پیام مریم رجوی بهمناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان
در روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بههمه خواهرانم در ایران و سراسر جهان که برای برابری و آزادی و پایان دادن به خشونت و ستم علیه زنان بهپاخاستهاند و به همه زنانی که در این پیکار رنج کشیده، شکنجه شده یا بالای دار رفتهاند، درود میفرستم.
آرمان شکوهمند برابری و جهانی عاری از هرگونه بهرهکشی و تبعیض و خشونت جنسیتی، با مقاومت بیامان و سازشناپذیر و پرداخت بهای سنگین آن بیتردید جامه عمل میپوشد.
نزدیک به شش دهه از کشتار خواهران میرابال در آمریکای لاتین میگذرد همان که روز جهانی منع خشونت به احترام خونهای آنها نامگذاری شده است. آن سه خواهر شهید که یادشان پیوسته در قلوب مدافعان آزادی و برابری زنده است پروانههای فراموشیناپذیر نام گرفتند.
سالها پس از آن در میهن ما ایران هزاران هزار پروانه، جانهای خود را در زیر شکنجه یا بر فراز دارها یا میدانهای اعدام در رژیم ولایت فقیه نثار کردند تا شمع آزادیخواهی و برابریطلبی فروزان بماند.
شکنجه یا اعدام دهها هزار زن بهپاخاسته توسط رژیم زنستیز حاکم که در جهان کنونی نمونه مشابهی ندارد، مهمترین و موحشترین جریان اعمال خشونت علیه زنان در ایران است.
کشتارهای آغاز دهه ۶۰، قتل عام سی هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ و قتل یا گروگانگیری ۲۲ زن پیشتاز مجاهد خلق در سالهای ۹۰ تا ۹۴ در پایداری در اشرف و لیبرتی، خصومت ویژه این رژیم با زنان بهویژه زنان مجاهد و مبارز را نمایان کرده است.
در خلال قیامها و جنبش اعتراضی که از دی ماه ۹۶ آغاز شده، بخش زیادی از دستگیرشدگان زنان بودند که تحت شکنجه و آزار قرار گرفتهاند.
پاسدار رسول سنایی راد، مسئول سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی ولی فقیه رژیم اعتراف کرد که «در دستگیریهای اغتشاشات، ۲۸ درصد زنان حضور داشتند».
دستگیریها و رفتار پرخشونت علیه زنان متعرض در ماههای پس از آن ادامه یافت از جمله نسبت به معلمان زن که در اجتماع اعتراضی معلمان در اردیبهشت گذشته شرکت کرده بودند.
خشونت گستردهیی که در همه هستی اجتماعی اقتصادی و سیاسی کشور ما بر زنان اعمال میشود، بهاین دلیل ساختاریافته، گسترده و همه جانبه است، که رژیم حاکم مروج، تشدید کننده و حافظ آن است. از اینرو، بهرغم بیزاری عمومی، هیچگاه کاهش نمییابد.
ایدئولوژی این رژیم زنستیزی است. اگر از خشونت و نابرابری نهادینه شده در قوانین و احکام شرع آخوندی دست بردارد، اگر به عملیات کنترل و سرکوب روزانه زنان بهخاطر بدحجابی خاتمه بدهد، اگر به تعرض و هتک حرمت علیه زنان زندانی ادامه ندهد و اگر مانع خشونتهای جنسی در محیط کار و در معابر عمومی شود، حاکمیت خود را هم نمیتواند حفظ کند.
چنین است که هر روز میلیونها زن ایرانی هدف خشونت، تحقیر و تعدی قرار میگیرند.
گستردهترین پهنه اعمال خشونت علیه زنان سرکوبهای سازمانیافته و دائمی برای اعمال حجاب اجباری است.
حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی اذعان کرده است که هر روز دستکم دو هزار نفر در عملیات کنترل دستگیر میشوند.
دو سال پیش رژیم، سازمان عملیات سرکوب زنان را گسترش داد؛ از جمله با بهکارگیری ۷هزار مأمور «نامحسوس» در تهران، و ایجاد نهاد هماهنگ کننده جدیدی تحت نام شیادانه «جبهه ملی مردمی عفاف و حجاب» متشکل از ۳۰۱ موسسه که وظیفهاش کنترل حجاب عابران زن در خیابانها و زنانی است که در حال رانندگی خودروهایشان هستند. این علاوه بر ۱۲ وزارتخانه و ۱۴نهاد گوناگون دیگر است که از قبل سرکوب سیستماتیک زنان را به عهده داشتند.
در این عملیات روزانه، ارتکاب خشونتهای وخیم و جنایتبار علیه زنان توسط مأموران غیر رسمی و لباس شخصیها صورت میگیرد. نمونه این رفتار وحشیانه، اسیدپاشی زنجیره ای درسال ۱۳۹۳ بهچند زن در اصفهان بود که مردم ایران را شوکه کرد. اکنون مجامع بینالمللی تأکید میکنند که انصار حزبالله، یک نهاد مورد حمایت رژیم به حملات اسیدی علیه زنان در اصفهان مرتبط بوده است.
خشونت جنسی علیه زنان در اشکال گوناگون، تحقیرها و مزاحمتهای فیزیکی و کلامی و نیز تجاوزات ضدانسانی بهزنان زندانی ـ بهمثابه یک روش متداول و جاافتاده شکنجه در زندانها ـ یکی دیگر از مهمترین عرصههای اعمال خشونت علیه زنان در ایران است.
در ایران تحت حاکمیت آخوندها بهدلیل اختناق نفسگیر حاکم، بیان و کلام زنان آزاد نیست. آنها نمیتوانند از تعرضهایی سخن بگویند که بهویژه از سوی مقامها و کارگزاران و مأموران امنیتی رژیم متوجه آنهاست. مقامها و مأمورانی که با برخورداری از رانت سرکوب و ارعاب و مصونیت کامل قضایی، بهحدی در ارتکاب تعرضات جنایتآمیز جنسی دست باز یافتهاند که از این نظر ایران یکی از وخیمترین شرائط را در جهان امروز پیدا کرده است.
خشونت جنسی علیه زنان در محیط کار و به توصیف سازمان بین المللی کار «سم محیط کار» بیداد میکند. این خشونتها بهخصوص در فضای کار زنان کارگر بهگونهیی عریان و بیرحم حاکم است. این وضعیت محصول شرائطی است که در آن زنان کارگر به۱۲ ساعت کار روزانه با دستمزد اندکی که در بسیاری موارد نصف یا یک سوم حداقل دستمزد رسمی است، وادار شده و بهاعتراف مقامهای رژیم بهتحمل یک «بردهداری جدید» محکوماند.
محرومیت از هرگونه حمایت قانونی و قضایی، ترس از بیآبرویی در فرهنگ منحط آخوندها و نیز ترس از اخراج شدن، زنان کارگر را بهسکوت کردن و بهدوش کشیدن درد جانکاه خشونتهای جنسی ناچار کرده است.
قربانی اصلی فقر و گرانی و ورشکستگی اقتصادی زنان هستند. اکنون شمار زنان سرپرست خانوار به سه و نیم میلیون نفر رسیده است.
ناداری و بیخانمانی، بار سنگین معیشت خانواده و فشار فرساینده بیماریها زنان را آسیبپذیرترین بخش جامعه ایران کرده است. کم نیستند زنان تیرهروزی که قربانی انواع فسادها و طعمه خشونت و تعرض دائمی شدهاند.
امروز خشونت و تحقیر با تمام پهنههای زندگی زن ایرانی آمیخته است.
از شروع کار آخوند روحانی بهعنوان رئیس جمهور رژیم، تا بهحال شمار زنان اعدام شده دست کم به ۸۵ نفر می رسد. هماکنون دهها زن در زیر حکم اعدام در زندانهای مختلف از جمله در زندان مرکزی ارومیه و در زندان قرچک ورامین در اسارتاند.
در بهار امسال انتشار خبرهایی درباره فاجعه تجاوز به ۴۱ زن و دختر در ایرانشهر جامعه ایران را تکان داد. متجاوزین با رشتههای پنهان و آشکار متعددی بهقدرت حاکم متصلاند. در نتیجه مقامهای رژیم بهکوچکنمایی این جنایت روآوردند. عاملان تجاوز از تعقیب و مجازات مصون ماندند؛ اما دادستان کل رژیم، محمدجعفر منتظری، اعلام کرد انتشاردهندگان خبرهای این وقایع تحت پیگرد قرار خواهند گرفت. همزمان عدهیی از جوانانی که علیه این جنایت بهاعتراض برخاسته بودند، دستگیر شدند.
چهره کریه خشونت زنستیز همچنین در ازدواج دختربچهها یا «کودک همسری»دیده میشود که قوانین ارتجاعی و شرعیات ننگین آخوندهای حاکم آن را رواج داده است.
بنا بهآمار رسمی، ازدواج زودهنگام دختربچهها سالانه به ۱۸۰ هزار مورد میرسد. این رقم ۲۴ درصد کل ازدواجها را تشکیل میدهد.
خشونت جنستیی علیه زن ایرانی عمیقاً سیاستزده است و سیاست حاکم عمیقاً جنسیت زده. این خشونتها که فهرستی طولانی دارد، بهمثابه زخمی هولناک در روح و روان جامعه ایران، التیام نمیپذیرد؛ الا در مبارزه برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه.
مقاومت ایران که دستیابی بهبرابری زن و مرد و ریشهکنی هرنوع بهرهکشی و خشونت علیه زنان، بخش تعیینکنندهیی از مبارزهاش را تشکیل میدهد، مؤکداً خواهان آن است که در ایران آزاد فردا همه عوامل فرودستی زنان، آنچه سبب پایین نگهداشتن آنان در تعادل قوای حاکم بر محیطهای کار و آموزش میشود و همه موانع انتخابگری زنان حذف شود.
زنان از هر قومیت، مذهب و طبقه اجتماعی، در هر سنی كه هستند و در هر كجا سكونت دارند باید از حقوق برابر با مردان در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی برخوردار باشند. تبعیض نسبت به زنان در تمام اَشكال آن باید محو شود.
در مقابل خشونت، تجاوز، تبعیض و نقض آزادی، زنان باید به راهكارهای قضایی مطمئن دسترسی داشته باشند.
سن قانونی برای دختران ۱۸ سال تمام خواهد بود. دختران تا قبل از این سن، مسئولیت جزایی كامل ندارند.
حجاب اجباری باید لغو شود.
در بازاركار، زنان باید از فرصتهای برابر با مردان و از امنیت شغلی و تمام مزایا برخوردار باشند.
زنان باید حق آزادانه و یکسان برای انتخاب همسر، ازدواج و طلاق داشته باشند.
چند همسری ممنوع است.
ازدواج قبل از رسیدن به سن قانونی ممنوع است. در زندگی خانوادگی هرگونه اجبار و تحمیل به زن ممنوع است.
از به كارگماردن دختربچهها قبل از رسیدن به سن قانونی ممانعت خواهد شد.
اَشكال مختلف خشونت نسبت به زنان، اقدامهای تهدید آمیز یا محرومكردن اجباری آنان از آزادیهایشان جرم محسوب میشود.
تجارت جنسی و قاچاق زنان و واداشتن آنان به تن فروشی جنایت است و عوامل آن تحت تعقیب قرار میگیرند.
منع هرگونه بهرهكشی جنسی از زن تحت هر عنوان و الغای كلیه رسوم و قوانین و مقرراتی كه بر طبق آن پدر و مادر، ولی، قیم یا دیگری دختر یا زنی را، به عنوان ازدواج یا هر عنوان دیگر، برای تمتع جنسی یا بهرهكشی به دیگران واگذار میكنند.
احكام شریعت آخوندی در قوانین ایران فردا جایی نخواهد داشت.
لغو کلیه مقررات کیفری داخلی که باعث بوجود آمدن تبعیض علیه زنان میباشند، مورد تأكید قرار میگیرد.
قوانین ننگین و موحشی نظیر سنگسار برخواهد افتاد.
و كلیه قوانینی كه جنایت علیه زنان را به بهانههای ناموسی مجاز شناخته، لغو میشود.
عزم راسخ مردم و مقاومت ایران و زنان بهپاخاسته و پیشتاز بیتردید این چشمانداز را بهواقعیت خواهد رساند.
- برچسبها:زنان, نقض حقوق بشر