مقاله مریم رجوی در فیگارو به مناسبت بازدید حسن روحانی از پاریس: شهادت قوی یک مخالف ایرانی
در کشور من، با استناد به قانون، زنان سنگسار میشوند، از حق پوشش آزادانه برخوردار نیستند و به بهانه بدحجابی مورد سركوب واقع میشوند و در معرض حمله با اسید قرار میگیرند، نوجوانان به اعدام محكوم میشوند، و هیچ بردباری وجود ندارد. تا كنون ۱۲۰ هزار اعدام سیاسی صورت گرفته است. این رویكرد كاملا رودرروی فرهنگ و تمدن ایران است. و همچنین در تضاد با پیام حقیقی اسلام است که حاکمان ایران تحت نام آن به این جنایات مبادرت میکنند.
این بربریت قرون وسطایی كه در جهان امروز تحت نام اسلام ظهور كرده، ۳۷ سال است بر ایران حكمروایی میكند، یك دهه است كه عراق را در برگرفته و در سالهای اخیر به سوریه و تمام منطقه گسترش یافته است.
اما حملاتیکه با استناد به خدا در پاریس انجام گرفت، یک هشدار تلخ به همگان بود که تهدید افراطگرایی اسلامی دیگر محدود به خاورمیانه نیست.
این برداشت، ترکیبی از بربریت قرون وسطایی و فاشیسم مدرن امروزی است؛ تنوع سیاسی و مذهبی را تحمل نمیكند و زن ستیزی و خشونت را نه تنها ترویج میكند بلكه میپرستد. هدف این دیدگاه تحمیل شریعت و مجازاتهای شدید آن با توسل بهزوراست.
از زمانیکه روح الله خمینی در سال ۱۳۵۷ به قدرت رسید، مبادرت به سرکوب آزادیها در ایران و صدور بنیادگرایی اسلامی به خارج مرزهای ایران نمود. در حالیکه ملاهای تهران شروع به ساختن یک نظام دینسالاری مدل خودشان در داخل ایران کردند، باسفارتگیری و گروگان گرفتن اتباع غربی از جمله فرانسویان در لبنان، بمبگذاری بهخصوص در خیابانهای پاریس و فتوای قتل و ترور، توانستند سیاست کشورهای دموکراتیک را به گروگان بگیرند. بدینسان اولین خلافت بدخیم گسترشیابنده، سه دهه قبل از سربرداشتن داعش شکل گرفت كه قانون اساسی آن بر یك پروژه تحمیل – ولو با توسل به زور –به تمامی جهان مسلمان تأكید ورزیده است.
بدینسان خمینی، نطفه را با خلافتش به اسم ولایت فقیه كاشت و آنرا بهعنوان یک مدل موفق ارائه کرد که بنیادگرایان اسلامی با آن میتوانند ابهت، قدرت، و حاکمیت بهدست بیاورند. این ویروس توسعه یافت به حدی كه سنیهای افراطی نظیر داعش را نیز به این فكر انداخت كه چرا آنها نتوانند خلافت خودشان را داشته باشند. بهخصوص زمانیکه مشاهده میكنند بنیادگرایان شیعه مورد مجیزگویی غرب واقع میشوند كه با آنها بنای مماشات میگذارد.
در واكنش به وحشیگری اعمال اخیر، بعضی میتوانند منطق را رها كرده و به گمراهی بروند. مثلا میپندارند كه بنیادگراهای شیعه از نوع سنی خطر كمتری دارند. در نتیجه ملاها را متحدی در مبارزه علیه داعش میپندارند. حال آنكه ملاها و داعش در مهمترین ركن اعتقادی خود یعنی ایجاد یک دولت مذهبی برای ترویج قانون شریعت با زور هیچ اختلافی ندارند. بهعلاوه، یك همگرایی سیاسی میانشان برقرار است: گروه داعش كه فرانسه را در فاصله چند هزار كیلومتری هدف قرار میدهد، با پاسداران ملاها كه در عراق و سوریه همسایهاش هستند، عملا در آتش بس است. متقابلا پاسداران، به داعش نمیپردازند و به جنگ بیرحمانهییعلیه اپوزیسیون مدره در سوریه و پاكسازی قومی سنیها در عراق مشغولند.
ملاها با کمک برخی «لابیهای محلی» خود سالهاست دولتهای غربی را بهدنبال سرابی بهنام رفرم و مدراسیون در درون این رژیم کشیدهاند. البته یک جنگ قدرت و دعوای درونی جدی هم اکنون تمام تارو پود این رژیم مذهبی را در برگرفته است. ولی دعوا بر سر دو ایدئولوژی، دو جهان بینی و دعوای «مدره» علیه «سخت سر» نیست. خواسته هر دو جناح نجات نظام «ولایت فقیه» یعنی همان «خلافت اسلامی» است. دعوای قدرت چیزی نیست جز بازتاب ناتوانی رژیم در حل معضلات جامعه و ترس از یک قیام عمومی.
امروز برخی آخوندحسن روحانی را به عنوان ویترین میانهروی به كار میبرند. اما كافی است از او سوال کنید: آیا با اعدام مخالف است یا آن را تایید می کند؟ چرا دوران او، دوران بالاترین میزان اعدام در ایران است؟ آیا حاضر است اعلام کند سنگسار و قطع دست و پا ضد اسلامی و ضد انسانی است؟ موضع او در قبال حزبالله و دیگر گروههای تروریستی چیست؟ در مورد بشار اسد و کشتار ۳۰۰ هزار تن از مردم سوریه چطور؟ کارنامه او در عمل بسیار روشن است. او بهصراحت اعلام کرده که اعدامها «یا دستور الهی است یا حکم قانون». مگر او نبود كه از سرکوب قیام سال ۱۳۸۸ حمایت کرد و آنرا دفاع از «ولایت فقیه و ولی فقیه» توصیف کرد. او كماكان بشار اسد را نماینده مشروع مردم سوریه میداند و او است كه روز ۱۰دی، به وزیر دفاعش دستور داد ”برنامه تولید موشکها با سرعت و جدیت بیشتری ادامه یابد.”
برای افرطی گرایی هیچ چیز خطرناکتر از آرمانهای آزادی و دموكراسی نیست. این بهخوبی در تاکتیکهای سرکوبگرانه ملاها که هدف اصلی آنها جریانات مسلمان دموكرات از جمله مجاهدین خلق است،مشخص است. کسانی که با اعتقاد به اسلام متعهد به جدایی دین و دولت، برابری جنسی، آزادی و نفی شریعت آخوندی هستند میتوانند هر گونه زمینه رشد افراط گرایی را بخشكانند چه در ایران و چه در عراق و چه در سوریه.
برای دستیابی به موفقیت مؤثر، علاوه بر اقدامات امنیتی ضروری، و کمپین نظامی و عملیات اطلاعاتی، این کار باید با تقویت تفسیر اسلام واقعی که دموکراتیک و بردبار است، تکمیل شود. تنها با یک استراتژی روشن که پشتیبانی اخلاقی و مادی پایدار از مردم ایران و منطقه در تلاش آنها برای آزادی بکند، میتوان از فروبردن مجدد ایران به تاریکترین دوران تاریخ جلوگیری کرد.
مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران است که خواهان استقرار یک ایران دموکراتیک، غیرمذهبی و غیر اتمی است.
- برچسبها:مقاومت ایران, نقض حقوق بشر