• صفحه اول / رخدادها / مریم رجوی: رژیم آخوندها، مهمترین تهدید اجتماعی خود را در نیروی آزادیخواهی و برابری‌طلبی می‌بیند
اسفند-۱۷ ۱۳۹۳

مریم رجوی: رژیم آخوندها، مهمترین تهدید اجتماعی خود را در نیروی آزادیخواهی و برابری‌طلبی می‌بیند

Catégories // رخدادها // فعاليت‌ها

مریم رجوی: رژیم آخوندها، مهمترین تهدید اجتماعی خود را در نیروی آزادیخواهی و برابری‌طلبی می‌بیند

در یكسال گذشته، چالش‌های بزرگی علیه زندگی و سرنوشت زنان مسلمان و عرب، به‌خصوص در سوریه و عراق، به‌وجود آمده است. به همین دلیل، برای همه ما درك حقایق مربوط به زن‌ستیزی بنیادگرایی و نقش زنان درمقابله با آن ضروری است.
در كنفرانس روز گذشته، تلاش كردم به اختصار به این سؤال جواب بدهم كه در مقابل بلای بنیادگرایی چه راه‌حلی وجود دارد. امروز می‌خواهم عملكرد بنیادگرایی را بر اساس تجربه ایران مورد بحث قرار دهم؛ به‌خصوص كه عملكرد ۳۶ ساله بنیادگرایان در ایران، توسط گروه‌های پیرو آن‌ها در سایر كشورها، در حال تكرار است.
اولین واقعیت مهم این است كه زن‌ستیزی یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های بنیادگرایی و دیكتاتوری دینی حاكم بر ایران است. خیانت خمینی به انقلاب مردم ایران، در نخستین سالروز ۸مارس بعد از انقلاب ضدسلطنتی، چهره كریه خود را در خیابان‌های تهران با سركوب زنان، به صورت تحمیل حجاب اجباری با شعار «یا روسری یا توسری» نشان داد و در همان روز، زنان مجاهد كه خودشان حجاب داشتند، در كنار زنان و در مقابل چماقداران خمینی ایستادند.
از آن پس تا به امروز، زنان ایران هدف وحشیانه‌ترین سركوبها و تحقیر‌ها و تبعیض‌ها قرار گرفته‌اند. شكنجه و اعدام دهها هزار زن مجاهد و مبارز كه اكثریت عظیم آن‌ها زنان مسلمان هستند، ابعاد حیرت‌انگیزی دارد كه در دنیای معاصر نظیر ندارد.
از نظر آزادی‌های مدنی و حقوق فردی و اجتماعی نیز این رژیم با نقض كنوانسیون‌های بین‌المللی، به‌خصوص كنوانسیون منع تبعیض، موقعیت زنان ایران را پیوسته به قهقرا برده است. تحقیر، دستگیری و شلاق زدن برای تحمیل حجاب اجباری به زنان، بخشی از قوانین این رژیم است.
سال گذشته، خامنه‌ای سردمدار رژیم گفت: برابری زن و مرد، غلط است و افزود كه باید از افكار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی، كاملاً فاصله بگیریم. پیرو همین سیاست، از سه سال پیش، ورود دختران به بیش از ۷۰ رشته تحصیلی در دانشگاه‌ها ممنوع شد كه نسبت به قبل یك محدودیت مضاعف بود.

به علاوه، سیاست‌ها و مقررات فزاینده‌یی برای خانه‌نشینی زنان به اجرا گذاشته شده و درهای كار و اشتغال، پیوسته به روی زنان بسته‌تر می‌شود. به‌همین دلیل، سهم زنان از نیروی كار، در حد فقط ۱۶ درصد محدود مانده است. این در حالی‌است كه مطابق آمارهای دولتی حدود ۳‌میلیون زن ایرانی سرپرست خانوار هستند و بیشتر آن‌ها از فقر دردناكی رنج می‌كشند.
از طرف دیگر براساس دستور ولی فقیه ارتجاع، طرحی برای افزایش جمعیت به اجرا گذاشته شده است. به این منظور، قوانینی به تصویب رسید كه برطبق آن از استخدام زنان و مردان مجرد جلوگیری می‌شود و كارمندان زن به افزایش فرزند سوق داده می‌شوند. نخستین و مهم‌ترین اثر عملی این طرح نیز به حاشیه راندن و خانه‌نشین‌كردن زنان است.
زنان از اغلب حقوق و آزادی‌های عمومی،حتی از تماشای مسابقات ورزشی یا خواندن آواز، محروم و از صحنه فعالیت اجتماعی حذف می‌شوند. زنان حتی در خصوصی‌ترین زوایای زندگیشان مورد كنترل و تجسس قرار می‌گیرند.

دومین واقعیت مهم، این است كه زن ستیزی محور سركوب علیه تمام جامعه است و بقای استبداد آخوندی به آن مشروط است.علت زن‌ستیزی این رژیم، تعصب كور مذهبی یا تلاش برای حفظ عفاف جامعه یا كیان خانواده نیست. واقعیت این‌است كه در دوران آخوندها، جامعه ایران شاهد فرو ریختن ارزش‌ها و همچنین متأسفانه گسترش فحشا بوده است. زن‌ستیزی به بهانه دین، به این دلیل سیستماتیك و مستمر شده كه اهرمی برای سلطه انحصاری ولایت فقیه است.

دهها نهاد سركوبگر رژیم برمحور زن ستیزی می‌چرخد.
این، دستاویز و توجیه‌گر عملیات كنترل دائمی مردم در خیابان‌ها، و موضوع كار گشت‌های سركوبگر خیابانی و نهادهایی مانند «اداره مبارزه با منكرات» یا «پلیس امنیت اخلاقی» و ۲۰نوع پلیس دیگر شده است. كما این‌كه مقابله با زنان به بهانه بدحجابی، از مؤثرترین حربه‌ها برای ایجاد خفقان توسط رژیم در جامعه و خاموش‌کردن هرصدای اعتراضی است.
در پاییز گذشته در شهر اصفهان، آخوندها وجه دیگری از توحش و بربریت خود را با پاشیدن اسید به سر و صورت زنان نشان دادند. به بند‌كشیدن زنان با تشبث به بهانه های به‌اصطلاح مذهب، هر مرز و محدودیتی را برای آخوندها از بین برده است. یعنی بدین وسیله، آن‌ها دست خود را برای دخالت و كنترل، در همه جا بازتر می‌بینند.از جمله در محیط‌های آموزشی و اداری و تولیدی، در گزینش كارمندان یا اخراج آن‌ها، در كنترل دائمی رفت‌وآمد زنان و جوانان در خیابان‌ها، در ورود خودسرانه به خانه‌های مردم، در سانسور كتاب و فیلم و تئاتر و موزیك، در فیلترینگ سایت‌ها و شبكه‌های اجتماعی و در پرونده‌سازی‌های قضایی یا حمله به میهمانی‌ها.
به‌همین خاطر است كه در رژیم آخوندها تحمیل و كنترل حجاب، این‌همه در سیاست‌ها و قوانین رژیم اهمیت یافته است.
به‌همین خاطر است كه آخوندها آشكارا بی‌حجاب را مترادف ضد انقلاب معرفی می‌كنند.
به‌همین خاطر است كه هرگاه رژیم دچار یك شكست سیاسی و بین‌المللی می‌شود یا هرگاه با قیام‌ها و شورش‌های اجتماعی مواجه می‌شود، از یكطرف تعداد اعدام‌ها را بالا می‌برد و از طرف دیگر عملیات مبارزه با بدحجابی را شدت و گسترش می‌دهد.
رئیس‌جمهور رژیم، آخوند روحانی، حجاب اجباری را به موجودیت رژیم مربوط دانست. وی گفت:«حجاب برای امنیت است».

آخوندهای حاكم می‌دانند كه اگر از حجاب اجباری یا هر یك از قوانین و سیاست‌های خود علیه زنان دست بردارند، نیروی زنان به‌سرعت پیشروی می‌كند‌ و تمام جامعه را به حركت در می‌آورند. بله حفظ امنیت نظام ولایت فقیه، دومین واقعیت مهم درمورد فهم علت زن‌ستیزی رژیم آخوندهاست.

اما سومین واقعیت مهم، این است كه رژیم آخوندها، مهم‌ترین تهدید اجتماعی خود را نیروی آزادیخواهی و برابری‌طلبی می‌بیند و این یكی از مهم‌تر‌ین دلایل كین‌توزی آخوندها علیه زنان است. باید یادآوری كنم كه آنچه در انقلاب توده‌های مردم ایران درسال۵۷علیه دیكتاتوری شاه اتفاق افتاد، مشابه بهار عربی و قیام‌های سالهای اخیر خاورمیانه علیه دیكتاتورها و فساد بود.
در این بین، زنان كه تاریخاً هدف تبعیض و تحقیر بوده‌اند، بیشترین و ریشه‌‌یی‌ترین مطالبات را داشته و دارند كه برابری و رهایی است. به‌خصوص كه ما در زمانه‌یی به‌سر می‌بریم كه پیشرفت حقیقی جامعه، با برابری زن و مرد امكان‌پذیر می‌شود. از این رو خواستهای زنان و ایستادگیشان بیشترین تهدید را متوجه رژیم می‌كند.

به‌‌همین دلیل، فاشیسم دینی حاكم بر ایران، ركوردار بی‌رقیب اعدام و كشتار زنان سیاسی در تاریخ معاصر جهان است.
در نخستین سال شروع مقاومت درسه دهه پیش، شمار زندانیان زن به هزاران نفر می‌رسید. پس از آن نیز آخوندها به هر جنایت غیرقابل تصوری علیه زنان دست زدند. اما زن ایرانی تسلیم نشده است. این مهم‌ترین و پرافتخارترین نتیجه رویارویی زن ایرانی با رژیم ولایت فقیه است.
بله، سركوب ادامه دارد، اما آخوندها در تحمیل راه و رسم ارتجاعی خود به زن ایرانی، شكست خورده‌اند.
قوانین حجاب اجباری، همچنان اجرا می‌شود؛ اما زن ایرانی در مقابل پوشش تحمیلی مقاومت می‌كند و هر روز درگیری با نیروهای سركوبگر افزایش می‌یابد.
اختناق با شدت تمام حاكم است، اما نتوانسته است مطالبات زنان را كاهش دهد و خواست مبرم زنان در اصل تغییر وضع موجود، یعنی به زیر كشیدن نظام ولایت فقیه است.
درست رودروی این رژیم كه دائماً تحقیر و حذف زنان را می‌خواهد، حضور هزار زن قهرمان در شورای مركزی مجاهدین، پیشاپیش نبرد با فاشیسم مذهبی، روشنترین دلیل بر نقش كلیدی و مسئولیت‌پذیری و شایستگی زنان در جامعه ایران است. نقش زنان در جنبش مقاومت، به‌خصوص در اشرف و لیبرتی، پهنه تعیین‌كننده‌ رویارویی زنان ایران با این رژیم زن‌ستیز و ضدبشری بوده و هست. این الگوی ایستادگی است و تمام زنان را به مبارزه برای آزادی و برابری و بر دوش‌گرفتن رسالت آزادی تمام جامعه فرا می‌خواند.

خواهران عزیزم!
من می‌خواهم هم‌چنین بر رسالت بزرگی كه بر دوش زنان در سراسر منطقه قرار دارد، تأكید كنم. كشاكش سرنوشت‌ساز كنونی، اوضاعی را پیش آور‌ده كه در آن مسئولیت زنان، از مبارزه برای كسب آزادی و برابری برای خودشان بسیار فراتر رفته است.
امروز این نجات تمام جوامع منطقه از شر بنیادگرایی است كه به‌صورت یك رسالت بزرگ بر دوش زنان قرار گرفته است. در این مبارزه، بزرگترین سلاح زنان و بالاترین توانایی و داراییشان همبستگی و پیوندهای هرچه محكم‌تر میان خودشان است. به‌رغم مذاهب و ملیتهای مختلف به‌رغم عقاید و فرهنگهای گوناگون و با وجود همه تفاوت‌ها، آنچه می‌تواند یك نیروی فوق‌العاده مؤثر فراهم كند، همین اتحاد و همبستگی است.
بنابراین، مجدداً همه شما را به تشكیل و گسترش یك جبهه پرقدرت علیه بنیادگرایی اسلامی و تروریسم و بربریت تحت نام اسلام فرا بخوانم.

من از صمیم قلب، امیدوارم و مطمئنم كه اگر چه امروز شرایط تیره و تاری بر تمام ایران و خاورمیانه حاكم شده، اما مبارزه زنان، آینده‌یی روشن به ارمغان می‌آورد كه آزادی و دموكراسی و برابری را نصیب ملت‌های این منطقه می‌كند. از همه شما متشكرم.

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]