کنفرانس بینالمللی در پاریس ـ فراخوان به حفاظت بینالمللی ساکنان اشرف
دوستان گرامی، هموطنان عزیز!
از سخنان رئیس محترم کنفرانس و از توجه و حمایت شما بهخصوص نسبت به ساکنان اشرف عمیقا سپاسگزاری میکنم.
فشارهای رژیم آخوندی برای انهدام اپوزیسیون اصلیش، یعنی موضوع این کنفرانس، بخشی از سیاست شریرانهیی است که آخوندها برای حفظ حکومت لرزان خود در پیش گرفتهاند. در ۲۰روز اول سال میلادی، آخوندها با ۴۳اعدام در ایران، رکورد تازهیی به ثبت دادهاند. و شمار زیادی نیز در نوبت اعدامند. آنها همچنین برای سه تن از زندانیان هوادار مجاهدین حکم اعدام صادر کردهاند.
سران رژیم از دستگیری ۳۲تن از اعضای مؤثر مجاهدین، بهاتهام هدایت قیامهای سال ۸۸خبر میدهند. این البته زمینهسازی برای صدور حکمهای اعدام دیگری نیز هست. همزمان سپاه پاسداران در ارگان سخنگوی خود خواستار راهحل نظامی در قبال اشرف شده است. و حملات موشکی به اشرف علامتی از همین سیاست است.
برای بستن فضای جامعه، آخوندها در پی قطع ارتباط اینترنتی ایران با جهان خارج هستند. و از همه امکانات خود برای این منظور استفاده میکنند. مجلس ارتجاع قانون مجازات استفادهکنندگان از تجهیزات تلویزیون ماهوارهیی را به تصویب رسانده است: که مجازات آنها از ۶ماه تا دو سال زندان و ۷۴ضربه شلاق است.
از طرف دیگر رژیم ولایتفقیه تهدیدها و تروریسم خود را بهشدت افزایش داده است:
انفجارهایی با تلفات زیاد در عراق، مانورهای نظامی با هدف بستن تنگه هرمز، شروع غنیسازی ۲۰درصدی اورانیوم و تهدید کشورهای عرب همسایه. این ماجراجوییها، از یکطرف برای باجگیری از جامعه جهانی است، از طرف دیگر برای مهار جامعهیی است که زنان و جوانان بپاخاسته آن مترصد ازسرگیری قیامها هستند. بهخصوص که آخوندها از بههم خوردن اوضاع، آن هم در جریان در جریان نمایش انتخابات خود، بهشدت نگرانند.
این مواضع جنگطلبانه، برای سرپوش گذاشتن بر سقوط اقتصادی کشور است. رشد اقتصادی به صفر رسیده و تورم در این ماه به ۴۰درصد رسیده است.
بله، اینهمه برای سرپانگهداشتن رژیمی است که هیات حاکمه آن بهنحوی بیسابقه دچار تفرقه است و ریزش و فرسودگی در تمام لایههای حکومت، از جمله در سپاه پاسداران، رسوخ کرده است.
در چنین وضعیتی، متاسفانه دولتهای غرب و مشخصا ایالات متحده آمریکا، همچنان در پی نوعی تعامل و کنار آمدن با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران هستند.این تعامل در چه سیاستهایی خود را نشون میدهد؟
ـ در مسکوت گذاشتن نقضحقوقبشر در ایران
ـ بسنده کردن به مخالفتهای نمایشی
ـ سرهمبندی پرونده توطئه رژیم برای ترور سفیران خارجی در واشنگتن
ـ نیمهکاره گذاشتن تحریمها
ـ و بیخطر نشان دادن برنامه اتمی رژیم. و خیلی پارامترهای دیگر.
اما سؤال این است که هسته اصلی این سیاست کجاست و چیست؟
ـ اصرار بر ادامه نامگذاری نامشروع علیه مجاهدین!
آری، این لیستگذاری اراده جامعه بینالمللی برای اعمال قاطعیت علیه بانکدار مرکزی تروریسم را سست کرده است.
این قلب قضیه سیاست تعامل است و در نتیجه بر تمام کارکردهای سیاسی جامعه بینالمللی تأثیر دارد.
و تا وقتی نام مجاهدین به ناحق در لیست وزارت خارجه آمریکاست، رژیم آخوندها اطمینان دارد که تهدیدهایش با هیچ واکنش قاطعی از طرف جامعه بینالمللی مواجه نخواهد شد.
از این نظر این یک فریب یا یک توهم است که سیاستی که بزرگترین و سازمانیافتهترین اپوزیسیون این رژیم را به بند میکشد در عینحال قادر به اعمال قاطعیت در برابر این رژیم باشد.
و باز باید اشاره کنم که این یک فریب یا توهم است که سیاستی که با این لیستگذاریها در سرکوب مردم ایران مشارکت میکند، در عینحال یارای ایستادگی در برابر اتمی شدن آخوندها را داشته باشد. هرگز متصور نیست و به همین دلیل باید این سیاست تغییر کند.
خوب است در اینجا به موضوع تحریمها علیه رژیم آخوندی اشاره کنم که امروز به یک خواست جهانی تبدیل شده و اتحادیه اروپا هم قصد دارد سه روز دیگر در این زمینه تصمیمگیری کند.
ما پیوسته از اعمال تحریمها بهویژه انسداد بانک مرکزی و تحریم نفتی این رژیم استقبال کردهایم.
هرچند که میدانیم برای مهار خطر اتمی رژیم، این تحریمها باید با حمایت از مبارزه مردم ایران برای تغییر رژیم آخوندی همراه باشد. با این حال تصمیم اتحادیه اروپا و مصوبات کنگره و سنای آمریکا برای ممنوعیت معاملات نفتی رژیم گام بلندی به پیش است.
اما متاسفانه سیاست تعامل دولت کنونی آمریکا و همچنین تعلل سایر دولتهای غرب این تصمیمها را سست میکند تا میتواند آنرا به تعویق میاندازد و برای اتخاذ هر سیاستی این معیار را در نظر دارد که آیا باعث رنجش فاشیسم مذهبی میشود یا خیر؟ اینجاست که ما برای تصحیح این سیاستخطا فراخوان میدهیم.
تصحیح این سیاست از بخش کلیدی آن یعنی خاتمه دادن به همین لیستگذاری غیرقانونی آغاز میشود. این نامگذاری بهانه دولت عراق برای مبادرت به دو قتلعام در اشرف در دو سال اخیر و هم چنین بهانه بسیاری اعدامها در ایران تا به حال است.
با اینحال حذف نامگذاری مجاهدین تنها به سود مردم ایران نیست. بلکه به تصحیح یک سیاست فاجعهبار هم کمک میکند و خدمتی است به صلح و امنیت تمام جهان. که در حال حاضر بهوسیله دیکتاتوری حاکم بر ایران تهدید میشود. آری این سیاستی است به نفع صلح و امنیت کل دنیا.
دوستان عزیز!
سه هفته از بطلان ضربالاجل ۳۱دسامبر می گذرد. مجددا به همه شما پیشتازان این کارزار بینالمللی تبریک می گویم. به همه شما هواداران و پشتیبانان این جنبش که در این دوران با یک کارزار بینالمللی توانستید دشمن را یک گام به عقب برانید تبریک میگویم.
این دستاورد فقط به اتکای تلاشهای شما سیاستمداران آگاه و هوشیار و برجسته که بهخوبی میدانید که در مقابل رژیم آخوندی نباید سرخم کرد، نباید زانو زد و نباید کوتاه آمد و به یمن تلاشهای شما با کارزارهای بینالمللی و تحصنهای بیانتها در ژنو و واشینگتن، حاصل شد. مجددا به همه شما درود میفرستم و از همه شما تشکر میکنم.
شما توانستید ایالات متحده، اروپا و سازمان ملل را به اتخاذ یک سیاست درست فرا بخوانید. بنابراین هر زمان که زمامداران غرب درصدد اتخاذ یک سیاست درست در قبال ایران برآیند. لاجرم باید در مسیر شما گام بردارند.
اما متاسفانه، سه هفته پیش، پس از امضای یادداشت تفاهم دولت عراق و ملل متحد درباره انتقال امن و آزادانه ساکنان اشرف به محل جدید، نخستوزیر عراق علنا بر آن خط بطلانکشید. وی مشخصاً تهدید کرد که چنانچه ظرف چهار ماه آتی تمام ساکنان اشرف از عراق خارج نشوند دولت عراق، خودش اقدام خواهد کرد. به علاوه باردیگر بر احکام قلابی دستگیری ۱۲۱تن از ساکنان تاکید کرد. احکامی که هیچ اعتبار قانونی ندارد و تنها ساخته و پرداخته رژیم ایران و دولت تحت نفوذش در عراق است. احکامی که همانطور که دو روزپیش مقاومت ایران اعلام کرد، نه تاریخ دارد، نه اسم قاضی دارد، نه شماره دارد و بسیاری از اسامی کسانی هستند که در خارج از عراق هستند و یا حتی کسانی که شهید شدهاند و در قید حیات نیستند.
فراموش نکنید که مضمون اصلی یادداشت تفاهم که دبیرکل ملل متحد، وزیر خارجه امریکا و سایر دولتها برآن تاکید کردهاند، رعایت سلامت و امنیت همه ساکنان اشرف تا انتقال به لیبرتی و از لیبرتی به کشور ثالث است. اکنون نخست وزیر عراق با این اظهارات اساس این توافق را برهم زده است.
تهدید به حمله و دستگیری، برپایی زندانی با دیوارهای بلند در کمپ جدید کمپی که حتی آب آشامیدنی ندارد و ورود و خروج به آن آزاد نیست و تحمیل یک جابهجایی اجباری اجزای طرحیست که مورد علاقه رژیم آخوندهاست.
همچنان که ساکنان اعلام کردهاند، ما هم مجددا تاکید میکنیم که زندانسازی و جابهجایی اجباری مرز سرخ است و هیچ کس آن را نمیپذیرد
آنچه دولت عراق زیرعنوان اعمال حاکمیت دنبال میکند، پیشبرد سیاست ولیفقیه رژیم ایران است؛ برای متلاشیکردن مهمترین نیروی مخالف رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران. اما چنانکه در همین روزها رهبر مقاومت مسعود رجوی گفت:
« اگر کسی فکر میکند میتواند مجاهدین را متلاشی کند اشتباه میکند…
اگر کسی فکر میکند مجاهدین از سرنگونی رژیم ولایت فقیه دست برمیدارند اشتباه میکند.
در همه حال و در همه جا سرنگونی این رژیم حق مسلم ما و خلق ماست» و چنین خواهد شد.
دوستان عزیز!
اکنون پیش از آنکه زمان برای تحقق یک راهحل مسالمتآمیز از دست برود، باید هشدار بدهیم رژیم آخوندها و دولت عراق دست اندرکار یک سوءاستفاده خطرناک از ارگانهای ملل متحد هستند تا ساکنان اشرف را از یک وضعیت تهدیدآمیز، به یک وضعیت فاجعهبار منتقل سازند. اعتمادی که نثار ملل متحد شده است، نباید با بازیهای دولت عراق، وسیله برپایی زندانی در داخل یک پادگان برای ساکنان اشرف شود. جهان شاهد است که دولت عراق، نه میخواهد و نه میتواند به قولهای خود به سازمان ملل و جامعه جهانی وفادار بماند.
اما سئوال اساسی اینست که چرا ملل متحد در این باره سکوت کرده است؟
در برابر چنین نیرنگی، ملل متحد نباید به دولت عراق اجازه دهد مساحت کمپ جدید را به میزان فوقالعادهیی کم کند. یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان و ملل متحد به موجب مسئولیت خود و بهموجب اصل مسئولیت بینالمللی حفاظت (آرتوپی)، باید مانع هرگونه جابهجایی اجباری بشوند و نسبت به آن هشدار بدهند و دست بهعمل بزنند.
ما به بیانیه ۲۶دسامبر آقای بانکی مون تکیه کردیم که تصریح نمود: « هرگونه خشونت و یا راهحل اجباری غیر قابل قبول خواهد بود». ساکنان اشرف، نه در امضای توافقنامه شرکت داشتهاند، نه از محل استقرار جدیدشان آگاهی دارند و نه با شرایط نازل و اسارتبار آن موافقاند.
کلیت این جابهجایی اجباری است، جز به جز آن تحمیلی است؛ مگر آن که خواستههای ساکنان اشرف در نظر گرفته شود.
سازمانملل از بالاترین اعتمادها از بالاترین اختیارات و در نتیجه از بالاترین مسئولیتها در این قضیه برخوردار است و توانایی آن را دارد
سازمان ملل نیز آن قدر خود را صاحب اختیار میشناسد که بدون آگاهی و رضایت ساکنان اشرف، در مورد سرنوشت آنها با دولت عراق، قرارداد امضا میکند. پس نباید وقتی پای سیاست مخرب دولت عراق به میان میآید، از خود، رفع مسئولیت کند.
پنج ماه پس از تقاضای پناهندگی یکبهیک ساکنان اشرف، چرا از نقش تسهیلکننده ملل متحد برای تعیین پناهندگی ساکنان خبری نیست؟ راستی چرا؟ چرا دولت عراق توانسته است مانع کار کمیساریای عالی پناهندگان بشود!؟ چرا این زمان طولانی را از دست دادهایم و از دست رفته است؟ این کاملاً ضروری است که کمیساریای عالی پناهندگان کار تعیین پناهندگی ساکنان اشرف را بیش از این به تاخیر نیندازد.
شرایط اضطراری ساکنان اشرف و کندی فوقالعاده پروسه انتقال آنها و مانعتراشیهای دولت عراق ایجاب میکند که کمیساریای عالی پناهندگان از روش تعیین یکباره و گروهی پناهندگی برای ساکنان اشرف پیروی کند. این یکگام اجتنابناپذیر برای تضمین امنیت و سلامت ساکنان اشرف است که آنها را در مقابل انواع خطرات مهارناپذیر گارانتی و تضمین میکند. اکنون دولت عراق کمیساریای عالی پناهندگان را تحت فشار گذاشته که بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند. کمیساریای عالی پناهندگان نباید بر وضعیتی صحه بگذارد که هیچ تناسبی با شرایط زندگی کنونی ساکنان اشرف ندارد.
بهعلاوه، باید بازهم بر ضرورت تامین اطمینانهای حداقل تاکید کنم. یک انتقال امن و آزادانه با تضمینهای مکفی برای مصونیت ساکنان از هرگونه آزار و دستگیری. و همچنین انتقال با اموال و خودروهایشان، آن هم به محیطی که مساحت آن برای یک کمپ به طور میانمدت مناسب باشد؛ بهاضافه سایر حداقلهای ضروری.
وزیر امور خارجه آمریکا در بیانیه ۲۵دسامبر خود تاکید کرد که این جابهجایی، برای موفقیت باید از حمایت کامل ساکنان کمپ اشرف برخوردار باشد. من از ایالات متحده میخواهم مطابق همین بیانیه، مانع جابهجایی اجباری ساکنان اشرف شود و همچنین مانع تن دادن ملل متحد به تحمیلات دولت عراق شود.
آری این وظیفه آمریکا و ایالات متحده آمریکاست. زیرا تردیدی نیست که ایالات متحده در مورد حفاظت و امنیت و سلامت ساکنان اشرف بطور خاص، مسئولیت دارد و باید پاسخگوی تعهدات قانونی و اخلاقی خود باشد.
همچنان که تا بهحال بسیاری سیاستمداران برجسته آمریکایی بر این امر مهم تاکید کرده و آن را تکرار کردهاند، میخواهم تاکید کنم که نگذارید شکست تلخ و فاجعهبار سازمان ملل در بوسنی، اینبار در قبال ساکنان اشرف تکرار شود. تاکیدات مستمر دبیرکل بر جابهجایی داوطلبانه، راهحل صلحآمیز و بادوام است. راهحلی که علاوه بر حق حاکمیت عراق، حقوقبشر و قانون انساندوستانه بینالمللی ساکنان را هم بهرسمیت بشناسد. اما آنچه متاسفانه در روی زمین جریان دارد، با خواست دبیرکل فاصله زیادی دارد. و آنچه هماکنون فراهمشده، یک بازداشتگاه است، نه یک کمپ پناهندگی.
اکنون که دولت عراق تفاهم نامه امضاشده خود را زیر پا گذاشته است، از مللمتحد میخواهم این موضوع را به شورای امنیت گزارش کند و تصمیم جدیدی برای نجات این راهحل صلح آمیز درخواست کند. و سرانجام باید سخنان اخیر آقای بانکی مون در بیروت را یادآوری کنم که گفت: « نظم کهنه، حاکمیت تک نفری و انحصار در سرمایه و قدرت خاموش کردن رسانهها و محرومیت از آزادیهای پایهیی در حال فروریختن است. مردم به همه اینها میگویند: «کافی است، دیگر بس است».
بله! ماهم میگوییم دیگر بس است. در ایران نیز دوران فاشیسم مذهبی بهسر آمده است. و این، سازمان ملل متحد و جامعه جهانی را فرا میخواند که در کنار مردم ایران و مقاومت ایران بایستند.
از همه شما متشکرم.