سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس عربی اسلامی ضرورت ایجاد جبهه واحد علیه رژیم ولایت فقیه و تروریسم و بنیادگرایی
خواهران و برادران گرامی!
به همه شما درود میفرستم. در بیست و پنجمین روز ماه رمضان از خدای بزرگ میخواهم که نمازها و روزههای همه شما و همه خواهران و برادران ما در کشورهای منطقه، در فرانسه و در سراسر جهان را قرین برکت نماید.
باشد که در پرتو پیامهای این ماه، که بیانگر اراده و توان و یگانگی و همدلی انسان است، زندگی مسلمانان و تمام مردم این منطقه، با آزادی و صلح و برادری همراه شود. ما از رمضان و روح رستگار کننده آن بشارت آزادی را در مییابیم. باشد که عید آزادی فرا برسد.
باشد که روزگار استبداد و ارتجاع و دینفروشی در ایران، به پایان برسد و رحمت و رهایی، زندگی مردم این منطقه را در بر بگیرد.
پس سلام و درود بر بهپاخاستگانی که برای تحقق آن روز، نبرد و قیام میکنند و جان بر سر این پیمان گذاشتهاند که دیکتاتوری و بنیادگرایی باید برود.
اجازه بدهید برای تجلیل و ادای احترام نسبت به شهیدان سرفراز ایران و ملتهای سوریه، مصر، تونس، لیبی، یمن و عراق، بهپا خیزیم و یک دقیقه کف بزنیم.
حضار محترم!
بهار عرب که از دو سال و نیم پیش آغاز شد، با سرنگونی چهار رژیم دیکتاتوری، فصل تازهیی در تاریخ خاورمیانه و شمال آفریقا، و چشمانداز تابناکی برای ملتهای این منطقه گشود.
سرکوبشدگان، بهویژه از مصر و تونس تا عراق و سوریه و لیبی و یمن، با شعار آزادی و سرنگونی نظام، در سراسر منطقه به حرکت درآمدند و روشنایی و امید را جایگزین تاریکی و بن بست کردند.
اما از همان روزهای اول، بنیادگرایانی که قیمتی برای مبارزه نداده بودند و مستقیم و غیرمستقیم از دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران الهام میگرفتند، در صدد بر آمدند بهار عرب را از مسیر خود، منحرف کنند.
از شروع بهار عرب، مقاومت ایران به اتکای تجربه تلخ سرقت رهبری انقلاب ۵۷ توسط خمینی، بارها هشدار داد که باید نسبت به تهدید دستجات بنیادگرا هشیار بود. وقایع بعدی در کشورهای تازه انقلاب کرده، بهخصوص در جریان تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات، نقش مخرب نیروهای ارتجاعی را بارز کرد.
رژیم ولایت فقیه نیز که هدایتکننده و پشتیبان نیروهای ارتجاعی است، برای تبدیل کشورهای از بند رسته، به جولانگاه تروریسم خود، به انواع تحریکات دست زد.
با این همه، جنبشهای پرتوانی که در تمام این منطقه، عزم آزادی کرده بودند، از صحنه بهدرنشدند. آنها با ایستادگی و رزم شجاعانه، به دفاع از آرمان دموکراسی و آزادی پرداختند.
نبردهای درخشان ملت سوریه، که یک تنه در برابر سه دیکتاتوری وحشی ایران و سوریه و عراق و گروه حزب الشیطان ایستاده است، و قیامهای چند ماهه در شش استان عراق که اکنون به استانهای جنوبی این کشور سرایت کرده، جبهه ارتجاع و استبداد به سردمداری رژیم ولایت فقیه را در تنگنا قرار داده و گواه ستایش انگیز همین پایداری است.
این روشن است که آخوندها تا روزی که سقوط نکردهاند، از مداخله و تحریک و جنگ افروزی در سراسر این منطقه، از افغانستان و بحرین و عربستان تا لبنان و فلسطین، دست برنمیدارند.
قیام دوباره مردم، بهویژه جوانان مصر، علیه استقرار مجدد دیکتاتوری و گسترش بساط ارتجاع مذهبی، از هوشیاری آنها برای ممانعت از تکرار تجربه خمینی در ایران خبر میدهد. با این همه، تضمین پیروزی جنبش مردم و جلوگیری از به انحراف کشیده شدن آن، همانا جلوگیری از خونریزی و کشتار و وفاداری به ارزشهای حقوق بشر است.
دوستان عزیز!
دموکراسی در منطقه، بزرگترین دشمن نظام ولایت فقیه در ایران است. این رژیم تلاش میکند هر روند دموکراسی را در منطقه، تخریب کند. برخی به اشتباه تصور میکنند که رژیم ایران در پی اعمال سلطه شیعیان بر اهل تسنن است؛ در حالی که هدف این رژیم، گسترش نفوذ و سلطه خودش در منطقه است تا بتواند حاکمیت لرزان خود در تهران را حفظ کند. بهاین منظور، آخوندها انواع روشهای ضدانسانی و حیلهگرانه را به کار میگیرند:
در عراق، آتش جنگهای فرقهیی را شعله ور میکنند،
در فلسطین، به تجزیه صفوف فلسطینیها دست میزنند،
در مصر و تونس که زمینهیی برای جنگ مذهبی وجود ندارد، با تقویت جریانهای بنیادگرا، روندهای دموکراتیک را به گروگان میگیرند،
و در افغانستان، به جریانهایی نزدیک میشوند که چه از نظر مذهبی و چه از نظر سیاسی، اختلاف زیادی با رژیم آخوندی دارند، اما وجه مشترک همه این جریانها، بنیادگرایی و حکومت دینی است.
برای آخوندهای حاکم بر ایران، نه خون شیعه و نه خون سنی و نه خون هیچ انسانی، حرمت ندارد. در ایران، شیعیان را قتل عام میکنند، سنیها را سرکوب و ترور و اعدام میکنند، در عراق، هم شیعیان و هم اهل سنت را قربانی میکنند و در سوریه سنیها را.
همگان انفجار تروریستی مراقد امام دهم و امام یازدهم شیعیان در سامرای عراق در سال ۸۵ و حملات هماهنگ به ۲۰۰ مسجد اهل سنت در این کشور، را به یاد دارند. این یکی از جنایتهای طراحی شده رژیم ایران برای سلطه یافتن در عراق بود. همین رژیم بود که در سال ۷۳ حرم امام هشتم در مشهد را منفجر کرد و کشیشان مسیحی را به قتل رساند و به دروغ مجاهدین را مسئول آن معرفی کرد. در سال ۶۶ هم باعث کشتار زائران خانه خدا شد و مقامات سعودی را مسبب آن معرفی کرد. بعدها در جدالهای درونی رژیم، فاش شد که این جنایتها توسط وزارت اطلاعات همین رژیم، طراحی و اجرا شده است.
همه بهیاد دارند که پیش از حاکمیت آخوندها در ایران، شیعیان و سنیها در عراق در حداکثر مسالمت و تفاهم در کنار هم زندگی میکردند. بسیاری از عشایر، آمیزهیی از شیعه و سنی بودند و حتی کم نبودند خانوادههایی که در آن، زن و شوهر، یکی شیعه و دیگر اهل سنت بود.
این زندگی صلحآمیز در لبنان هم جریان داشت. در کشور ما ایران نیز، روابط احترام آمیزی میان پیروان هر دو مذهب برقرار بوده و هست.
این آخوندها هستند که مساجد اهل سنت را تخریب میکنند، از ساختن و بنای مسجد اهل سنت، از جمله در تهران، جلوگیری میکنند، مساجد شیعه را به مراکز سرکوب و جاسوسی تبدیل کرده و به خواهران و برادران كُرد و عرب و ترکمن و بلوچ ما محرومیت و بیحقوقی مضاعفی تحمیل کردهاند.
در حالی که اسلام، دین پیامبری است که مردم را به همزیستی مسالمت آمیز با صاحبان عقاید و ادیان دیگر، موظف کرد: قُلْ یا أهْل الْکتاب تعالوا إلى کلمةٍ سواء بيْننا و بيْنكُمْ.
به ایمانآورندگان آموخت که اختلاف عقیده میان خود را، نوعی رحمت بدانند. روح بردباری و تساهل را جایگزین تعصبات بربریت کرد و گفت: من برای لعن کردن نیامدهام. بلکه برای «رحمت» برانگیخته شدهام.
پیامبری که در مدینه، مقرر کرد تا پیروان همه ادیان در انجام وظائف دینی خود آزاد باشند.
بله، اسلام دینی است که به مردم چنین میآموزد که «لا نُفرّقُ بيْن أحدٍ مّن رُّسُله» [سوره بقره آیه۲۸۵]
ایمان آورندگان میگویند میان هیچ یک از پیامران خدا فرق نمیگذاریم.
و «قُولُواْ آمنّا باللّه و مآ اُنزل إليْنا و ما اُنزل إلى إبْراهیم و إسْماعیل و إسْحق و یعْقُوب و الأسْباط و ما أُوتی مُوسى و عیسى و ما أُوتی النّبيُّون من رّبّهمْ لا نُفرّقُ بيْن أحدٍ مّنْهُمْ و نحْنُ لهُ مُسْلمُون».[سوره بقره آیه۱۳۶]
بگویید ایمان آوردیم به خداوند و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان او نازل شد و آنچه به موسی و عیسی داده شد و به آنچه به سایر پیامبران از جانب پروردگارشان داده شد. ما میان هیچ یک از آنها فرق نمیگذاریم و سر به فرمان او هستیم.
بله، اگر پیام حقیقی پیامبر اسلام ملاک است، آنچه اصل شمرده میشود، عمل صالح است، خواه از پیروان این دین باشد یا آن دین. «إنّ الّذین آمنُواْ و الّذین هادُواْ و النّصارى و الصّابئین منْ آمن باللّه و الْیوْم الآخر وعمل صالحاً فلهُمْ أجْرُهُمْ عند ربّهمْ».[سوره بقره آیه ۶۲]
حال به آموزشهای پیامبر اسلام مراجعه میکنیم که تمام عیار بر ضد شقاوت رژیم ولایت فقیه است.
این از گفتههای حضرت محمد است که «از هر دو دوست که یکدیگر را دوست بدارند, در نزد خداوند کسی محبوبتر است که بیشتر محبت بورزد».
این کلمات را مقایسه کنید با حکم قتل عام سی هزار زندانی سیاسی توسط خمینی که در بیست و پنجمین سالگرد آن هستیم و مقایسه کنید با دستورات روزانه خامنهای برای اعدامها در ایران و کشتار مردم عراق و مردم سوریه.
اگر دعوا بر سر اسلام و مسلمانی است، چرا مرتجعان و خمینیصفتان به حضرت محمد گوش نمیکنند که گفته است:«کسی که به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر او خشمگین شود و به خاطر خدا ببخشد همانا که ایمان را به کمال رسانده است».
و اگر از شیعه صحبت میکنید، به رویه نخستین پیشوای شیعیان، حضرت علی(ع)، نگاه کنید که حتی مقرری مهمترین دشمن داخلی خود، یعنی خوارج، را از بیت المال ، تا زمانی که علیه او شمشیر نکشیده بودند، قطع نکرد. در حالی که میدانست علیه خود او توطئه میکنند. همچنین امام صادق علیه السلام بیشترین همزیستی را با صاحبان افکار و عقاید مختلف داشت. او حتی با کسانی که به خدا اعتقاد نداشتند، بحث و گفتگو میکرد.
و حالا باید از ملاهای حاکم بر ایران پرسید که چه کسی گفته است اسلام یعنی استبداد زیر پرده دین و نقض حقوق بشر؟
چه کسی گفته است اسلام یعنی گرسنه نگهداشتن میلیونها ایرانی، آن هم به خاطر درست کردن زرادخانه موشکی و ساختن بمب اتمی؟
چه کسی گفته است که اسلام به معنای نابرابری و نفی حقوق زنان است؟
نه، این اسلام نیست. اسلام، کلمات حبیب خداست که میگوید:«محبوبترین کارها نزد او، راهدادن شادی در قلب یک مسلمان است یا زدودن غمی از او و یا اداکردن دین او و برطرف کردن گرسنگی از وی».
این سوگندها و کلمات اوست که بعد از ۱۴ قرن، همچنان قلبها و جانها را طراوت میبخشد؛ آنجا که میگوید:«سوگند به خدا که رستگار نخواهید شد مگر آن که به دوست داشتن یکدیگر نائل آیید».
بله، اسلامِ حقیقی، آیینِ رهاییبخشِ پیامبری است که با پیامِ رحمت، قلبها را فتح کرد، بردگان و کنیزان را با مردمِ آزاد، برابر دانست، سنتِ عفو و آزادی اسیرانِ جنگی را بنا گذاشت و زنان را در جدیترین کارهای اجتماعی مشارکت داد.
اسلام دینی است که مدافع برابری زن و مرد است، بنا به سوره حجرات همه انسانها، از هر جنس، نژاد و ملیت برابرند و بهترین کسان، نزدِ خدا پرهیزکارترین آنها است: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَیكُمْ. [سوره حجرات آیه۱۳] خدا به پیامبرش توصیه میکند که ناراضیان و معترضان را نهتنها موردِ ملاطفت قرار دهد، بلکه در کارها با آنها مشورت کند. أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ.[سوره شوری آیه ۳۸]. اسلام به مردم آزاد اندیشی را میآموزد: الَّذِینَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ] آیه ۱۷ سوره زمر] و هدفش باز کردنِ زنجیر از دست و پای مردم است: وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَيْهِمْ. [سوریه اعراف آیه ۱۵۷] ما از اسلامی پیروی میکنیم، که به قول قرآن، حیاتِ هر انسان را به اندازه حیاتِ تمامِ انسانها، دارای ارزش میداند: وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِیعًا[سوره مائده آیه ۳۲]
و سرانجام باید تأکید کنم که پدیده ولایت فقیه حاکم بر ایران ضد تمام عیار اسلام است. حق حاکمیت مسلمترین و بالاترین حقی است که اسلام برای مردم بهرسمیت شناخته است و ما از رفتارِ محمد(ص) پیروی میکنیم که به قولِ قرآن «یادآورنده خدا بود، نه کسی که بر مردم سیطره دارد».
حضار محترم!
شرایط پرتلاطم سه سال اخیر و تحولات بزرگی که یکی پس از دیگری روی میدهد، گواهی میکند که تمام منطقه در حال گذار به دوران تازهیی است.
بنیادگرایی و استبداد زیر پرده دین، که بر اثر مبارزات و خون و رنج مردم ایران و پیشتازان مجاهدش، از نظر اجتماعی و فرهنگی در ایران شکست خورده است، اکنون در سایر کشورهای منطقه نیز با مقاومت خلقهای بهپاخاسته این کشورها مواجه شده است.
در چنین شرایطی، ارائه یک آلترناتیو شایسته سیاسی، فرهنگی و مذهبی در مقابل دیکتاتوری دینی، بیش از هر زمان دیگری ضروری است. یک راه حل اصیل که الگوی رژیم ولایت فقیه بنیادگرایی را به کلی کنار بزند و چهره حقیقی اسلام را بهعنوان دین آزادی، عدالت و بردباری و برابری نشان دهد. این همان اسلام مورد اعتقاد مجاهدین خلق ایران است که مبتنی بر حقیقت اسلام است.
الگویی که مدافع حاکمیت مردم و برابری زن و مرد است، خواهان حکومتی بر پایه جدایی دین و دولت است، به بردباری با پیروان سایر ادیان و عقاید فرا میخواند و مدافع حقوق بشر است، و خواستار رفاه عمومی و پیشرفت دانش و تکنولوژی است.
مسعود رجوی رهبر مقاومت گفته است «خصوصیت ویژه اسلامِ مورد اعتقاد ما، ایناست که دموکراتیک است. این اسلام، حقوق مذاهب، عقاید و مکاتب دیگر را بهرسمیت میشناسد.
چنین اسلامی، پرداخته دست ما نیست، بلکه ناشی از عمق مشترکی است که چارچوب آن، افکار بیان شده توسط حضرت موسی و عیسی و محمد را در بر دارد و آن را به وضوح در قرآن مییابیم.
قرآن میگوید: لااکراه فیالدین. یعنی هیچ چیز مشترکی میان بینش اسلام و عقیده با اجبار، وجود ندارد. و از این جاست که این پیام، شرف و شایستگی انسانی را به بشر بازمیگرداند.
بله، پیام اسلام پیوند میان دلهاست. پیام اسلام برادری و همبستگی است. بر این اساس در این لحظات خطیر که رژیم ولایت فقیه، منطقه را در خون و وحشت فرو برده، از همه مسلمانان میخواهم که در جبهه واحدی علیه این رژیم و تروریسم و بنیادگرایی تحت هدایت آن، متحد شوند.
این رژیم، دشمن همه مسلمانان است. این رژیم، دشمن تمام کشورهای عربی واسلامی است. و به راستی الدالخصام، یعنی سرسختترین دشمن خدا و خلق است. پیروان همه ادیان، از مسلمان تا مسیحی و کلیمی، و پیروان همه مذاهب، از شیعه تا اهل سنت، علما و روحانیون ارشد جهان اسلام، شخصیتهای سیاسی، رهبران عشایر و احزاب سیاسی، با هر گرایشی، در این جبهه جا دارند. زیرا که این مبارزهیی است علیه دشمن حیات و موجودیت تمام مسلمانان و تمام مردم منطقه، و دشمن صلح و امنیت جهانی.
و حالا یک بار دیگر توجه خواهران و برادرانمان در همه کشورها را به این حقایق جلب میکنم که:
اولاً- نسبت به فریبها و طرحهای توطئهگرانه رژیم ایران هشیار باشید.
ثانیاً- اجازه ندهید که آخوندهای حاکم بر ایران، با تفرقهافکنی مذهبی، شما را در مقابل یکدیگر قرار دهند. آنها میخواهند تحت نام اسلام، بنیادگرایی و تروریسم را در سراسر منطقه گسترش دهند تا حکومت پوسیده خود در تهران را حفظ کنند. پس مرزبندی در مقابل استبداد مذهبی و رژیم ولایت فقیه، واجب و ضروری است.
ثالثاً- اتحاد و همبستگی همه شما درمقابل رژیم ولایت فقیه، مهمترین عامل خنثی کردن و کنار زدن توطئههای این رژیم است.
این کلید رهایی منطقه از بحران پر رنج و خون کنونی است. و تردیدی نیست که خواهران و برادران ما در سراسر این منطقه، بهویژه زنان و جوانان به پاخاسته، آن را محقق خواهند کرد.
خواهران و برادران گرامی!
بهمناسبت ماه رمضان، همچنین لازم است که از زنان و مردان شجاعی یاد کنیم که با پایداری مصممانه در برابر رژیم ولایت فقیه، نمونه الهام بخشی از مبارزه برای آزادی و دفاع از ارزشهای والای بشری ارائه کردهاند. آنها مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی هستند که بهراستی، حقیقت اسلام محمد(ص) را در عمل و ایمان خود بارز کردهاند. از این رو میخواهم شما و همه مسلمانان در سراسر جهان، بهویژه در کشورهای عربی و اسلامی در این منطقه، را فرا بخوانم تا به یاری آنها برخیزید.
آنها برای رهایی ملت اسیر ایران از چنگال فاشیسم دینی، و برای برقراری آزادی و حاکمیت مردم، بهپاخاستهاند.
در یکسال اخیر، آخوندها سه بار به حملات موشکی جنایتکارانه علیه لیبرتی دست زدهاند. بر اثر این حملات، ده نفر از مجاهدین، از جمله دو تن از خواهران من، به شهادت رسیدند. این زندان از هر نظر ناامن است و سه هزار نفری که در آنجا بهسر میبرند، هر لحظه در معرض اصابت موشک و خمپاره قرار دارند.
دولت عراق از تلاشهای مجاهدین برای تأمین حداقل الزامات حفاظتی جلوگیری میکند. آنها به دستور رژیم ایران میخواهند حملات بیشتری به ساکنان تحمیل کنند. این در حالیاست که پروژه انتقال سریع مجاهدان به کشورهای ثالث، که به بهانه آن، افراد را از اشرف به زندان لیبرتی منتقل کردند، سرابی بیش نیست.
به طوری که از سال ۲0۱۱ تا به امروز، تنها ۴ در صد به خارج منتقل شدهاند و چشم اندازی برای انتقال همه یا انتقال بخش عمدهیی از آنها وجود ندارد. از اینرو ما بارها هشدار دادهایم که در این شرایط مشخص، نگهداشتن این جمعیت بیدفاع و بیپناه در یک قتلگاه، در حکم یک جنایت است. پس مجددا اعلام و تاکید میکنم که راه حل، انتقال هر چه سریعتر آنها به اشرف است که از امنیت بیشتری برخوردار است. و بعد از آنجا انتقال به سایر کشورها.
بنابراین، دوستان عزیز! از همه شما و همه دوستداران آزادی و دموکراسی و برابری در همه جهان، میخواهم که در این کارزار بین المللی به کمک خواهران و برادران مجاهدمان در اشرف و لیبرتی بشتابید.
دوستان عزیز!
مهمترین واقعیت در صحنه سیاسی امروز ایران، ایناست که رژیم ولایت فقیه، در یک موقعیت متزلزل، بیپشتوانه و در محاصره بحرانهای سرنگونی است. رئیس جمهور جدید رژیم در همین بنبست قرار دارد.
او و کل رژیم با دو دیوار قطور مواجهند که راه پس و پیش را بر آنها بسته است:
یک دیوار عبور ناپذیر، ماهیت خود رژیم ولایت فقیه است. یک رژیم بنیادگرا دیکتاتوری مذهبی با ساختار صُلب که کوچکترین عقبنشینی از بنیادهایش باعث فروریزی آن میشود.
اما دیوار قطور دیگر آن، بحرانهای مرگبار رژیم است که در کانون آن، ظرفیت عظیم قیام و طغیان اجتماعی قرار دارد. در نتیجه، این رژیم از هر طرف که برود این دیوارها بر سرش آوار میشود.
در عین حال، نارضایتی اجتماعی و فروپاشی اقتصادی و تحریمهای فلج کننده، و همچنین بنبست برنامه اتمی و فرورفتن رژیم در جنگ سوریه و عراق، جایی برای ادامه وضع موجود باقی نگذاشته است.
ما از روز اول، در برابر رئیس جمهور جدید رژیم، شش شاخص اساسی قرار دادهایم که عبارتند از:
آزادی بیان، حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب، توقف سیاست تجاوزکارانه در سوریه و عراق و دست برداشتن از تولید بمب اتمی.
هرگونه تغییر واقعی، لاجرم دربرگیرنده همین شاخصهاست که البته آخوندها از آن به شدت واهمه دارند. آنچه از فاصله نمایش انتخابات تا امروز خود را بیش از پیش اثبات کرده، نیاز مبرم این رژیم شکست خورده به ارعاب و سرکوب است. موج اعدامهای بی وقفه در سراسر ایران، از سرگیری به دار کشیدن جوانان در چهارراهها و میدانها و همچنین ادامه سیاست کشتار و خونریزی در عراق و سوریه، به این معنی است که آخوندها همچنان در مسیر شکست خورده قرار دارند.
راه حل مسأله ایران و راه دستیابی به صلح و برادری و دوستی در تمام منطقه، سرنگونی رژیم ولایت فقیه به دست مردم و مقاومت ایران است. روزی که به راستی لیله القدر مردم ما و تمام مردم این منطقه است. و قطعاً فراخواهد رسید.
از هماکنون عید سعید فطر را که چند روز دیگر فرا میرسد، به همه شما تبریک میگویم. عیدی که روز بازگشت به سرشت حقیقی انسان و جشن پایداری در مسیر تقوا است.
پس بشارت باد بر پایداریکنندگان و ایستادگان در سوریه، در عراق، در ایران، در اشرف و لیبرتی و هر جا که برای آزادی بهپاخاستهاند.
خدایا به ما و مردم ما حکومتی عطا کن بر پایه آزادی و کرامت انسان؛ حکومتی بر اساس حاکمیت مردم که بالاترین حقی است که در اسلام برای مردم شناخته شده است.
خدایا آزادی و صلح و دوستی و بردباری را در کشور ما و در تمام کشورهای منطقه بگستران!
و خدایا، دعای مردم ایران را برای برقراری آزادی و حاکمیت مردم، اجابت کن!
از همه شما متشکرم.
- برچسبها:بنیادگرایی, تروریسم, جنگافروزی