بزرگداشت شهیدان اشرف
بزرگداشت شهیدان اشرف، اورسوراواز ـ دوم اوت۲۰۰۹
یا لَیتَنی كُنتُ مَعَكُم فَاَفُوزُ فُوزاً عَظیما …
کاش با شما بودم،
با شما که اینچنین به ستیغ قلههای حق و رهایی عروج کردهاید.
با شما ای مجاهدین مظلوم
ای اشرفیهای به خون نشسته،
که با فرقهای شکافته، دست و پای شکسته و بدنهای مجروح به مردمتان برای ادامه قیامها روحیه و امید میدهید.
این روزها هر ساعت و هر لحظه از خود میپرسم اینجا چه میکنم؟
و چرا منهم در اشرف نزد شما نیستم تا در این لحظات سخت و البته غرورآفرین و در این نبرد مقدس، والا و پرشکوه دوشادوش شما باشم.
البته که تمام روح و روانم آنجاست.
وقتی که اجساد پاک و مطهر سیاوش و حنیف عزیزم را دیدم غرق در حسرت شدم که چرا در آنجا نبودم تا در کنار برادرانم حسن و علی و خواهرانم شایسته و عاصفه با آن پسران عزیزم وداع کنم.
چرا در آنجا نبودم تا در آخرین وداع مهرداد، امیر، فردین، محمدرضا، حسین، علیرضا، مهرداد وسایر شهیدان…. نماز بخوانم.
چرا در آنجا نبودم تا خودم، زخمهای تک تک شما را مرهم بگذارم!
و صدها چرای دیگر!
سلام بر شما که شرف ملت ایرانید.
و درود بر اسرایی که مجروح و بیمار، گروگان هستند.
حقا که شما از نسل خجسته مسعودید.
بله از نسل اوست که این همه رشادت و ایمان و قدرت و ظرفیت انسانی ظهور میکند.
خدایا به منهم این موهبت را عطا کن تا در بزرگترین نبرد آزادی، در مهمترین سنگر دفاع از مردم ایران و در حساسترین دژ نگاهبانی از شرافت و پایداری، در کنار اشرفیها باشم؛
آنهم در زیر بارانی از خاک،
در زیر رگبار گلولهها و سنگها
زیر ضربات باتون و تبر و چماق و میلههای آهنی، در برابر شلیک گاز اشک آور و نارنجک و آب جوش،
در مقابل خودروهای زرهی که برای زیرگرفتن ساکنان اشرف هجوم میآورند،
و در برابر حمله لودرهایی که مجاهدین را مانند تلی از خاک برداشته پرتاب میکردند و بر فرق آنها میکوبیدند.
همین یک ساعت پیش خبر رسید که ۳۲ مجاهد مجروحی را که از روز سه شنبه گروگان گرفته شده بودند، از نزدیکی اشرف به جای نامعلومی منتقل کردهاند.
برای شکنجههای بیشتر، برای سربه نیست کردن یا استرداد یا این که قربانی را به جای جلاد محاکمه کنند.
آنها را در این مدت در یک اتاق ۳ در ۴ حبس کرده بودند و شکنجه میکردند.از چهار گروگان مجروح دیگر هم که اصلاً اثری نیست..
اینهمه بیرحمی را راستی با چه کلماتی میتوان توصیف کرد؟
و در مقابل، آنهمه رشادت و پایداری را با چه زبانی میتوان وصف کرد؟
همینقدر بگویم که چه سعادتی بالاتر از این؟
و چه مظلومیتی بیشتر از این؟
راستی که شما با همه شجاعت و صلابت، خلوص و پاکی و با همه صدق و فداکاری چه قلههای رفیعی از آرمان حقتان را بارز کردید و چه با شکوه، مظلومیت این مقاومت را نشان دادید و حق مردم ایران برای مقاومت را اثبات کردید.
و همچنین، چه چاههای باطل و عمیق و بیانتهایی از شقاوت و وحشیگری آخوندها وسفلگی مزدورانشان در عراق را برملا کردید .
و به حق دنیایی را به لرزه در آوردید. وجدانها را بیدار کردید و فریاد دردهای یک خلق محروم را بهگوش همه رساندید.
بله، ایناست قیام سرخ فام اشرف،
پرشکوهترین حماسه تاریخ آزادی مردم ایران!
کسانی که میپرسند دختران و پسران دلیر ایران در قیامهای سراسری، اینهمه بیباکی و جسارت را از کجا آوردهاند؟ به اشرف نگاه کنند. با الهام از چنین پیشتازانی است که چنان قیامکنندگانی به پا میخیزند.
ترجمان مقاومت اسطورهیی اشرف این است که پایداری و قیام برای آزادی، سر ایستادن ندارد.
رژیم ولایت فقیه نه در اوین و کهریزک یا در خیابانهای تهران و بهشت زهرا توانست از پس مردم بهجان آمده برآید، نه در اشرف، یارای مقابله با مجاهدین را دارد.
و چه گواهی بالاتر از این، که طلسم ولایتفقیه درهم شکسته است.
ایناست کانون استراتژیکی نبرد ملت ایران!
اشرف پایدار و خونچکان!
راستی چرا رژیم ولایتفقیه در بحبوحه قیامهای سراسری مردم ایران ایادی دست نشانده خود در عراق را به این حمله سبعانه علیه شهر اشرف مؤظف ساخت؟
زیرا؛ موضوع اشرف، همان، موضوع قیام مردم ایران برای آزادی است.
و قیام برای به زیرکشیدن ولایتفقیه خونآشام، همان اشرف است که در سراسر ایران گسترش یافته است.
چندماه پیش که خامنهای به مقامهای ارشد عراق از جمله همین نوری مالکی دستور انهدام هرچه سریعتر اشرف را میداد، برای جهشدادن دیکتاتوری، اسبها را زین کرده بود.
بنابراین مقدم بر هر کار دیگری میخواست تهدید اصلی موجودیت رژیمش، یعنی شهر اشرف را از بین ببرد.
اما اینبار در نقطه شکست و درماندگی در برابر قیامهای مردم ایران، خامنهای به اشرف، حمله میکند.
آن روز خامنهای یک اشتباه بزرگ مرتکب شد.
و امروز اشتباهی صد بار بزرگتر.
چون هم، دستنشانده خود در عراق را مفتضح و منفور کرده است،
و هم نشان میدهد که از قضا تمام وحشتش از مجاهدین و شهر اشرف بهخاطر ریشههای ستبر آن در دل جامعه ایران است.
تا آنجا هم که به دولت تحتالحمایه رژیم ولایتفقیه در عراق بر میگردد، حمله به اشرف به این معناست که این دولت سرنوشت سیاسی خود را به سرنوشت یک رژیم مرگ گره زده است که در طوفان قیامهای مردم ایران هیچ آیندهیی ندارد.
این را هم باید یادآوری کنم که در ماههای قبل از انتقال حفاظت اشرف، ما بارها نسبت به عواقب انتقال این حفاظت به مقامهای ارشد آمریکا هشدار میدادیم.
جنایات فجیع نیروهای عراقی علیه ساکنان اشرف اثبات کرد که این هشدارها تا کجا جدی و واقعی بوده است.
بله! این ننگ، یعنی سرکوب و کشتار مجاهدین عیناً سرکوب و کشتار مردم ایران توسط پاسداران، در ایران، بر پیشانی دولت مالکی خواهد ماند.
امروز هم باید هشدار بدهم که اگر دولت آمریکا به اقدام عاجلی برای حفاظت از ساکنان اشرف و توقف محاصره و حمله و خونریزی توسط نیروهای عراقی مبادرت نکند، هر جنایتی که علیه اشرفیان اتفاق بیفتد به حساب آمریکا نوشته می شود.
و البته شرم این سکوت در برابر جنایت علیه بشریت در اشرف، در کارنامه دولت اوباما، ثبت شد.
از شروع قیامهای سراسری، من بارها به دولتهای غرب متذکر شدم حال که حاضر نیستید از خیزش مردم ایران برای کنار زدن استبداد ولایتفقیه حمایت کنید، دست کم بیطرف باشید.
حالا باز هم هشدار میدهم که اگر دولت آمریکا به تعهدات خود در مورد حفاظت ساکنان اشرف پشت پا بزند، بیطرفی را به سود رژیم آخوندها، نقض کرده است.
این هم روشن است که به یمن مقاومت و قیام مردم ایران، دوران منافع بادآورده این رژیم به پایان رسیده و دیگر هیچ عامل داخلی یا بینالمللی، قادر به منحرفکردن روند شتابان سرنگونی این رژیم نیست.
کما این که میبینیم ریختن خون اشرفیهای قهرمان، چگونه صحنه سیاسی را به زیان رژیم آخوندی و عواملش تغییر داده و به قیام مردم ایران، نیرو و انرژی مضاعف بخشیده است.
ایناست اثر خونهای باارزش و پرباری که در اشرف بر زمین ریخت.
خونهایی که هریک، هزاران جاودانه فروغ و شهدای قتلعام و سایر شهدای ایران را مجدداً به صحنه میآورد و آخوندهای حاکم را به لرزه میاندازد.
اگر درآن روزگار، در سال ۱۳۶۷، دنیا با خبر نشد که در پشت دیوارهای اوین و گوهر دشت، دیزل آباد و عادل آباد، خمینی و جلادانش چه جنایت سهمگینی علیه مجاهدین مرتکب میشوند یعنی قتلعام ۳۰هزار مجاهد،
اینبار در عرض دو سه روز جهانی از این فاجعه انسانی مطلع شد و یکی پس از دیگری آن را محکوم میکند.
در اینجا بهخصوص میخواهم از عراقیان شریف، نمایندگان پارلمان عراق و شخصیتهای سیاسی و حزبی و سران عشایر و کلیه زنان و مردان عراقی که به حمایت از مجاهدین برخاستهاند، سپاسگزاری کنم.
حماسه اشرف حماسه پر افتخار نسلی از زنان و مردان رها است که در تاریخ بشر، کمتر نظیر دارند.
الگوهایی از انسانهای طراز مکتب توحید که پاک و رها زیستند، جانانه نبرد و پایداری کردند و در اوج قهرمانی و رشادت به شهادت رسیدند.
و راستی شما چه زود خیمه بر خاوران زدید و چه خوب، مروارید را خاک خاوران کردید.
شما هرکجا باشید و هر خاکی که در آن آرام خفتهاید، خاک خاوران آنجا است.
برای چنین نسلی به مسعود رجوی تبریک میگویم. میدانم که بالاترین و بیشترین درد این صحنهها و شهادتها را خود او تحمل میکند.
از خدای بزرگ برای او صبر و شکیبایی هر چه بیشتر مسألت میکنم.
همچنین برای خانواده بزرگ اشرفیها، و برای خانواده شهدای اشرف و خواهران و برادران مجروح برای همه کسانی که در این چند روز در داخل ایران و در کشورهای مختلف جهان، اشک ریختند و برای اشرف دعا کردند،
بله! برای همه آنها آرزوی صبر میکنم.
در این چند روز دیدم که مجاهدین در شهر اشرف یک اعتصاب غذای نامحدود را شروع کردهاند. اعتصاب آنها، آنهم با آن بدنهای مجروح و درهمکوفته، برای من و همه ما البته پرفشار است.
همزمان، هموطنانمان در چندین نقطه دنیا هم مثل اشرفیها و در دفاع از آنها اعتصاب غذا و تحصنهای گستردهیی را شروع کردهاند.
من برای سلامتی تک تکشان دعا میکنم.
مطمئنم که نیروی وجدان مردم جهان، در این نبرد در کنار اشرف است و امیدوارم سازمانهای مدافع حقوقبشر و مجامع جهانی هر چه سریعتر به حمایت از خواسته بر حق آنها برخیزند و مانع از ادامه این فاجعه و عواقب آن شوند.
با درود به هموطنانم در سراسر ایران که این روزها صدای حمایت خود را از اشرف با فریادهای مرگ بر دیکتاتور در هم آمیختند و مشت محکمتری بردهان خامنهای کوبیدند و اعتراضات و تظاهرات خود را در پیوند با اشرف گسترش دادند.
این است پاسخ دیکتاتور خون آشام و باید بداند که هرگز گریزی از عزم و اراده مجاهدین و مردم بهپاخاسته ندارد. و هرچه بر وحشیگری خود بیفزاید، نتیجه معکوس خواهد گرفت.
متشکرم
- برچسبها:اشرف, تروریسم, رژیم ایران, مجاهدين