مراسم بزرگداشت استاد بهرام عالیوندی در اورسوراواز
بار دیگر درگذشت آقای عالیوندی را به همه و بهخصوص به خواهر عزیزم خانم ناهید همت آبادی و به فرزندان دلیر او در اشرف و لیبرتی تسلیت میگویم. حقیقت اینست كه تمام خانواده بزرگ مقاومت از فقدان این انسان بزرگ، متأثر و دردمند هستند.
استاد بهرام عالیوندی انسانی وارسته، متواضع، معتقد به آرمان آزادی و هنر آزاد، پر از روحیه و روح زندگی، عضو و همراه مقاومت و دوستدار پیشتازان آزادی در شهر اشرف و لیبرتی. در تمام دوران زندگی پربارش، فعال و پرتلاش بود.
در آخرین روز حیات استاد، من توانستم چند دقیقهیی با ایشان تلفنی صحبت كنم. او مثل همیشه سرزنده و باروحیه بود و مثل سراسر زندگیاش كه تسلیم هیچ قدرتی نشد، با بیماری هم در حال نبرد بود و هرگز تسلیم نشد.
او بهعنوان یك هنرمند و نقاش خلاق و پرتلاش، منزلت بالایی در هنر معاصر ایران دارد. البته از آنجا كه یك مخالف سرسخت رژیم آخوندی بود و خواهان سرنگونی نظام ولایت فقیه، همواره هنرش مورد سانسور قرار میگرفت. اما نقاشیهای او آنهم با سبك استثنایی و ویژه خود او، كه آرمانها و احساسات انسانی عمیقش را منعكس میكرد، همه حرفها را زده و آخوندها و همدستان و پشتیبانان آنها را به رسوایی میكشید. اما، فراتر از تابلوها و كارهای هنری استاد عالیوندی كه فوق العاده ارزشمند است، تابلوی زندگی آقای عالیوندی آموزش و پیام مهمی برای هنرمندان و روشنفكران میهن ما دارد.
زندگی او و همچنین زندگی خانم همتآبادی به نظر من یك درس بزرگ برای هنرمندان است. آنها مبارزه برای آزادی را بر هر نام و نشان هنری ترجیح دادند. رنج تبعید، سادهزیستی و مناعت طبع، در یك زندگی آمیخته با آزادگی، تسلیمناپذیری و ایستادگی در مقابل دیكتاتوری را آگاهانه پذیرا شدند و بهای آن را دادند. نمونهیی از انسانهای وارسته كه بهای اعتقادات خود را در تمام عمر پرداختند و میپردازند و تا لحظه آخر زندگی به تعهدات خود وفادارند.
همچنانكه مسعود رجوی گفته است: خوشا ملت و مقاومتی با این قبیل هنرمندان. اینان در هر كجا كه باشند ارزشها و امانتهای ذیقیمت این خلق در زنجیرند. باشد كه هم میهنانمان در هر كجا هنرمندان ارتش مقاومت و آزادی ملت ایران را قدر بشناسند و شأن و حرمت آنها را پاس بدارند.
آقای عالیوندی از حدود دو دهه پیش در شورای ملی مقاومت عضویت داشت. همه ما شاهد بودیم كه استاد عالیوندی بهعنوان یك عضو شورا به این مسئولیت به تمام و كمال پاسخ گفت و به عهدش با مردم ایران وفا كرد. شادروان عالیوندی البته قبل از پیوستن به شورا هم با مجاهدین در ارتباط بود و بهخصوص در سال ۶۰ در یاریدادن به رزمندگان مجاهد در نبرد آنها با پاسداران، نقش جدی داشت. بهطوری كه تابلوهای استاد عالیوندی نشان میدهد و آنچنان كه خودش بارها گفته بود، مبارزه و پایداری مجاهدین و اشرفیها تأثیر عمیقی در كارهای او داشت. او میگفت:« در كنار مقاومت بودن و با جریان روز بهپیشتاختن و به جنایتكاران دینفروش كه انواع و اقسام دامها را پیش پایمان پهن میكنند، نه گفتن و بهخصوص وجود رزمآوران دلیر ارتش شرف و آزادی و حمایت از آنها به من روح و زندگی میبخشد و ایدهآل من است». اینها صحبتهای خود آقای عالیوندی بود كه بارها آن را در هر كجا تكرار میكرد.
در یك مصاحبه كه ایشان چند سال پیش داشتند و چاپ هم شده، درباره یكی از تابلوهای فوقالعادهاش -او هزاران تابلو دارد كه در هر كدام هزار راز و هزار زیبایی نهفته است- درباره تابلوی فوق العادهیی كه درباره مسیح كشیده است گفته بود: «در این تابلو من یك حالت مینیاتوری دادهام كه مسیح هم حالت مرد دارد و هم زن. در واقع داشتم مجاهدین را میكشیدم كه بیگناه به صلیب كشیده شدهاند. خونی كه از پای آنها میآید به قدری پاك است كه آدم متأثر میشود. در نقاشی، خون همیشه آدم را ناراحت میكند. ولی این چیست كه آدم را متأثر میكند، تلطیف میكند و چشمنواز است. پای مسیح من در نور قرار دارد».
بله حالا كسی كه مظلومیت مجاهدین را در چند دهه در تابلوهایش به تصویر میكشید،كسی كه در همه تحصنها، تظاهرات و كنفرانسها و حركتهای اعتراضی حاضر بود و در صف مقدم علیرغم كهولت و بیماری، دیگر حضور ندارد. اما در حقیقت، فقط جسم او نیست، جنگندگی و ایستادگی و روح معترض و ناآرام و آن چراغ امیدی كه در هر كدام از تابلوهایش بود همچنان هست و این شور و نیرو و امید است كه همه ما را در این مبارزه و برای تعهداتمان به پیش میبرد.
در اینجا میخواهم یك بار دیگر به همسر گرانقدر آقای عالیوندی، خانم ناهید همتآبادی، خواهر عزیزم تسلیت بگویم كه همواره مشوق كارها و مبارزات استاد عالیوندی، بهخصوص در كارهای هنری و مبارزاتیاش بود و همراه و همرزم او در مبارزه و مقاومت علیه رژیم آخوندی. آنها همراه با هم، از حامیان بزرگ مقاومت و از اعضای برجسته شورای ملی مقاومت و همچنین از اعضای خانواده بزرگ مقاومت بودند و امیدوارم كه از این به بعد شما ناهید عزیز برای همه ما جای آقای عالیوندی را پركنید كه مطمئنم چنین خواهد بود. و مطمئنم كه در روز آزادی مردم ایران، استاد شاد و شادمان در میان ما خواهد بود و همچنانكه خودش گفته بودآن كس كه آرمان دارد، هرگز نمیمیرد. بله استاد زنده است با آرمانش، با همه زیباییهایی كه خلق كرد و مطمئنم كه راه او و آرمان او، پر رهرو تا سرمنزل مقصود مردم ایران یعنی آزادی ایران. زنده و پایدار خواهد بود.
دوستان عزیز!
دلم میخواهد در این جا همچنین یاد همرزم مقاوم دیگری را كه در ایران از دست دادیم، زنده كنیم.
برادر زندانی و اسیرمان در زندان گوهردشت كرج، شهید مجاهد خلق، منصور رادپور كه پس از تحمل ۵سال حبس و ایستادگی در مقابل فشارهای ضدانسانی دژخیمان رژیم ولایت فقیه، جان بر سر آرمان آزادی مردم ایران نهاد و نهایتا به شهادت رسید.
منصور رادپور از هواداران باسابقه سازمان مجاهدین خلق ایران، سالها در بدترین شرایط و در مخوفترین زندانها به سر برد.
او در اثر شكنجه و شرایط سخت زندان، از بیماریهای مختلف رنج میبرد و طی چند هفته گذشته، در حالیكه وضعیت جسمی وی به شدت بحرانی شده بود، مزدوران حتی اجازه انتقال او را به بیمارستان ندادند و سرانجام او در روز اول خرداددر زندان به شهادت رسید.
یاد او را گرامی میداریم و به خانواده محترم او و همه همرزمانش تسلیت میگوییم.
سلام بر او روزی كه زاده شد، روزی كه علیه رژیم آخوندی قیام كرد و بهپاخاست و روزی كه به عهد خودش وفا كرد و به دیار رفیق اعلی شتافت.
درود بر او و بر همه زندانیان و مبارز كه در این شرایط سخت كه صدای آنها به جایی نمیرسد، اما دمی از ایستادن، پایداری كردن و مبارزه كردن فروگذار نمیكنند و همچنان پرچم پایداری و مقاومت را در مقابل دژخیم در هر شرایط در دست دارند. قطعاً چنین خلقی با چنین مقاومتی، با چنین مقاومینی، با چنین پیشتازانی و چنین هنرمندانی مانند استاد عالیوندی، قطعاً به پیروزی خواهد رسید؛ اگر چه كه قیمت دارد و با رنج طولانی و مشكلات زیاد همراه است. زیرا تحقق ارزشهای والا مستلزم پرداخت بهای سنگین است.
مجددا به شما و همه یاران و اعضای شورای ملی مقاومت و همه دوستداران این هنرمند بزرگ، به همه اشرفیها و ساكنان لیبرتی و به همه مردم ایران تسلیت میگویم.
- برچسبها:مردم ایران