بسوی قلهها – سخنرانی در اجتماع ایرانیان – پاریس ویلپنت
به نام خدا
به نام ایران، به نام آزادی
سلام بر مردم ایران
سلام بر دانشجویان، کارگران، معلمان، و همه زنان و مردانی که بر سیطره شوم آخوندها شوریدهاند.
سلام بر شهر اشرف الهامبخش زنان و جوانان به پاخاسته ایران
سلام بر یک صد وبیستهزار جاودانه فروغ آزادی، از اشرف رجوی و موسی خیابانی تا صدیقه مجاوری، ندا حسنی و حجت زمانی
سلام بر شورای ملی مقاومت تنها جایگزین دمکراتیک استبداد مذهبی
و سلام بر مسعود رجوی که مقاومت در برابر رژیم آخوندی را بنیاد گذاشت، و بیتردید کشتی طوفانزده میهن را به ساحل نجات و آزادی میرساند.
درود بر یکایک شما و اجتماع بزرگتان، که شکوه عزم مردم ایران است
درود بر شما منتخبان مردم، مدافعان حقوقبشر و شهروندان کشورهای مختلف که به یاری مردم ایران آمدهاید
و درود به همه قیامکنندگان برای سرنگونی حکومت ولایتفقیه
همه بیتاب و بس سرکش
بهسوی فتح و آزادی
بهسوی روز بهروزی
و بر لبها سرود افتخار آمیز
پیروزی.
هممیهنان عزیز
گردهمایی شما، این دریای مواج انسانی، پرچم پیشروی مردم ایران بهسوی قلههای پیروزی است.
در این لحظه، جهان در شما و از شما صدای مردم ایران را میشنود.
صدایی که در جهان میپیچد و خیال مماشاتگران و مرتجعان را میآشوبد.
صدای هشتاد میلیون ایرانی که فریاد میزنند:«آخوندها باید بروند»
بله، آخوندها باید بروند.
فَلَا أُقْسمُ بالْخُنَّس الْجَوَار الْكُنَّس وَاللَّيْل إذَا عَسْعَسَ وَالصُّبْح إذَا تَنَفَّسَ
سوگند به ستارگان شبکوب که در آسمان تیره ظاهر شوند و بدرخشند. آنگاه رخ پنهان کنند.
درخششی برای شکستن شبی تیره که سیمای جهان را تاریک میکند.
وسوگند به صبح درخشان که چونان نسیم بر جهان میوزد و زندگی به ارمغان میآورد، و قطعا آزادی، ثمره آن خواهد بود.
حضار محترم
پنج روز پیش، جنبش مقاومت و آزادیخواهی، لحظه پرشکوهی در تاریخ ایران خلق کرد و آن تصویب لایحه حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی در هر دو مجلس انگلستان با اجماع و اتفاقآراء بود.
رستاخیز بیداری، و انقلابی شگرف در حقوق جهان که صفحه سیاه گذشته را ورق میزند.
بدینسان دژ دفاعی استبداد مذهبی فرو ریخت. راستی که زلزلهیی در رژیم ولایتفقیه واقع شد.
جلسات مجلس عوام و مجلس اعیان به هنگام تصویب این لایحه، صحنه بیسابقهیی در تحولات مربوط به ایران است. مردم ایران به چشم دیدند که در پارلمان یکی از پنج قدرت اصلی دنیا دفاع بسیار سرسختانهیی از مقاومت مردم ایران علیه فاشیسم مذهبی صورت میگیرد.
شمار کثیری از نمایندگان با برانگیختگی و احساس مسئولیتی ستودنی ـ آمیختهیی ازشرافت، شجاعت و دادخواهی ـ از ضرورت پایان دادن به فاجعه سیاست مماشات و از دردهای مردم تحت ستم ایران سخن گفتند. راستی که آنها سیاست را با انسانیت و آزادگی درآمیختند.
لرد اسلین با ایقان و شجاعت از حقانیت حکم دادگاه انگلستان و حکم دادگاه لوکزامبورگ درباره بیاعتباری اتهام تروریسم علیه مجاهدین سخن گفت.
لرد کوربت از اعدام یکصد وبیستهزار تن از فرزندان مردم ایران سخن گفت.
لرد وادینگتون گفت: باید صفحه پایانی نیز ورق زده شود و اتحادیه اروپا به نامگذاری خود علیه مجاهدین خاتمه دهد.
لرد آرچر گفت: این آغاز پایان درد و رنج مردم ایران است.
لرد کلارک گفت: فصل طولانی شرم و ننگ در حال پایان یافتن است.
بارونس هریس از « ایرانیهای شجاع» در شهر اشرف که « برای آزادی میهن خود میجنگند» تقدیر کرد.
آندرو مکنلی گفت: من انتظار روزی را دارم که رژیم تهران واژگون شود.
هنگامی که آنها اینچنین از مقاومت ایران دفاع میکردند، این وجدان مردم غرب بود که علیه سیاست مماشات و خدعه و ذلت آن میخروشید.
مردم ایران به این نمایندگان که نمایندگان صلح و دمکراسی هستند، درود میفرستند .
متهم کردن ظالمانه مجاهدین به تروریسم، مصائب بسیاری برای ما و مردممان و برای مردم عراق و کشورهای خاورمیانه داشت. از برپا شدن بسیاری جراثقالهای اعدام در شهرهای ایران تا یکه تازی تروریزم و خونریزی در لبنان و فلسطین و افغانستان.
با اینحال، ما بیعدالتی نسبت به جنبش مقاومت را به موضوع مبارزه جهانی در دفاع از حق مردم ایران برای کسب آزادی و دمکراسی تبدیل کردیم.
در یک مبارزه هفتساله به مردم کشورهای غرب نشان دادیم که این دولتها برخلاف دعاویشان، بیشترین کمک را به رشد بزرگترین حامی تروریسم دولتی در جهان میکنند.
سالهای سال، آنها با همین ادعا راه جنبش مقاومت ایران را بستهاند. ولی ما اثبات کردیم که این مقاومت، یک مقاومت مشروع، عادلانه، و مورد حمایت مردم ایران است.
دادگاه انگلستان، به نقل از پارلمانترهای بریتانیایی تصریح کرد که فعالیتهای نظامی سازمان مجاهدین خلق علیه رژیم ایران تنها وسیله موجود برای مخالفت با استبداد و خفقان حاکم بوده است.
آنها مدعی بودند علیه این جنبش مدارک محرمانه در دست دارند. ولی ما تاریک خانه مدارک محرمانه را برهم زدیم و سرانجام دادگاه انگلستان اعلام کرد که مدارک سری، از قضا بیگناهی مجاهدین را بیشتر اثبات میکند.
ما پرده ضخیم دروغ و نیرنگ و شیطانسازی را کنار زدیم و امروز سرافرازیم که رنج مردم ما و تجربه مقاومتمان، این آگاهی و روشنایی را در دنیای کنونی ترویج کرد.
کسانی که در غرب گمان میکنند تهدید بنیادگرایی فقط علیه مردم خاورمیانه و کشورهای مسلمان است، به ماجرای این نامگذاریها و پروندهسازیها نگاه کنند که چطور آخوندهای حاکم بر ایران با حربه تروریزم، قانون و عدالت و دمکراسی را در مهمترین کشورهای اروپا به گروگان گرفتهاند.
و راستی کسانی که در برابر یک دیکتاتوری خونریز ارتجاعی سرخم میکنند، چه صلاحیتی برای دفاع از عدالت و قانون دارند؟
بههمین دلیل است که میگوییم حذف نام مجاهدین از لیست، فقط راه تغییر دمکراتیک در ایران را باز نمیکند، علاوهبر آن، دولتهای غرب را از خیانت به دمکراسی و عدالت و حقوقبشر، دور میسازد. حذف این برچسب میتواند نقطه پایان حماقت مزمنی باشد که سیاست در جهان غرب به آن مبتلاست.
بله پس از مصوبه هر دو مجلس انگلستان، افقهای تازهیی پدیدار شده است.
حالا باید برای برگرداندن ایران به جامعه ملتها اقدام کرد. اولین قدم باید تبدیل ایران از بانک مرکزی تروریسم به بانک مرکزی دمکراسی و صلح در این منطقه از جهان باشد.اما این کار تنها با تغییر رژیم حاکم امکان پذیر است.
حالا، یک ایران غیراتمی در دسترس است، اما با پس زدن فاشیسم دینی یعنی حکومت ولایتفقیه
حالا یک ایران صلحجو، که همزیستی و مسالمت با همسایگان را جایگزین دخالت و تروریزم میکند، مقدور است، اما در مبارزهیی برای برچیدن بساط استبداد مذهبی.
بله زمان آن فرارسیده است. ویکتور هوگو گفته است : «یک چیز قویتر از همه ارتشهای جهان است و آن آرمانی است که زمان آن فرا رسیده باشد» .
آری، زمان پیشروی و پیروزی است.
در هفتههای اخیر رژیم آخوندی با شانتاژ و فریبکاری تلاش کرده است فرانسه را به حمایت از ابقا نام مجاهدین در لیست بکشاند.
دستاویز این تلاش غیرقانونی، پرونده هفده ژوئن است. همه به یاد دارند که این ماجرا، یعنی یورش گسترده به دفاتر شورای ملی مقاومت در سال ۲۰۰۳، حاصل توافق مستقیم دولت شیراک ـ ویلپن با رژیم آخوندی بود. پروندهیی هم که پس از آن تشکیل شد، پروندهیی خالی و بیاساس بود که به دلیل فقدان مدارک معتبر، بر اساس لیست اتحادیه اروپا تشکیل شد. لیستی که امروز از نظر حقوقی ساقط شده و استناد به آن غیر قانونی است.
ما میگوییم اگر این پرونده به ادعای خودتان میان تهی و بیاعتبار نیست، بفرمایید، پس از پنج سال طفره رفتن آن را تعیین تکلیف کنید. و اگر همچنان که رفتار خودتان گواهی میکند، این پرونده بیاعتبار است، پس چرا آن را دستاویز حمایت از برچسب تروریستی میکنید؟
هشدار میدهم که هرگونه تلاش برای حمایت از ابقاء نام مجاهدین یک رسوایی بزرگ دامنگیر سیاست فرانسه میکند که مخالف تعهدات بینالمللی این کشور در مبارزه علیه تروریسم و بنیادگرایی است. بهخصوص که از دو روز دیگر فرانسه ریاست دورهیی اتحادیه اروپا را برعهده میگیرد
هشدار میدهم که سرخم کردن در مقابل خواسته رژیم، بزرگترین خیانت به قوانین جمهوری فرانسه و قوانین اتحادیه اروپاست و علاوه بر این آیتالله های ضداسلام تهران هم جری تر میشوند.
در همین جا شورای وزیران اتحادیه اروپا را فرا میخوانم از الزام قانونی مصوبه هر دو مجلس انگلستان پیروی کند و نام مجاهدین را از لیست خود حذف کند.
دولتی که خواهان درج نام مجاهدین بود، حالا به حکم دادگاهها و پارلمان کشور خودش کنار کشیده است. شورای وزیران دیگر هیچ دستاویزی برای ادامه این نامگذاری ندارد.
این نامگذاری را خاتمه بدهید.
نیروی عدالت و وجدان شما را وادار میکند که از این ناگذاری ظالمانه دست بردارید.
نیروی عدالت و وجدان سرانجام شما را وادار میکند که به حق مردم ایران برای کسب آزادی گردن بگذارید
آری، شما باید از سوخت رساندن به ماشین ترور ملایان دست بردارید.
از اروپا به آمریکا برویم. همه میدانند که از روز اول، قرار دادن نام مجاهدین در لیست سیاه وزارت خارجه ، رشوهیی به آخوند خاتمی و مرتجعین شیاد بود.
در همان روز، یک مقام ارشد دولت آمریکا گفت:«هدف این نامگذاری نشان دادن یک ژست حسننیت به رئیس جمهور جدید ایران محمد خاتمی است».
انتظار داشتند ابراز حسننیت به قتلعام کنندگان زندانیان سیاسی، بتواند رژیم ولایتفقیه را معتدل کند.
چنین جلوه میدادند که افعی کبوتر خواهد زایید. اما بهجای آن احمدینژاد را تحویل داد.
آیا حسننیت نسبت به ملایان و فاشیسم دینی، منتهای سوءنیت نسبت به مردم ایران و مردم خاور میانه و نیروهای دمکراتیک در این منطقه از جهان نیست ؟
راستی، چرا پس از اینهمه تجربه، میراث باج دادن به آخوندها باید ادامه پیدا کند ؟
در حالیکه سپاه پاسداران و نیروی قدس آخوندها لیست گذاری شدهاند ، چرا اجابت درخواست آخوندها برای نامگذاری مجاهدین باید ادامه پیدا کند؟
چرا محدودیتهای طاقتفرسای « افراد حفاظت شده» در شهر اشرف به درخواست همین آخوندها و عواملشان در عراق، باید ادامه پیدا کند ؟
در همین ماه،۳میلیون شیعه عراقی خواهان طرد رژیم ایران و عوامل آن از عراق و رفع محدویتها از مجاهدین شدهاند .
اکثریت کنگره آمریکا درگذشته پنج بار از مجاهدین و شورای ملی مقاومت حمایت کردند و این راه حل را تنها راه مقابله با بنیادگرایی اعلام نمودند.
تحقیقات شانزده ماهه ۹ ارگان دولت آمریکا از تک تک اعضای مجاهدین نشان داد که هیچ مبنایی برای متهم کردن یک عضو این جنبش به تروریسم یافت نمیشود.
وانگهی اگر در کنار مردم ایران برای کسب آزادی ایستادهاید، برچسب تروریستی را بس کنید. بفرمایید این مبارزه مردم ایران با ۱۲۰هزار شهید آزادی
بنابراین جهان را از مؤثرترین اهرم مقابله با فاشیسم دینی و تروریسم ، محروم نکنید.
توماس جفرسون سومین رئیس جمهور و نویسنده بیانیه استقلال آمریکا بهخوبی وضعیت مردم و مقاومت ایران را تصویرکرده است. آنجا که میگوید: «وقتی که انگیزه صبر، اشتباه استنباط میشود، هنگامی که ستم را ادامه میدهند چرا که گمان می کنند تحمل خواهد شد، آنگاه مقاومت عین اخلاق می شود».
باز هم از بیانیه استقلال آمریکا میخوانم: «اگر دولت از اهداف اصلی خود که حفظ حقوق مردم است، دور شود، مردم حق دارند آن حکومت را برکنار سازند و بهجای آن حکومت مورد علاقه خود را بهوجود آورند».
امروز هم کم نیستند متفکران و نمایندگان و شخصیتهای آمریکایی که اذعان میکنند سیاست نزدیکی به رژیم آخوندی، برای امنیت ملی آمریکا بسیارزیانبار بوده است.
البته ما همیشه گفتهایم : بفرمایید هرچه میخواهید با این رژیم مذاکره کنید. اما امروز کم نیستند کسانی که در آمریکا و اروپا بهروشنی دریافته اند که چشم دوختن به دیالوگ با این رژیم ، اتلاف وقت و در حکم سنگ پختن است .
مقاومت ایران هرگز از آمریکا و هیچ کشور دیگری نخواسته که پسران و دخترانش را برای مقابله با ملایان به جنگ بفرستد .
ما فقط میگوییم راهبند تروریستی را بردارید.
ما میگوییم زنجیر لیست تروریستی را ازدست و پای مقاومت مردم ایران برای آزادی باز کنید .
ما میگوییم پس از پیمودن یک مسیر پرخطا و طولانی در جستجوی مدراسیون و اصلاح و استحاله دیکتاتوری ولایتفقیه، وقت آن است که در طرفی قرار بگیرید که تاریخ حرکت میکند. در طرفی قرار بگیرید که برای مردم ایران آزادی بهارمغان می آورد.
و به تجربه دولت انگلستان نگاه کنید.
اگر مقاومت و فداکاری برای آزادی علیه فاشیسم دینی برحق و عادلانه است واگر مسیر تاریخ همین است، باید دو درس بزرگ این تجربه را فراگرفت :
درس اول : برچسب تروریسم به مقاومت عادلانه در برابر دیکتاتوری و فاشیسم دینی که برای رأی مردم بهایی قائل نیست و با انتخابات آزاد دشمنی میورزد ، افتخاری ندارد و جز ننگ به همراه نمیآورد .
درس دوم : نیروی عدالت و وجدان و سخنگویان آن، خواه و ناخواه، پیروز میشود.
بله، آزادی دست یافتنی است و ما به مقصد شکوهمند آزادی دست خواهیم یافت.
حضار محترم
در بحبوحه کشتارها و حوادث هولناکی که همه روزه عراق مجروح را برهم میریزد، دو هفته پیش شاهد شکوفایی یک جنبش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی چشمگیر علیه رژیم آخوندی در این کشور بودیم که خود را در بیانیه سهمیلیون شیعه شریف عراقی نشان داد.
سه میلیون شیعه دردمند عراقی خواهان توقف دخالتها و جنایتها و طرد رژیم آخوندی از عراق شدند. آنها خواهان توقف ظلم و ستم و رفع محدودیتها از مجاهدین ایران که اینها هم شیعه هستند، شدند .
خواهان توقف اقداماتی شدند ازقبیل کشتار کارگران اشرف با بمب گذاشتن در اتوبوسشان،
خواهان توقف انفجار ایستگاه آب اشرف شدند که به ۲۰هزار تن ازاهالی منطقه در هوای گرم ۶۰ یا ۷۰ درجه آب میداد،
خواهان توقف آدمربایی ازمجاهدین شدند مانند دو مجاهدی که در بغداد ربوده شدند،
و خواهان توقف حمله موشکی به اشرف شدند مانند آنچه ماه گذشته در ۲۶می انجام شد .
آخوندهای حاکم بر ایران به دروغ ادعا میکنند که مجاهدین شیعیان عراقی را کشتار کردهاند.
حالا،این ۳میلیون شیعه عراقی هستند که در بیانیه خود تاکید میکنند:«مجاهدین …به مثابه وزنهیی تعادل در مقابل رژیم ایران و سد سدیدی دربرابر دخالتهای رژیم، در کنار مردم عراق ایستادهاند».
از این بیانیه، رژیم آخوندی در تهران به خود لرزید. زیرا پایه نفوذ و دخالتها و جنایتهای خود را در عراق بهشدت متزلزل دید .از این بهتر نمیشد ملایانی را که به نام ائمه شیعه ارتزاق میکنند، پس راند. رژیم و خط تفرقهاندازی و حربهسازی آخوندی از شیعه یک کلان ضربه استراتژیک دریافت کرد . پیدا بود که ولیفقیه ارتجاع، بانک خود در عراق را، سوخته مییابد.
به خصوص که بانیان این بیانیه تاریخی ترجیح داده بودند آنرا در شهر اشرف اعلام کنند.
بلافاصله پس از آن حقوقبگیران سپاه قدس در عراق، که حرف آخوندهای تهران را بازگو میکردند، میلیونها عراقی را بهخاطر حمایت از مجاهدین مجرم شمردند. آخوندها چنان برآشفته بودند که قصد خود برای صدور مجازاتهای ضدانسانی ولایتفقیه به عراق را پنهان نکردند .گوش کنید. آنها اعلام کردهاند:
«هر فرد یا هر حزب و سازمان و مؤسسهیی که در عراق با سازمان تروریستی مجاهدین خلق همکاری کند، اعم از عراقی یا خارجی مشمول قوانین مبارزه با تروریسم است و به دستگاه قضایی سپرده خواهد شد.»
به این ترتیب،
گویا ۳میلیون شیعه عراقی که این بیانیه را امضا کرده اند، همه مجرماند.
گویا ۱۳۵حزب و گروه و انجمنی که بیانیه را پیشنهاد کردند، مجرماند.
و یا هر مؤسسه ای که برای مجاهدین اشرف، دارو یا غذا و پوشاک تهیه کرده است، جرم مرتکب شده است.
علاوهبر آن نمایندگان شریف و سخنگویان آزاده مردم عراق که در اینجا هم حضور دارند، مجرم محسوب میشوند.
همچنین مردان شجاع و قهرمانی که در پارلمان عراق گفتند افتخار میکنند که به هرقیمت در کنار مظلوم بایستند، مجرماند.
حتی پائولو کازاکا هم که در زمان اعلام بیانیه شیعیان آنجا بود مجرم است و باید به دستگاه قضاییه سپرده شود! لرد اسلین و بسیاری از وکلا و شخصیتهای اروپایی یا آمریکایی و کنگرسمن هایی که به اشرف رفتهاند، آقای ویدال نایب رئیس پارلمان اروپا هم که بارها پیامهای ویدئویی به اشرف داده و لرد کوربت که پیامهایش را با سلام به اشرف شروع میکند، همه مجرماند! همسایگان ما در اور هم چند بار به اشرف رفتهاند. هموطنانمان را هم من دیدهام که گاه شعار میدهند ما اشرفی هستیم.! از ریموند تانتر هم همین را شنیدم. پس همه ما به نوعی مجرم هستیم، چون ما همه اشرفی هستیم.
بله ما همه اشرفی هستیم و به این نشان افتخار میکنیم.
طینت فاشیسم مذهبی همین است . همه را جز خودش مجرم میشناسد و باید به قضاییه مطلوب او سپرده شوند تا سرهایشان با مته و دریل سوراخ شود و اجساد مثله شدهشان بهنحوی که قابل شناسایی نباشد، در گورهای جمعی انداخته شود .
این در حالی است که کمیته بینالمللی حقوقدانان برای دفاع از اشرف در نامههای رسمی به مقامهای آمریکایی و عراقی بارها اعلام کرده است که مجاهدین و ساکنان اشرف از حضور در هر دادگاه بینالمللی در اروپا یا آمریکای شمالی برای اینکه اتهامات علیه آنها از سوی رژیم ایران و عواملش درعراق بطور کامل، مورد تحقیق قرارگیرد، استقبال میکنند.
کمیته بینالمللی حقوقدانان مصرانه اعلام کرده است که کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب را که یک ارگان معتبر جهانی وابسته به مللمتحد است، مرجع ذیصلاح برای رسیدگی بیطرفانه به هرگونه اتهامی علیه مجاهدین می شناسد و داوری آنرا میپذیرد تا هیچ جایی برای اطلاعات گمراه کننده و کارزار شیطان سازی رژیم ملایان باقی نماند .
باز برمیگردم به ۳میلیون شیعه عراقی و بیانیه آنها :
واکنشهای هیستریک رژیم ایران و عواملش در عراق قبل از هرچیز اهمیت تحولی را که رخ داده بود، بیان کرد:
بله،
نقطه عطفی در مبارزه عموم مردم عراق برای بیرون راندن فاشیسم ولایتفقیه از کشورشان،
نقطه عطفی در بروز حمایت عراقیان از مجاهدین بهمثابه سد سدیدی در برابر فاشیسم دینی تحت نام اسلام
و نقطه عطفی برای زدودن لکه سیاه خمینیگرایی از سیمای شیعه و اسلام حقیقی
رژیم ولایتفقیه که در ایران به بن بست رسیده است، میخواست با سلطه بر عراق راهی برای ادامه بقای خود پیدا کند.
ولی حالا روزی را میبینیم که دیوار سیاست دخالت و تروریزم در عراق بر سر تمامیت رژیم فرو میریزد .
و روزی را میبینیم که ریزش و از همگسستگی جبهه آخوندها در عراق، مقر ولایتفقیه در تهران را از هم میپاشد.
دوستان عزیز
وقتی دادگاه انگلستان برچسب تروریسم علیه مجاهدین را لغو کرد، شهر اشرف هدف حمله موشکی ملایان قرار گرفت. حالا که شیعیان عراقی علیه این رژیم بهپاخاستهاند، باز هم اشرف هدف انتقامجویی است.
زیرا اشرف قله مقاومتی است که دامنهها و کوهپایههایش در تمام ایران است.
و این اشرف است که در اعتراضهای بیوقفه جوانان ایران و قیامهای کارگران و اعتصابهای دانشجویان جاری است.
بله، صدای شهر اشرف در گوش جان مردم ایران طنین آزادی است و در گوش آخوندهای حاکم ناقوس انقراض حتمی.
سلام بر قهرمانان شهر اشرف و به قول مسعود رجوی « خوشا ساکنان پاکترین شهر جهان و آیات صبرجمیل و ظفرمحتوم».
حضار محترم،
امروز مردم ایران و مردم تمام کشورهایی که هدف تروریسم و بنیادگرایی قرار دارند، از سیاست کشورهای غرب که مشوق فاشیسم مذهبی است، رنج میبرند. سیاست آنها، بهقول دادگاههای انگلستان، غیرعقلانی و بهدلیل ضـربه زدن به صلح و امنیت جهان خیانتآمیز است.
به پرونده اتمی نگاه کنید،
مقاومت ایران در تابستان ۲۰۰۲ سایتهای اتمی رژیم را افشا کرد.
در ششسال گذشته این جنبش، با دست کم ۸۰بار افشاگری، درباره اجزاء مختلف برنامه بمب سازی رژیم، مهمترین عامل بیداری جهان نسبت بهخطر اتمی فاشیسم مذهبی بوده است.
اما دولتهای غرب، جز وقتکشی برای جهان و جز وقت خریدن برای آخوندها کاری نکردهاند.
بله چهارسال مذاکره، دوسال سیاست تشویقی و در مجموع ششسال عقبنشینی پیدرپی:
ـ وقتی که آخوندها لاک و مهر تأسیسات اتمی را خودسرانه شکستند و غنیسازی اورانیوم را از سرگرفتند، دولتهای غرب به سیاست بسته تشویقی عقب نشستند.
ـ وقتی رژیم زیر بار تعلیق دائمی نرفت، دولتهای پنج بهعلاوه یک، به تعلیق در دوران مذاکره عقب نشستند.
ـ وقتی آخوندها همین را هم نپذیرفتند، دولتهای غرب به این راضی شدند که رژیم فقط تظاهر به تعلیق کند.
ـ در قدم بعد، دولتهای پنج بهعلاوه یک، از تعلیق به درخواست افزایش ندادن سانتریفوژها عقب نشستند. این مضمون پیشنهاد دو هفته پیش آقای سولانا در تهران است.
ـ یک زمان تأکید میکردند که حاضر به دادن تضمینهای امنیتی به رژیم ایران نیستند، اما بعداً از این شرط هم عقبنشینی کردند.
طنز دوران این است که ماشین پاسدار احمدینژاد دنده و ترمز ندارد ولی ماشین این آقایان جز دنده عقب چیز دیگری ندارد!
ـ در قطعنامههایی که در شورای امنیت تصویب میکنند، برای رژیم مهلت ۲یا سه ماهه قائل میشوند اما خودشان از این قطعنامه تا آن قطعنامه یک سال درجا میزنند.
ـ در تمام این سالها، کشورهای غربی به خواسته آخوندها برای سرکوب مجاهدین تمکین کردهاند. درخواستی که به گفته دیپلماتهای درگیر این مذاکرات، پیوسته در صدر اولویتهای رژیم بوده است.
ـ و سرانجام پس از طی کردن راه طولانی مذاکره و تشویق، آنقدر به فریبکاری و مخفیکاری آخوندها میدان دادند که یک باره در آمریکا کشف کردند که آخوندها کار تولید سلاح اتمی را از پنجسال پیش متوقف کردهاند.
راستی این گزارش تحقیقاتی بود یا شعبدهبازی و مارگیری؟
این تشویقها و امتیازها آنقدر آخوندها را جری کرده است که سه روز پیش پاسدار لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع به طور تلویحی تهدید کرد که رژیمش سراغ بمب اتمی خواهد رفت. او گفت اگر غرب با رژیم آخوندی تعامل نکند ممکن است در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد. البرادعی اوائل همین ماه پیام حکام ایران را بازتاب کرده بود که اگر بهاندازه کافی مشوق دریافت نکنند میتوانند در آینده نزدیک بمب اتمی بسازند.
و راستی این چه سری است که هرقدر مشوقها را چربتر میکنند، ولع آخوندها برای ساختن بمب بیشتر میشود؟
داستان موش و گربه را که شش قرن پیش عبید زاکانی سروده است،حتما شنیدهاید. موشها تصمیم گرفتند برای تغییر رفتار گربه وحشی، بستههای تشویقی به آن اهدا کنند.
هفت موش گزیده برجستند هر یکی کدخدا و دهقانا
برگرفتند بهر گربه ز مهر هر یکی تحفههای الوانا
بقیه داستان را حتماً میدانید، گربه که قبلا سالی یک موش میگرفت، با دیدن تحفههای الوان جری تر شد.
سالی یک دانه میگرفت از ما حرصش اکنون شده فراوانا
این زمان پنج پنج میگیرد، چون شده تائب و مسلمانا
بله کسی فکر نکند که بستههای تشویقی ابتکار جدیدی است.! ! !
استراتژی بسته تشویقی، در عراق هم کارکرد خونباری داشته است.
ابتدا با واسطهگری آقای جک استرا پایگاههای اپوزیسیون ایران در عراق بمباران شد. بعد مرزهای عراق در مقابل رژیم بازو بیدفاع رها شد.
در قدم بعد رژیم آخوندی زن و مرد و کودک عراقی را با بمبهای ارسالی خود به خاک و خون کشید و کشور را ویران کرد. حتی به مساجد و عتبات نیز رحم نکرد. اما مقامها از گفتن این واقعیت ساده، که همه این انفجارها و کشتارها به دستور رژیم ایران و ولایت فقیه انجام میشود، پرهیز کردند.
وقتی که به لبنان، به فلسطین و افغانستان نگاه میکنید. همه جا این سیاست مشوق و مماشات است که برای نفوذ و دخالت رژیم آخوندها راه باز کرده است.
این شقاوتها را آخوندها برای پوشاندن ضعف مفرط حکومت خود در برابر مردم ایران تبلیغ میکنند. آنها با وقاحت میگویند ما خاورمیانه را اسلامی کردهایم و آنرا عمق استراتژیکی خود قرار دادهایم .
اما، چه کسی نمیداند که یکهتازی خامنهای و احمدینژاد، بر روی قطار استمالت، در شکاف ضعف و ذلت امکانپذیر شده است.
بله، شیطان بنیادگرایی بر دوش اصحاب مماشات به این سو و آن سوی جهان گسترش یافت.
و شگفتا که برخی هنوز درنیافته اند که فاشیسم مذهبی از تغییر رفتار عاجز است. زیرا بهصورت بلافصل به سرنگونی آن میانجامد.
آنها بهزعم خود امروز قیمت کمتری، می پردازند اما جنگ و فاجعه را به جهان تحمیل می کنند.
به آنها میگوییم به جای مماشات، قاطعیت بهخرج دهید. مقاومت برای سرنگونی آن را بهرسمیت بشناسید، در این صورت تغییر در دسترس است و خطر جنگ کنار خواهد رفت. این برای خودتان هم بهتر است.
ما میگوییم بیهوده به ادامه حاکمیت این رژیم فرتوت، دل نبندید.
ما میگوییم به تلاش بیهوده برای نادیده گرفتن مقاومت مردم ایران ادامه ندهید.
این مقاومت را نمیتوان مرعوب کرد. و مرعوب نخواهد شد.
ما صدای بیصدایان ایرانیم. صدای آنها که میخواهند نمایندگان امیدها و آمال و آرزوهایشان باشیم.
این صدا را نمیتوان خاموش کرد.
بگذارید به کسانی که معامله و مماشات با همین رژیم را پذیرفتهاند، یا از تغییر آن میترسند و نگرانند، خاطرنشان کنم که:
شما گرفتار چهار فقره اشتباه محاسبه اساسی هستید:
اول اینکه توهم پراکنی آخوندهای حاکم را باور کردهاید. آنها تروریزم و شقاوت خود را نشانه قدرت رژیم فرتوتشان جا میزنند و شما مرعوب آن شدهاید.
دومین اشتباه بزرگ شما این است که از شدت تنفر مردم ایران نسبت به رژیم حاکم درکی ندارید یا عمداً آنرا پنهان میکنید.
لابیهای رژیم تبلیغ میکنند که در برابر قاطعیت جامعه جهانی نظیر تحریمهای بینالمللی، مردم به طرفداری از آخوندها بلند میشوند. شما همین اباطیل را تکرار میکنید.
آیا نمیدانید که مردم ایران بیش از هر چیز، از چپاولگران حاکم، و از این شلاق بهدستان و برپاکنندگان جراثقالهای اعدام در عذاباند؟
آیا نمیدانید یا نمیخواهید بدانید؟
اما سومین اشتباه بزرگ، نادیده گرفتن ظرفیت انفجاری جامعه ایران است.
رژیم و مبلغان آن میخواهند عطش سوزان مردم ایران برای تغییر دمکراتیک را بپوشانند. آنها میخواهند جنبش بینالمللی برای صلح را بهسود صلح و استمالت با فاشیسم مذهبی بهخدمت بگیرند. و شما همین را تائید میکنید.
چهارمین اشتباه بزرگ ، نادیده گرفتن راه حل واقعی مسأله ایران است.
آخوندها با شیطان سازی علیه این مقاومت سعی میکنند اعتبار و مشروعیت آن و ریشههای عمیقش در جامعه را وارونه جلوه دهند. انگار نیرویی که قادر به سرنگونی آخوندها باشد، در کار نیست.
اگرچه بحران ایران معضل بزرگی است، اما دستی هست که این گره را باز میکند و آن مقاومت ایران است.
این مقاومتی است که موتور حرکتهای اجتماعی و جنبشهای بزرگ مردم ایران را روشن میکند.
این مقاومتی است که به اعتبار همین مجاهدین ، آنتیتز فاشیسم تحت نام اسلام و شیعه محسوب میشود و در سهدهه گذشته پایههای به اصطلاح اسلامی رژیم حاکم را در انظار مردم ایران از بین برده است و دجالیت آنرا افشا کرده است.
این مقاومتی است که پرچمدار گزینه سوم است و با رزم و جانفشانی اعضا و هواداران خود، راه حل سوم را به پیروزی میرساند.
این مقاومتی است برخوردار از رهبری مسعود رجوی که آرمان آزادی مردم ایران را در جنبشی ریشهدار و پرتوان متبلور کرده و آن را در طوفانها و ابتلائات قوام و دوام بخشیده است.
از دل شر کثیر و متراکم، خیر عظیم بیرون میکشد، در بغرنجترین شرایط در سهدهه گذشته، یک مشی اصولی را پیش برده است. و با شکیبایی و رنج بسیار و با سنگینترین بهای ممکن، افق پیروزی را برای ما پدیدار کرده است.
آری، در یأس آسمانها، امید ستارگان را تابانده است.
هممیهنان
از سهسال پیش رژیم ولایتفقیه با روی کار آوردن احمدینژاد اختناق و حلقآویز و دست و پا بریدن را به طور بیسابقه شدت بخشیده است. زندگی و روح و روان هموطنان ما شب و روز با دستگیریهای کور و اعدام و شلاق درهمکوبیده میشود.
با وجود اینهمه شلاق و شکنجه، هیچدورهیی، جامعه ایران این چنین در حال غلیان و اعتراض نبوده است. در سه سال گذشته به طور متوسط هر سال بیش از ۴۷۰۰ حرکت اعتراضی صورت گرفته است.
از این جا به همه قیامهای ستایش انگیز و به شهیدان و به زندانیانش در شهرها و مناطق مختلف ایران درود میفرستیم.
در سهسال گذشته شمار تظاهرکنندگان که در خیابانها به شهادت رسیدهاند و شمار مخالفان سیاسی که حلقآویز شدهاند در مجموع دست کم ۲۰۰نفر است.
آنها هر نوجوان و جوان عاصی را رزمنده صحنههای نبرد و قیام برای سرنگونی رژیمشان میبینند.
در سال گذشته، حدود ۳۰۰نفر قربانی قتلهای خودسرانه خیابانی توسط مأموران انتظامی شدهاند.
شمار کسانی که به خاطر «اقدام علیه امنیت عمومی» در زندان هستند، بهگفته مقامهای رژیم «بین ده الی پانزدههزار نفر» است. و تعداد بازداشتگاههای مخفی بیش از صد مورد است.
بله، هزاران زندان، هزاران شکنجهگاه و هزاران مرکز اعدام، برای حفط قدرت بههرقیمت.
هفته پیش آخوند دری نجف آبادی دادستان کل آخوندها اذعان کرد : «کشور در معرض طوفانهای خطرناک بینالمللی است». او «به مرزهای بسیار طولانی در شرق و غرب کشور» اشاره کرد و گفت:«مسوولان کشور باید با تدبیر از بروز حوادث و نگرانیهای اجتماعی پیشگیری کنند» چرا که «دشمنان جمهوری اسلامی نمیخواهند که ایران اسلامی از امنیت برخوردار باشد».
ولی ما به دژخیمان حاکم میگوییم: منتظر باشید !
حکم تاریخ و اراده رزمنده مردم ایران از هر بند و زندان و از هر دیوار و حصاری عبور میکند و بر شما بهسرعت، فرود خواهد آمد.
هممیهنان عزیز
آخوندها در موقعیت سرنگونی قرار گرفتهاند و فاقد هرگونه مشروعیت سیاسی و مذهبی هستند. و در محاصره خشم مردماند.
آنها امروز به یک اقلیت ناچیز تکیه دارند.
در نمایش انتخابات مجلس، برطبق آمارخود رژیم، آرای بالاترین نفراتی که از شهرهای بزرگ به مجلس راه یافتهاند، فقط ۶ تا ۱۴درصد بود.اما پایگاه واقعی رژیم، همان چیزی است که در سپاه پاسداران و بسیج و اطلاعات بدنامش گردآورده است. این میزان به زحمت ۳درصد کل جامعه ایران را تشکیل میدهد.
این تمام واقعیت رژیم ولایتفقیه است: یک اقلیت ۳درصدی !
به آخوندهای حاکم میگوییم: مگر ادعا نمیکنید که رژیمتان پشتوانه مردمی دارد؟ پس چرا انتخابات آزاد را رد کردید؟ حالا هم یک روز ـ و فقط یک روزـ شلاق را زمین بگذارید و جراثقالهای اعدام را برچینید، تا معلوم شود در برابر قیام مردم بهجان آمده چقدر دوام خواهید آورد. مطمئناً، در برابر سیلاب خشم مردم، پاسدارانتان بهسرعت متواری خواهند شد. حتی کمتر از چند ساعتی که نیروهای ارتش رضاشاه با تغییر لباس پا به فرار گذاشتند.
دوران پایانی رژیم را در بحران اقتصادی کنونی هم میتوان دید.
امسال از ۱۰۰میلیارد دلار بودجه عمومی، حدود ۱۳میلیارد دلار صرف امور نظامی و ۴میلیارد دلار صرف امور امنیتی و تروریزم میشود.
در بودجه سال جاری یکرقم ۳۳میلیارد دلاری تحت عنوان بودجه متفرقه در اختیار کابینه احمدینژاد گذاشته شده است. یعنی سالانه یک سوم بودجه عمومی صرف امور پنهانی میشود .
به گفته یک نماینده سابق مجلس رژیم از درآمد سهسال اخیر مبلغ ۶۳میلیارد دلار گم شده و معلوم نیست کجا رفته است؟
از سال ۸۵ تا بهحال ۳۲هزار میلیارد تومان از درآمدهای نفتی وارد خزانه نشده است.
نتیجه این وضعیت سقوط همه بخشهای صنعتی و کشاورزی و خدماتی است. وزیر نفت کابینه احمدینژاد گفته است: شرایط امروز صنعت نفت ایران شبیه وضع ارتش شاه در سال ۵۷ است.
تورم بیداد میکند. نان از سال گذشته تا امروز دو برابر گرانتر شده است. بهای برنج سهبرابر افزایش یافته است. ۱۲۰شهر و شش هزار روستا با مشکل آب آشامیدنی مواجهاند. کارگران فوج فوج اخراج میشوند، زنان ستمزده پیدرپی به خودسوزی و خودکشی رو میآورند، ششمیلیون نفر هر شب گرسنه سر بر بالین میگذارند. و ۶۰میلیون زیر خط فقرند.
بحران وخیم اقتصادی، در عین حال تهدید بزرگی علیه موجودیت رژیم است.
دهمیلیون بیکار، هشتمیلیون نفر ساکنان حومههای شهرهای بزرگ و میلیونها جوان عاصی همه نیروهای نبردی هستند که این رژیم را بهزیر خواهد کشید.
هممیهنان
آخوندهای حاکم نعره میزنند که ولایت مطلقهفقیه را تا ابد حفظ خواهند کرد.
مماشاتگران به ما میگویند آزادی، رویایی است که باید فراموشش کنید.
مبلغان رژیم میگویند مردم پای خود را قلم میکنند که دوباره برای تغییر رژیم برخیزند.
آنها به طعنه به ما میگویند فداکاری و آزادیخواهی عتیقههایی است که به تاریخ پیوسته است.
و میگویند آن «فرو ریخته گلهای پریشان در باد»، به عبث خود را فدا کردند.
ولی ما میگوییم شور و نیرویی هست در دل جامعه و تاریخ ایران و عطش سوزانی در وجود سرکوبشدگان که جهان بینی ذلت و تسلیم با آن بیگانه است.
این طغیان انرژیهای حبس شده و آرزوهای به بند کشیده شده است. و این عشق سرکش به آزادی است که همچون سیلابی خروشان همه بندها را خواهد گسست
ما یقین داریم به تولد بزرگی که هیچ نیرویی در جهان نمیتواند مانع آن شود.
آری
خورشیدی در حال تولد است
آسمانی که آهسته آهسته روشن میشود
و آفتابی که از آزادی سخن گفت،
سر میزند.
روزی میآید که هر ایرانی از حق زندگی حق آزادی و حق امنیت برخوردار است و همه مردم در برابر قانون برابرند.
روزی میآید که سپیدهدم فرح بخش آزادی، زندگی مردم ایران را فرا خواهد گرفت. آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی مذهب، آزادی مطبوعات، و آزادی پوشش.
روزی میآید که زندگی در جهنم ولایتفقیه، جای خود را به زندگی در یک جامعه دمکراتیک خواهد داد. تا هر کس حق داشته باشد در تصمیمگیری بر سر مهمترین امور سیاسی جامعه خود شرکت کند و حق تغییر حکومت برای مردم محترم باشد.
روزی میآید که به جای این برهوت سوخته ، صد گل در هر جای ایران بشکفد. با آزادی هر عقیده، هر حزب و اجتماع و هر تشکل و سندیکا.
روزی میآید که در آن جراثقالهای اعدام و اتاقهای شکنجه و تعزیر فقط نامهای وحشتآوری در افسانههاست.
روزی میآید که دره هولناک تنگنظری جای خود را به دشت سپید مدارا و بردباری میدهد، هیچ دینی دارای حق و امتیاز ویژهیی نیست و هیچ کس به خاطر اعتقاد یا عدماعتقاد به دینی از حقوق خود محروم نمیشود و دین و مذهب از دولت جداست.
روزی میآید که ظلمتسرای سرکوب و تبعیض علیه زن ایرانی فرو میریزد و برابری زن و مرد، جامعه ایران را به دنیای نوینی رهنمون میکند.
و آن روز چه بسیار نزدیک است.
پس
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی…»
و برای تحقق آرمان سیخرداد و فروغجاویدان
همگان را به گسترش مبارزه برای سرنگونی فاشیسم مذهبی فرا میخوانم.
پرتو سپیده دم در مقابل دیدگان ماست.
ما به سوی قلههای پیروزی پیش میرویم
به سوی سرزمینم ایران.
و این صدای مردم ایران است:
« آخوندها باید بروند».
باید بروند
باید بروند
- برچسبها:اشرف, حکومت ولایت فقیه, خاورمیانه, رژیم ایران, مریم رجوی, مسعود رجوی, مقاومت ایران