پیام به مجاهدان اشرف در سالگرد فروغ ایران ۶ و ۷ مرداد
خواهران و برادران عزیز، اشرفیهای سرفراز
بیستودومینسالروز حماسه کبیر فروغ جاویدان و نخستین سالروز حماسه پایداری فروغ ایران، بر همه شما گرامی باشد.
شما امروز مزار شهدای فروغ ایران را زیارت کردید، زیارت قبول و جای من خالی.
به یاد روزی افتادم که همراه با مسعود رجوی به زیارت مزار شهیدان فروغ جاویدان در کربلا رفتیم. البته نه همه شهیدان.
چون اکثر آنها در مزارهای بینام و نشان در منطقه اسلام آباد و کرمانشاه و بهخصوص در حوالی چار زبر آرمیدهاند و شمار کمی از آنها به کربلا آورده شده بودند.
میبینید این روزها سران رژیم مجدداً از صدر تا ذیل، در باره عملیات فروغ جاویدان و از لرزهیی که بر ارکان رژیمشان انداخت میگویند، بله! لرزه سرنگونی.
که مطمئنا به زودی زود خواهد رسید.
روزی میآید که مزار شهدای فروغ جاویدان مانند مروارید زیارتگاه عمومی خواهد شد و مردم ایران در سراسر کشور به زیارت تربت پاکشان خواهند شتافت.
یاد آن پهلوانانی گرامی باد که با خونشان، مقاومت را چنان بیمه و تضمین کردند که بعد از بیست و یکسال شما توانستید اشرف را در فروغ ایران بهطور جهانی و بینالمللی و منطقه یی به اوج برسانید.
با درودهای بیکران به جاودانه فروغها و ستارگان بیمثال آسمان مقاومت ایران، از مسلم و مهین و طاهره، ناهید و حمید و رحیم، و سعید و ساسان و علی…. تا حنیف، سیاوش، مهرداد، علیرضا، اصغر،امیر، فردین ، شعبان ، محمدرضا،حسین و مهرداد.
و حالا، پس از یکسال، میبینیم که چگونه نامشان جاودانه شد و الهامبخش جوانان ایران گردید.
ای نفسهای مطمئنه، ای شهیدان بخون خفته که در مزار مروارید آرمیدهاید، نگاه کنید که بعد از یکسال، امروز چگونه جوشش خونهای شما ثمرات خود را در همه پهنهها ظاهر کرده است.
خوشا به ارواح طیبه شما،
و خوشا به اینهمه، بهره و ثمره، که مایه غبطه و آرزوی هر مجاهد و هر مبارز و هر آزادیخواهی است.
چه زیبا و به جا، برادرانم حسن و علی و مهران و خواهرانم مهرناز و شایسته و عاصفه که در لحظه وداع با این شهیدان، با بهترین بیان این معنا را گفتند.
خوشا شهیدانتان، که در کوران هجوم سیاه دژخیمان ، بنمایه پایداری را در آن یافتند که آنچه را که باید انجام داد در همان لحظهیی که باید به انجام برسانند.
خوشا بیباکی و تهورتان، که اگر بر ظلمت هول و اضطراب چیرگی نیافته بودید، از مقاومت برای آزادی اثری باقی نمیماند.
خوشا اشرف که همچون بادی نیرومند بر بادبان قیام و آزادی میوزد.
و به قول آن سرود ایتالیایی، چون گلی است روئیده از خون. و چون لبخندی گلگون در قاب مشرق که مهر آزادی را با نوری دمافزون به ایران میدمد.
حمله ۶ و ۷ مرداد، حملهیی برای انهدام قطعی اشرف بود. رژیم ولایتفقیه و همدستان عراقیاش برای یکسره کردن کار اشرف همه چیز را با تمام جزئیاتش مهیا کرده بودند. چه از نظر سیاسی، چه از نظر نظامی.
حتی احکام غیرقانونی جلب ۳۶ تن از مسئولان مجاهدین را صادر کرده بودند که میبایست پس از پاشیده شدن اشرف دستگیر شوند.
به علاوه، دولت آمریکا بر خلاف قوانین بینالمللی به تعهدات امضا شده خود برای حفاظت از ساکنان اشرف پشت پا زد.
با این همه، آنچه در محاسبه هیچ یک از طرفها از آمریکا و دولت مالکی تا خود رژیم نمیگنجید پایداری اعجاب آور شما بود.
آخر غیر ممکن را ممکن کردید. دنیایی را تکان دادید و قدرت حقیقیتان را نشان دادید. در کجا؟
در صداقت و فدا و ایمانی که کسب کردهاید.
در پایداری ۳۶ مجاهد اشرفی، در آن ۷۲ روزی که از زندانی به زندان دیگر در اعتصاب غذا و اعتصاب خشک بودند.
و در کارزار حامیان صدیق شما که با هزاران اکسیون و تظاهرات و با ۷۲ روز اعتصاب غذا در اروپا و آمریکا و کانادا وجدان جهان را بیدار کردند.
در اسفند ۸۷ ولی فقیه ارتجاع با اعلام توافق دوجانبه رژیمش با دولت عراق برای از بین بردن اشرف، یک برگ تعیینکننده را به کار گرفت که میبایست سه هدف استراتژیک را برآورده سازد:
نخست آنکه با از میان برداشتن شما، اساس مقاومت و مبارزه علیه رژیم ولایتفقیه را از بین ببرد.
دیگر آنکه با پر کردن دست خامنهای، جراحی درون رژیم و سپس بیرون کشیدن یک ضرب پاسدار احمدی نژاد از صندوقهای انتخابات تقلبی را بدون هرگونه تنشی از سر بگذارند.
و سوم اینکه میخواست با درهم شکستن سد استوار اشرف از سر راه سیاست بلعیدن عراق، انتخابات این کشور را مصادره کند و سلطه خود بر حاکمیت عراق را حفظ کند.
تمام این نقشهها را شما با «فروغ ایران» بر هم زدید.
شما ماندگار شدید، نامتان در جهان پرآوازه گردید و اشرف محور همبستگی ملی ایرانیان شد؛ کانون امید برای آینده و منشأ انگیزش و حرکت در مبارزه برای آزادی.
در داخل ایران اشرف الهام بخش قیامکنندگان شد، فراخوانهای باند مغلوب رژیم برای دفاع از قانون اساسی ولایتفقیه و حفظ این نظام ضدانسانی را بیاثر کرد و همگان را به مبارزه و قیامی برانگیخت که شعار آن «مرگ بر اصل ولایت فقیه» است.
و سرانجام اینکه پایداری شما همان چیزی را برآورده ساخت که خامنهای و نخست وزیر آخوند نشان عراق از آن بیمناک بودند. و آن فراهم کردن مبنای شکست مالکی در انتخابات بود که فرصت نخست وزیری دوباره را از او سلب کرد.
حالا دوباره به «فروغ ایران» نگاه کنید:
مانند کوهی که هرچه از آن فاصله میگیریم عظمت و شکوهش بیشتر دیده میشود.
مثل رود خروشانی که دشت های تشنه را سیراب میکند؛ سیراب از امید و انگیزه و روشنایی
و مثل چشمهیی که همه دستاوردها و پیشرفتهای یک سال گذشته از آن جوشیده و میجوشد
فهم جایگاه فروغ ایران صحت این واقعیت را که اشرف کانون استراتژیکی نبرد است، برجسته میکند. اگر اشرف کانون استراتژیکی نبرد برای آزادی نبود، محال بود که بتواند چنین کارکردی در مبارزه مردم ایران داشته باشد. و محال بود که بتواند این چنین ایران و جهان را به سوی خود و به دفاع از خود برانگیزد.
خود را برای جهشهای بزرگتر آماده سازید.
در سالگرد «فروغ ایران» هم چنین خاطره قهرمانی و پایداری همه اشرفی ها را گرامی میدارم و با آنها و مظاهر و سمبلهای پایداری هفت ساله به خصوص برادرم مجاهد صدیق حسین رحیمی، که به تازگی به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد، درود می فرستم.
سلام بر تک تک شما
سلام بر آزادی
سلام بر مردم ایران