سخنرانی در اجتماع مسلمانان فرانسه
سخنرانی در اجتماع مسلمانان فرانسه – به مناسبت میلاد پیامبر – پاریس ـ فروردین ۸۷
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا
ای پیامبر ما تو را گواه، مبشر و هشداردهنده فرستادهایم. و دعوتکننده به سوی خدا، همچون چراغی تابان.
خواهران و برادران گرامی
میلاد حضرت محمد(ص) پیام آور رحمت و آزادی را به شما، به مسلمانان فرانسه، به هموطنانم در ایران و همچنین مسلمانان سراسر جهان تبریک میگویم.
روز تولد محمد(ص) به درستی با واژههایی مثل روشنایی و نور توصیف شده است. زیرا سیمای جهان بشری را با پیام رهاییبخش خود روشن ساخت.
حبیب خدا
نویددهنده و خیرخواه
زندگیبخش و تغییردهنده
فراخواننده به سوی نیکیها و روادارنده پاکیزگیها
الگوی نیکوییهای انسان و جامعه انسانی
انسانیت محض که از آغاز هدف آفرینش بود
سرچشمه جنبش و عشق
باز کننده زنجیرها از دست و پای مردم
چنین بود محمد: چراغی تابان بهسوی یک جامعه مبتنی بر همبستگی، بردباری،برابری، احترام و عشق.
درهای جهانی نو را به روی فرزند انسان گشود. روح بردباری را به دنیایی که اسیر وحشیگری بود دمید، هنگامی که پدران نوزاد دخترشان را زنده بهگور میکردند، زنان را از شخصیت آزاد و مستقلی برخوردار ساخت. همزیستی و مدارا با صاحبان مذهبها و عقیدههای دیگر بنا گذاشت. بتها و ارزشهای جاهلی را نفی کرد، همه مردم را با یکدیگر برابر دانست چون در آفرینش شریک و همخون یکدیگرند.غصب و بیگاری را منع نمود، تبعیض میان ادیان را مردود شناخت، رحمت را برای دنیای بشری به ارمغان آورد. لطافت صدق و پاکی را به جانها بخشید و ایمان و استواری را به قلبها.
انک لعلی خلق عظیم
راز پیروزی محمد، منش والای او بود که انسانهای دیگر، خواه زن و خواه مرد، را در مقام انسانیشان محترم میشمرد. انک لعلی خلق عظیم. همانا که تو بر اخلاقیات والا مرتبهیی متکی هستی.
هنگامی که مکه را فتح کرد، کسانی که او را از موطنش رانده بودند و نزدیکترین یارانش را به قتل رسانده بودند،عفو کرد. سپس گفت همه مردم با هم برابرند وامهای فقیران را ملغی کرد و مردم را از خونخواهی قتلهای گذشته منع کرد.
وقتی که به مدینه هجرت کرد، منشور یک جامعه کثرتگرا را ارائه کرد که در آن همه اعم از مسلمان و یهودی دارای حقوق برابر شناخته شدند او مسلمانان را نسبت به حقوق غیرمسلمانان و آزادی دینی آنها متعهد ساخت.
وقتی که از مردی شنید که پیش از اسلام نوزاد دخترش را زنده به گور کرده است، اشک از دیدگانش سرازیر شد و گفت کسی که عاطفه ندارد از رحمت خدایی بهرهیی نمیبرد.
آزادی و حقوق زنان را عمیقاً محترم میشمرد.به احترام دخترش فاطمه از جا بلند میشد وعبایش را روی زمین میانداخت تا او بنشیند. پیامش به سرعت با استقبال زنان روبه رو شد. همسرش خدیجه نخستین گرونده به او بود و برای زن ستمزده راه گشود.
برترى او بر همه یارانش آشکار بود با این حال در هر مشکلى با آنها مشورت مىکرد
عطوفتش را حتی به مردی که هر روز خاکستر گرم بر سرش میریخت. نثار میکرد. آن قدر که وقتی آن مرد بیمار شد به عیادتش شتافت.
وقتی که قصد داشت بر مرده یکی از دشمنانش نماز بگزارد، یکی از نزدیکترین یارانش مصرانه او را از این کار منع کرد. و محمد گفت اگر با دعای من او آمرزیده میشود از آن دریغ نمیکنم.
وقتی که فقیری درمیگذشت، این محمد بود که قرضهایش را برعهده میگرفت. میگفت: من نسبت به آنها بیش از خود آنها تعهد دارم.
هیچگاه سخن کسی را قطع نمیکرد. به دیگران با توجه تمام گوش میداد و سپس سخن میگفت.
برای مخاطبش با چنان احترامی رفتار میکرد که تصور میشد هیچکس نزد محمد گرامیتر از او نیست.
با کسى مجادله و لجاجت نمی کرد و کار خود را به گردن دیگرى نمیانداخت.
میگفت برترین اخلاق پیامبران خوشرویی است.
رودرروی ملایان حاکم بر ایران، که رذیلانهترین اتهامها را به دیگران میزنند ، محمد(ص) میگفت من برای لعن کردن برانگیخته نشدهام، بلکه برای رحمت آمدهام.
پیامبری بود که به قول قرآن از رنج بردن انسانهای دیگر سخت آزرده میشد. و برای پاک شدن و رها شدن مردم بیتابی میکرد.
بنیادگرایی علیه اسلام بردبار
هنگامی که محمد مردم را به راه و رسم نو فرا میخواند، دشمنانش، کسانی مانند ابوجهل، ابولهب و ابیسفیان او را تمسخر میکردند، یارانش را زیر شکنجه به قتل میرساندند و خود او را از مکه راندند و قصد جانش را کردند.
سرانجام محمد پیروز شد اما دشمنی با پیام او هم چنان ادامه یافت.
ابوجهلها و ابولهبهای این زمان، یعنی ملایان حاکم، ماسک اسلام به چهره زده و با سوءاستفاده از نام محمد به قتلعام و جنگ افروزی و لگدکوب کردن حقوق و آزادیهای مردم مشغولاند.
پیامبر اکرم خود گفته است: خشمانگیزترین افراد نزد خدا کسانی هستند که لباسشان بهتر از عملشان است. لباسشان، لباس انبیا ولی عملشان، عمل جباران است. آنها به راستی خشم خدا را میانگیزند. کبر مقتا عندالله
با اتکا به شعارها و عقاید و بیش از همه رفتار همین مدعیان کاذب، امروزه بسیاری در این سوی جهان و حتی در کشورهای مسلمان، بنیادگرایی اسلامی را همان اسلام تلقی میکنند..
اما دعاوی بنیادگرایان در واقع اسلام نیست، اسلام و بنیادگرایی دو فکر، دو رفتار و دو دین رودرروی یکدیگرند.
یکی برداشت ارتجاعی از اسلام بر اساس افکار قرون وسطایی است، دیگری حقیقت اسلام متکی بر درک پویا از قرآن
یکی آئین تعصبورزی و انحصارطلبی و تفتیش عقاید است، دیگری اسلام بردبار و روشنا
یکی آئین زن ستیزی و سرکوب و تروریسم است، دیگری اسلام برابری و رحمت
پس برای مسلمانان حقیقی، چه وظیفهیی مبرمتر از این که به افشا و طرد ملایان و پیروان آنها یعنی سوءاستفادهکنندگان از اسلام بپردازند. پیروی از پیام حقیقی اسلام، مرزبندی هرچه قاطعتر با آنهاست. باید حربه اسلام را از آنها گرفت و نگذاشت که بیش از این پیام رحمت و رهایی حضرت محمد را بازیچه قدرتطلبی کنند.
دموکراسی
بنیادگرایان هر جا که بتوانند از روندهای دمکراتیک برای به تصرف درآوردن قدرت سیاسی استفاده میکنند. اما پس از آن، بساط یک استبداد وحشی را پهن میکنند و علناً میگویند به رأی مردم و نظر مخالفان اهمیتی نمیدهند. زیرا به قوانین الهی متکی هستند.
خمینی بنیانگذار رژیم کنونی، ادعا میکرد که ولی فقیه از جانب خداوند منصوب شده. میگفت:« اگـراحدى از مردم نـز به کمک فقیه نشتابد و او را در تشکیل حکومت یارى ندهد، از منصب خود عزل نمى شود»
او اختیارات حکومتی ولیفقیه یعنی خودش و جانشین بعد از خودش را مساوی با اختیارات حضرت محمد اعلام کرد و میگفت حکومتش میتواند از نماز و روزه و حج مسلمانان جلوگیری کند و هر قرارداد شرعی را که با مردم بسته یکجانبه لغو کند.
اما اسلام حقیقی، حاکمیت را از آن مردم میداند، حکومت را برخاسته از آرا مردم میداند و تنظیم مناسبات اجتماعی و سیاسی و تصویب قوانین را بهخود انسان یعنی به منتخبان جامعه واگذار کرده است.
قرآن اتکا به مشورت با مردم را در تصمیمگیریها مورد تأکید قرار داده است.این شیوه توسط شخص پیامبر در مدینه و بهوسیله حضرت علی و امام حسن در دوران خلافتشان عمل شده است.
حضرت محمد در جنگ بدر در سه مرحله، یاران خود را به مشاوره فراخواند و از آنها درباره شروع جنگ، محل برپایی اردوگاه و نحوه برخورد با سران دشمن نظر خواست و نظر آنها را به اجرا گذاشت.
در جنگ اُحد این موضوع را با یارانش به مشورت گذاشت که آیا در داخل شهر بمانند یا در بیرون شهر اردو بزنند و سرانجام راه حل آنها را پذیرفت در حالی که خودش نظر دیگری داشت.
قرآن به کسانی که به سخنان دیگران گوش فرامیدهند و از بهترین سخنان پیروی میکنند، بشارت میدهد. یکی از آیات قرآن که به طور مستقیم خطاب به پیامبر است به او دستور میدهد که با پیروان خود در همه امور مشورت نماید و خطای آنها را ببخشد و با آنها از راه رحمت و سازش درآید. این آیه خطاب به پیامبر تأکید میکند که اگر سختگیر و سنگیندل بودی، پیروانت از گرد تو پراکنده میشدند. آیه دیگری یکی از مشخصات یک جامعه مطلوب را اداره امور داخلی از طریق مشورت اعلام مینماید.
در ده سالی که محمد در مدینه حکومت میکرد، هیچگاه خود را قدرت مطلقه ندانست. و در بازگشت از آخرین سفری که به مکه داشت، در غدیر خم به پیروان خود هشدار داد که برقراری قدرت مطلقه بر جان و مال دیگران بازگشت به دوران کفر است.
بله، اسلام نه فقط مغایر دمکراسی نیست، بلکه برای دمکراسی و همه دستاوردهای بشری در پهنه مناسبات اجتماعی راه باز میکند.
لائیسیته
بنیادگرایان جدایی دین و دولت را مخالف اسلام جلوه میدهند تا دیکتاتوری دینی خود را حفظ کنند.
حکومتی که خمینی بنا نهاد، از ابتدا با تفتیش عقاید شکل گرفت. او یک بار علناً به افراد خود گفت:« وقتی که اسلام در خطر استهمه شما موظفید که با جاسوسی اسلام حفظ کنید». البته منظور از اسلام حکومت ارتجاعی خود او بود.
ملایان میگویند چون حکومتی به نام اسلام تشکیل دادهاند، باید الگوی اسلام مورد اعتقاد خود را به زندگی و اعتقادات تمام مردم تحمیل کنند.
اما قرآن اعلام میکند که در دین هیچ اجبار و اکراهی وجود ندارد. از نظر قرآن، معتقد بودن یا نبودن انسانها از امور فردی است و هر کس باید آن را شخصاً انتخاب کند. انسانشناسی توحیدی، انسان را آگاه و مختار و میداندو بر اختیار و مسئولیت و کرامت انسان اصرار دارد. برخلاف ملایان، اسلام مستغنی از آن است که هرگونه حقانیت و مشروعیت را از راه اجبار و اکراه بهکرسی بنشاند.
میدانیم که اولین اقدام حضرت محمد بعد از ورود به مدینه انعقاد یک پیمان همگانی عدم تجاوز و برقراری صلح و همزیستی با یهودیان و کسانی که اصلا دینی نداشتند بود..
پیغمبر درباره کسانی که دین دیگری داشتند، به مدارا توصیه کرد و گفت:هر کس بر معاهدی ستم کند، یا بر وی بیش از طاقت تکلیف نهد، در روز قیامت من با او داوری خواهم داشت…..
احکام شریعت ملایان
ملایان و بنیادگرایان پیرو آنها، احکام شریعت خود را قوانین اسلام تلقی میکنند. آنها مجازاتهای موحش نظیر دست و پا بریدن و چشم درآوردن و سنگسار و پرت کردن از بلندی و احکام بازمانده از عهده عتیق درباره قصاص یا شلاق زدن احکامی که گویا اسلام خواستار آن است، معرفی میکنند. اما این قوانین قرون وسطایی تماماً برضد اسلام حقیقی است که پیامش در رحمت و عطوفت خلاصه میشود.
بنیادگرایان تأکید دارند که احکامی که در صدر اسلام به اجرا در میآمد، امروز نیز بدون هیچ تغییری مورد پیروی قرارگیرد. آنها برخی آیههای قرآن را نیز که همین احکام را بیان کرده دستاویز دعاوی ارتجاعی خود کردهاند. اما قرآن برداشت متحجرانه از اسلام و آیههای قرآن را رد کرده و در آیه هفت سوره آل عمران تصریح میکند: «برخی از آیات، از “محکمات” هستند که مادر کتاب محسوب میشوند، و برخی دیگر از “متشابهات”اند. اما کسانی که دلهایشان بیمار است، آیات متشابه را دستاویز تفسیرها و فتنهانگیزیهای خود قرار میدهند»
این آیه دینامیسم قرآن و اسلام را بیان میکند. و برحسب آن آیههای محکم در قرآن آیههایی است که پایههای اعتقادی اسلام را تشکیل میدهد اما آیههای متشابه به روشهای زندگی روزمره مربوط است و با پایبندی به مضمون یکتاپرستانه اسلام قابل تغییر است.
در واقع، اسلام روش واقعگرایانه نفی سنتهای عصر جحر را ارائه کرده است نه آن که بخواهد سنتهای آن عصر را حفظ کند.
پس، این دیدگاه واقعی قرآن است که باید پیروی شود نه شریعت ملایان که یکایک مواد آن برای حفظ یک نظام ضدتاریخی و ارتجاعی است.
برابری زنان
در مورد زنان برطبق قوانین و رفتار ملایان، ارزش انسانی زن، نصف ارزش مرد است، زن شخصیت مستقلی ندارد و در انتخاب شغل، محل زندگی، رفت و آمد، ازدواج، طلاق، داشتن فرزند یا سرپرستی او، و در سایر پهنههای زندگی تابع مردی است که او را سرپرستی میکند و از قضاوت و رهبری سیاسی جامعه منع شده است.
در حالی که اسلام مدافع برابری زن و مرد است. در آیههای قرآن تمایز و تبعیض در ارزشهای انسانی زن و مرد جایی ندارد.
در جامعه عقبافتاده آن روز، پیامبر اسلام،سنت بیعت با زنان را بنا گذاشت، یعنی شخصیت و تصمیم آنها را برای متعهد شدن در سیاسیترین امور جامعه محترم شمرد، حق مالکیت شخصی را برای آنها قائل شد، آنها را از حق طلاق برخوردار ساخت، شخصیت مستقل و تصمیمگیرنده آنها را در از ازدواج مورد تأکید قرار داد.
در آیههای قرآن از تمایز و تبعیض در ارزشهای انسانی زن و مرد جایی ندارد.
ارزشهای جهان شمول
آخوندهای حاکم بر ایران صریحاً میگویند حقوق بشر و دمکراسی محصول تمدن غرب است و با اسلام مورد اعتقاد آنها تناقض دارد. آنها برای توجیه تئوکراسی خود اصطلاحاتی مثل حقوق بشر اسلامی و دمکراسی دینی ابداع کردهاند.
خمینی برای حفظ حکومت خودش کشتار و قتل عام انسانها را هم مجاز شمرد. سالها پیش از آن که به حکومت برسد در کتاب خود نوشته بود: « اسلام، بسیاری از افراد را در مقابل مصالح بشر ازبین برده است، ریشه بسیاری از طوایف را چون مفسدهانگیز و برای جامعهمضر بودهاند، قطع کرده است».
اما آن چنان که قرآن تصریح میکند هرکس که نفسی را به قتل برساند چنان است که تمام مردم را کشته و هرکس که نفسی را زنده دارد، چنان است که تمام بشر را زنده داشته است.
اگر روح قرآن و اصول مسلم اسلام را ملاک قرار دهیم، این آئینی است که به مسئولیت و آزادی انسان معتقد است . و برای شخصیت مستقل تک تک افراد جامعه احترام قائل است. در این دیدگاه هر فرد جهانی بیهمتاست و هر کس نماینده اصالت تمام نوع انسان محسوب میشود.
قرآن با تأکید بر این که انسانها به رغم تفاوتهای نژادی ملی و عقیدتی از بنی آدم و پیکره واحدی هستند، انسانها را برادر یکدیگر اعلام میکند.
حضرت علی نخستین پیشوای شیعیان رودروی دعاوی ملایان ایران تصریح میکند که درعین اختلاف عقیده, وجه مشترک خلقت انسانی, یک ملاک بنیادین برای حرمت حقوق انسانهاست. او درنامه خود به مالک اشتر می نویسد:«مردم دو دستهاند، یا برادران تو در دین هستند و یا مشابه تو در خلقت انسانی هستند». وتأکید میکند: «قلبت را از رحمت و محبت و لطف به تودهٌ مردم پرکن».
بر پایهٌ این فهم هرآنچه بشر در جهت احترام و حفظ حرمت انسان بهدست آورده باشد بیواسطه بخشی از این آیین قرار میگیرد.
اسلام دمکراتیک
خوشبختانه در مقابل افکار عقبمانده ملایان، یک راه حل واقعی وجود دارد که تلقی ارتجاعی از اسلام را رد میکند و با تکیه بر یک درک مترقی از مفاهیم اصیل اسلام آنتی تز مؤثری در برابر بنیادگرایی ملایان ارائه میکند. این آنتی تز اسلام دمکراتیک است که به صورت یک جنبش فعال یعنی مجاهدین با برخورداری از پایگاه اجتماعی گسترده از چهار دهه پیش در ایران به مبارزه مشغول است.
این جنبش برطبق قرآن و سنن پیامبر اسلام،از آزادی، برابری زن و مرد، حقوق بشر و صلحجویی و جدایی دین و دولت دفاع میکند.
دشمن شیعه و شیعیان
ملایان چهره خود را پشت اشاعه اسلام و مذهب شیعه پنهان کردهاند، و در همان حال در ایران به قتل عام سی هزار زندانی سیاسی که اکثرا شیعه مذهب بودند، دست زدند.
آنها مدعی شیعه هستند اما به انفجار و تخریب مراقد ائمه شیعه در عراق مبادرت میکنند،
از اسلام دم میزنند اما تأسیسات آب رسانی شهر اشرف را که محل حضور هزاران تن از مجاهدین که یک جنبش معتقد به شیعه بردبار است، منفجر میکنند.این است چهره واقعی اسلام مورد ادعای آنها .
امروز بسیاری از شیعیان عراق، به روشنی به ماهیت پلید ملایان پیبردهاند. به روشنی میبینند که این رژیم با چه رذالتی هم شیعه و هم سنی را کشتار میکند و شب و روز در کار تفرقهانگیزی میان کسانی است که قرنها همزیستی برادرانه با هم داشتهاند.در اوائل مارس امسال وقتی رئیس جمهور رژیم ایران به عراق سفر کرد با تظاهرات و مخالفتهای گسترده مردم مواجه شد. او حتی نتوانست به زیارت مراقد ائمه شیعه در کربلا و نجف برود.
در نوامبر گذشته، سیصد هزار تن از شیعیان ساکن جنوب عراق، در بیانیهیی اعلام کردند:«دردناکترین خنجری که رژیم ایران به پهلوی ما شیعیان عراق وارد کرده, استفادهی شرمآور این رژیم از مذهب شیعه, برای رسیدن به اهداف شوم خود میباشد. آنان طوری حرف میزنند و عمل میکنند که گویی قیم ما شیعیان هستند. آنان با این عمل ضداسلامی و ضدانسانی خود, عالیترین منافع ملی ما را هدف قرار داده و در نهایت, تجزیهی استانهای جنوبی از عراق را جزو اهداف پلید خود مشخص کردهاند».
این تجربه مردم عراق و همچنین تجربه مردم ایران است.
به نام اسلام، ملایان عراق را در گرداب خون و خرابی فروبردهاند.
و به نام اسلام، در ایران، 120 هزار تن از فرزندان مردم ایران را اعدام کردهاند و بیلان 29 سال حکومتشان ، تحمیل زندگی زیر خط فقر به 80 درصد جامعه، 300 هزار زن قربانی فحشا و 4 میلیون معتاد است.
پیام ما
پیام ما به مسلمانان و همه مردم جهان این است که حساب اسلام و آیین پاک محمدی را ز فاشیسم مذهبی جدا بدانید و از مبارزه مردم ایران برای به زیر کشیدن دیکتاتوری ولایت فقیه که منشأ بنیادگرایی و تروریسم است، حمایت کنید.
ما با تأسی از «رحمه للعالمین» برای ساختن جامعهیی براساس آزادی و بردباری و برادری به مبارزه برخاستهایم. دوستی و همبستگی و مهربانی با همه مردم از هر نژاد و مذهب و ملیتی را از او آموختهایم و از او برای پیروزی این مقاومت و پایان دادن به استبداد یاری میطلبیم.
بار دیگر میلاد پیامبر اکرم را به شما تبریک میگویم. و دعا میکنم که رهایی و رحمت پیامبر اسلام زندگی همه انسانها را دربربگیرد.
همانا که خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، پس شما ای ایمان آورندگان به او درود بفرستید و سلام کنید.
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَی النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»
- برچسبها:اروپا, بنیادگرایی, تروریسم, حکومت ولایت فقیه