوند. به این ترتیب تقوا درمنطق توحیدی عاملی است که با خارج کردن فرد از جبرهای درونی و اجتماعی، به وی قدرت انتخاب آزادانه وآگاهانه را میدهد.
یعنی فرد بهطور خودبهخودی، بخواهد یا نخواهد، تابع و پیرو جبرهایی است که از درون و بیرون به او تحمیل شده. از درون بهصورت عملکرد غرائز ومنافع و خصوصیتهای طبقاتی که از گذشته حیوانی و اجتماعی و طبقاتی اش به ارث برده، و از بیرون تابع عملکرد تعادل قوای نظامهای حاکم که تا امروز اساسا نظامهای غیرعادلانه بوده اند. کما اینکه هر سیستم و جمع درجامعه نیز دقیقا بهطور خودبهخودی، درخدمت نظام ستمگر حاکم خواهد بود. مگر اینکه به مدد تقوا یعنی آگاهی به عوامل جبر ساز وانتخاب بالاتر، فرد و جمع، تورهای جبر را پاره کنند و راهی نوین و مسیری که با حق و جریان تکامل سنخیت داشته باشد، را برگزینند.
امر ایدئولوژی و تقوا
باتعریف فوق است که نقش ایدئولوژی برای بارور کردن این خصوصیت انسانی، یعنی تقوا، بارز میشود. آری ایدئولوژی برتر و متکاملتر و ضد استثماری تر ازسویی فرد و جمع را بیشتر و بهتر با جبرهایی که برفرد و جمع میتواند مسلط شود، آشنا میکند و از سوی دیگر اهداف والاتری را درمقابل فرد و جمع برای انتخاب قرار میدهد. و بدینسان درک میکنیم که کیفیت وابعاد تقوا در فرد و جمع، بهطور مستقیم با رادیکالیسم وجایگاه هر ایدئولوژی در محور ترقیخواهی، رابطه دارد.
دراین دیدگاه میتوان گفت که تاریخچه مجاهدین، خود تجسم ارتقاء عنصرتقوا در صفوف مجاهدین در فرد و جمع متناسب با تکامل و پیشرفت ایدئولوژیکی سازمان میباشد. به عبارت دیگر در مکتب مجاهدین که برسردرش نوشته شده «فدا و صداقت»، مجاهدین در هر دوره از عمر این سازمان، درسهای جدید از فدا و صداقت را فراگرفته و امتحان داده وسرافراز معلمان آن شده اند.
بهمناسبت این بحث، باید یادآوری کنم که یک نمونه عالی و با شکوه از تقوا پیشگی، با همان درک قرآنی و با همان دستاوردها و فضائلی که در قرآن توصیف شده، انقلاب درونی شماست. گفتم که از نظر ایدئولوژیکی، تقوا داشتن در عمیقترین صورتش رهایی نسبت به ازخودبیگانگی است. ازخودبیگانگی ستبرترین زنجیر بر ذهن و قلب آدمی در هر دوران است. اما بت این دوران جنسیت است. آن چیزی که تولید شده فرهنگ و روابط مبتنی بر ستم و استثمار است.
آری این چنین است که شما مجاهدین، از حدود یک ربع قرن پیش، درگیر این مبارزه بودهاید. اکنون خودتان شاهد و گواه عینی و مجسم این حقیقت هستید که چطور درهم شکستن این بت دوران، موجب پیشروی و جهش مبارزاتی میشود و چطور پایداری و انسجام و استواری یک مقاومت را در سختترین و پیچیدهترین اوضاع فراهم میکند.
عالیترین مظهر تقوای مجاهدین، یعنی انقلاب درونیشان، ثمره و اجر خود را در یک دهه پایداری نشان داده است: اِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود؛) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند. شکی نیست که حالا هم پایبندی بر اصول و سنتها و آموزشهای همین انقلاب، عالیترین مظهر تقوا برای فرد و جمع شماست.
خواهران و برادران عزیز
بر اساس درکی که قرآن از مفهوم تقوا به دست میدهد، بهروشنی میتوانیم کارکرد تقوا را در مبارزه و مقاومتی که درگیرش هستیم، مرور کنیم:
ـ اول این که مهمترین تقوای زمانه، تمرکز تمام عیار بر مبارزه با رژیم ولایت فقیه است. تمرکز تمام عیار بر نبرد برای سرنگونی تمامیت این رژیم. هر چیزی که این تمرکز را مخدوش میکند باید از آن احتراز کرد. هر عامل یا گرایشی که این مبارزه را بخواهد به انحراف بکشاند یا کاهش بدهد، باید از آن اجتناب کرد. هر چیزی که بخواهد در مرزبندی با این رژیم، کمترین فتوری ایجاد کند، باید روی آن خط بطلان کشید.
ـ جنبه دیگر، مقابله با فرصتطلبی و نان به نرخ روز خوردن از سوی صاحبان منافع مختلف است که باید قاطعانه در برابرش ایستاد و عواقب و لطماتش را افشا کرد.
نان به نرخ روز خوردن، مصلحتگرایی و اپورتونیسم، از مظاهر جدی بیتقوایی سیاسی است. بهخصوص که مصالح اساسی مردم و مقاومت را قربانی میکند.
ـ باز هم جنبه دیگر، کنار زدن هرگونه ناباوری نسبت به حتمیت پیروزی بر رژیم آخوندی است. دشمن با دود و دم بسیار زیاد، با شانتاژ و فریبکاری و جنگ روانی، میخواهد اوضاع را مغشوش و بغرنج کند، تا واقعیت پوسیدگی خودش را بپوشاند. تقوا پیشگی در چنین شرایطی تشخیص و تمیز واقعیت است. چنان که در سوره انفال گفته شده، تقوا پیشگان از قدرت تمیز برخوردار میشوند. با همین قدرت تشخیص، باید پردههای رعب و فریب را کنار زد و دجالیت دشمن را خنثی و باطل نمود. و حتمیت سرنگونی رژیم و حتمیت پیروزی پایداری و مقاومت را نشان داد. این حقیقتی است که انرژی مردم به جان آمده، بهخصوص جوانان، را آزاد میکند.
ـ تقوای مبارزاتی و آزادیبخش، همچنین خودش را در شکافندگی و راهگشودن در هر شرائطی نشان میدهد. مرعوب و تسلیم تعادل قوا نشدن، از یافتن راهها و راهحلهای جدید، خسته نشدن، برای هر پیشامدی، آماده بودن، ریز به ریز و مورچه وار، موانع را از سر راه را برداشتن و قیمت حل هر تضادی را پرداختن….همه اینها جنبههای پایبندی به تقوای مبارزاتی است.
خواهران و برادران عزیز
شما بهخاطر صداقت و از خودگذشتگی در یک پایداری طولانی، به خاطر وفاداری به آرمان آزادی و به خاطر ایستادگی بر عهدی که با ملت اسیرتان بستهاید، امروز در موقعیت بینظیری قرار گرفتهاید و امواج اعتماد و عشق و ایثار مردمتان از هر طرف متوجه شماست.
شکرگذاری برای کسب این موقعیت و این دستاورد، غره نشدن از آن و به جای آن فروتنی و خضوع هرچه بیشتر نسبت به خلق محبوبتان، و نبرد صد چندان در مسیر همین مبارزه، اینها تقوایی است که از شما انتظار میرود. قرار گرفتن در این موقعیت البته برای تک تک شما و برای کل این مقاومت، افتخار بزرگی است. اما همینطور مسئولیت بسیار سنگینی متوجه شما کرده است.
بهمناسبت این که در آستانه شبهای قدر هم هستیم، باید یادآوری کنم که رسالت بزرگ شما به ثمر رساندن دوران تازهیی است که در آن گام گذاشتهاید.
دوران تغییر و تغییر دوران که مسعود رجوی قبل از این دربارهاش با شما بحث کرده، به دست خود شما و با ایمان و جنگندگی و پرداخت بها از جانب یکایک شما قابل تحقق است. شما میتوانید پیش بروید و خلقجدیدی داشته باشید و زمین و زمان را در جهت خواست و آرمان برحق مردمتان تغییر بدهید. به قول قرآن، کافی است تقوا پیشه باشید. یعنی ازانحراف و کجی پرهیز کنید و در جاده مستقیم بروید. در این صورت: وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن يَتَوَكَلْ عَلی اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَلِغُ أَمْرِه : خدا شما را از جایی که گمان نمی برید، روزی خواهد داد و هر کس بر خدا توکل کند، خدا برای وی کافی است. همانا خدا (به ثمر) رساننده امر خویش است. بله، امیدوارم و مطمئنم که در این دوران نیز برای مردمتان و برای آزادی آنها بالاترین دستاوردها را خلق خواهید کرد. حالا، در پیشگاه خدای بزرگ دست به دعا برمیداریم و نجات و آزادي ملت اسیرمان از چنگال سلطنت خونآشام ولایت فقیه را مسألت میکنیم.
یا رَبَ العالَمین!
رو به سوي تو آوردهایم؛ همراه با دختران و پسرانمان در سراسر ایران که فریادشان آزادی است. و با ملت اسیرمان که در آرزوی آزادی، ناآرام و بیتاب است؛
همه رو بهسوی تو میآوریم؛ به سوی تو که گفتی، آنگاه که بندگانم مرا جستجو کردند، بگو من نزدیکم. آنقدر نزدیک،که دعوت کسی را که مرا میخواند، پاسخ میدهم.
ای خدای بیپناهان، ای خدای مظلومان و سرکوبشدگان! ملت اسیر ایران و فرزندانشان جز تو پشت و پناهی ندارند؛ آنها را در پناه خودت بگیر. زندانیان سیاسی را در سیاهچالهای خامنهای در سراسر کشور طاقت و توان هر چه بیشتر عطا کن.
امروز ملت ما در گرانی و محرومیت و بیکاری و اختناق به خود میپیچند. بسیاری برای داروی بیمارانشان، برای لباس و تحصیل بچههایشان، و حتی برای غذای روزانه خانوادههایشان، محتاج و مضطرباند. امروز آخوندها و وابستگان و همدستانشان دارایی و درآمد کشور را در ابعاد عظیمی چپاول کرده و ملت ایران را به خاک سیاه نشاندهاند. خدایا مردم ایران را از این همه درد و رنج برهان.
نور رهایی و خوشبختی را بر زندگیشان بگستران و دعای آنها را که برقراری آزادی در ایران زمین است اجابت کن.
بار خدایا!
ملت سوریه با فداکاری عظیم، با تحمل روزانه دهها و صدها شهید، بهای آزادی را میپردازند. دیکتاتوری خونخواری را که بر سرنوشت خواهران و برادران سوری ما حاکم شده، واژگون کن.
ملت سوریه را مشمول نصرت و رحمت خود ساز. پیروزی ارتش آزاد سوریه را نزدیک و نزدیکتر کن و جبهه رژیم ولایت فقیه در تمام منطقه و حاکمیت غاصبانه آن در ایران را از میان بردار.
ای پناه بیپناهان، ای مونس تنهایان
ترا شکر میکنیم که جنبش رزمآور مردم ایران را در برابر هجوم و دسیسه دشمنان و بدخواهان محکم و استوار نگه داشتی. ترا شکر میکنیم که دست مجاهدان آزادی مردم ایران را در کوران سختترین فشارها و حملهها و هجومها گرفتی. ترا شکر میکنیم که آنها را از سستی و دودلی در امان داشتی، گسستگی و شکاف را در برابرشان پر کردی و ظلمها و ستمها علیه آنها را درهمشکستی.
ای خدا! از تو میخواهیم که امواج رحمت و گشایش خود را بر آنها بگسترانی.
ای خدا! این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان نکن
جمع و شمع خویش را بر هم مزن
دشمنان را کور کن، شادان مکن
خدایا! مجاهدان آزادی اشرف و لیبرتی، ندای صبرا بنیالکرام سرور شهیدان را به گوش جان شنیدند، پایداری و صبر جمیل پیشه کردند و به او اقتدا کردند که گفت مرا میان شمشیر از نیام کشیده و ذلت و خواری مخیر کردهاند و هیهات مناالذله. پس خدایا اشرفیها را در مواضع و اصول آرمانیشان مستحکم کن. و این نبرد و پایداری شگرف را به پیروزی برسان.
خدایا! با کلمات امام سجاد ترا میخوانیم که هر رزمندهای از پیروان مسلک تو که در صفوف آنان میرزمد، تا دین و راه تو بلندمرتبهتر گردد، پس رزم و پایداری را برایش سهل گردان. هدف را در دسترس وی قرار بده. او را موفق کن و بهترین همسنگران را برایش برگزین و پشتش را مستحکم گردان. بر جمعیتشان بیفزای. روابط آنان را همبسته تر کن و امورشان را سامان بده و آنان را با نصرت خویش استواری ده و با یاوری خویش نیرو بخش.
خدایا!
مسعود رجوی رهبر این مقاومت را در امان محکم خودت نگهدار. او را که چشم و دل این نسل را به اسلام حقیقی گشوده است، مشمول رحمت و گشایش و نصرت خود کن. او را در پناه لطف خودت بگیر. گزندها و بدیها را از او دور ساز و او را باقدرت خود توانایی و نصرت بخش و چشم ملت ایران را به دیدار او روشن کن. خدایا ما را به راهیافتگی نعمت بخشیدی، ما را به این نعمت شایسته گردان. ما را به این نعمت پاسخگو گردان و قدرت مسئولیت پذیری هرچه بیشتر عطا کن. هدایت و راهیافتگی بزرگترین نعمت دوران است. بار خدایا! مجاهدین از این نعمت، سالیان است که بهره می گیرند، بههمین دلیل پایدار، سرفراز و بالنده و پوینده در مسیر تو خللناپذیرند.
خدایا! مجاهدین، نسل خوشبختی هستند که از بزرگترین نعمت تو، یعنی راه یافتگی و هدایت، برخوردارند. خدایا! به مجاهدین شایستگی شکر این نعمت را عطا کن. به آنها قدرت وفای به عهد تا آخرین نفس را عطا کن.
خدایا! مجاهدین به یمن راهبری مسعود رجوی، سی و چهار سال است در برابر بزرگترین خصم تو و دین تو، یعنی خمینی و خامنهای و ملاها، ایستاده و سر فرود نیاورده، جا نزده و تسلیم نشدهاند. خدایا! به آنها توان پایداری و ادامه این نبرد عظیم را عطا کن تا در این دنیا و در این زمانه، سمبل و الگویی شایسته و ذیصلاح برای همه خلقها در برابر دیکتاتوریها گردند.
پروردگارا
اعضای این مقاومت را، چه در ایران یا در سراسر جهان، یاری کن. آنانی که از خانواده و فرزندان دل کندند، آنهایی که از شهر و وطن محبوب خود هجرت نمودند، و آنها که از زندگی آسوده به خاطر مبارزه در راه آزادی چشم پوشیدند، دلهایشان را با یقین و عملشان را با راستی و پاکی عجین ساز. خدایا! آنها را از خودنمایی و شهرت طلبی دور کن، به آنها کمک کن که هرچه بیشتر در راه رهایی مردمشان از خودگذشته و ثابت قدم باشند. و از زبان امام زمان (ع) دعا میکنیم که بار خدایا! آزمایشی خطیر رخ برما گشاده، اما دستان یاری جوی ما تنها بهجستجوی توست و شکایتهای ما به سوی توست ودرسختی و گشایش، تویی یگانه نقطهٌ پناه و نیایش.
ای توان و تکیهگاه ما به هنگام سختی و شدت، ای امید ما، ای همراه ما، ای پناه ما و ای راهنمای ما! هیچ سختی نیست که با تو آسان نشود و هیچ مشکلی نیست که با یاد تو سامان نگیرد. خدایا! به ما کمک کن که قصدی جز تو نداشته باشیم. و سهمی جز فداکاری برای انتخاب آزادانه مردم ایران برای خود نخواهیم. و از زبان پیشوایمان حسین(ع) ترا میخوانیم که
«بارالها! باز به تو پناه میآورم، تلاش خود را از آنچه مرا به آن فرا خواندهیی دریغ نمی دارم، در آن هدفهای بلندی که به من شناساندهیی شتاب میگیرم، در آن راهی که مرا روشن ساختهیی ره میپویم، به آن آیینی که مرا بصیرت بخشیدهیی، روشنم و به آنچه به نگهداری آن مرا واداشتهیی، پایداری میکنم. پس مرا به خویش مسپار، از آن مقصدی که در آن به خواست تو میرسم، خارج مساز و مرا به آن قله بلند کمال فرود آر که از من خواستهیی و برای آن آفریدهیی و به آن پناهم دادهیی».
رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَی رُسُلِكَ وَ لاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ
پرودگارا! ما را از آنچه به رسولان خود وعده دادی نصیب کن. همانا که وعده تو هرگز تخلف نخواهد پذیرفت.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ
خدایا! ما را سرشار از پایداری کن،گامهایمان را استوار گردان و ما را بر حق پوشان ومرتجعان پیروزی بخش
اللهم انصر المجاهدین، الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم و الذین آووا و نصروا اولئک هم المومنون حقا، فاغفر لهم و وافتح لهم فتحا یسیرا و فزهم فوزا عظیما
انالله و ملائکته یصلون علیالنبی یا ایهالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما
- برچسبها:اشرف, تروریسم, حقوق بشر, حکومت ولایت فقیه, مجاهدين