سخنرانی در مراسم شب قدر ـ اورسورواز
بسْم اللّه الرَّحْمَن الرَّحیم
إنَّا أَنزَلْنَاهُ فی لَيْلَة الْقَدْر
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْر
لَيْلَةُ الْقَدْر خَيْرٌ مّنْ أَلْف شَهْرٍ
تَنَزَّلُ الْمَلَائكَةُ وَالرُّوحُ فیهَا بإذْن رَبّهم مّن كُلّ أَمْرٍ
سَلَامٌ هيَ حَتَّى مَطْلَع الْفَجْر
ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم و چه میدانی که شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه گزیدهتر و برتر است، ملائکه و روح در آن به اذن پروردگار تکامل بخششان فرود آیند با كُل امر و در هر امری سلام است تا هنگام برآمدن سپیده دم.
در شب قدر و شب شهادت حضرت علی (ع) به آنها که در قیامهای سراسری و در اشرف به درگاه مولای متقیان فرود آمدند، و به قدر انسان و قدر تاریخ و هستی پاسخ گفتند، سلامهای بیپایان تقدیم میکنیم.
سلامُ حيَ حَتی مَطلع الْفَجر.
شب شهادت علی(ع) البته لحظه دردناکی در تاریخ است. اما در عین حال این خون قدسی، الگوی جاودان انسان را به ثبت رساند و برجسته کرد.
بله! علی قدر انسان، مظهر میتوان و باید، شاخص پایداری بر اصول آرمانی و شاخص قیام برای رسالتهای بزرگ که هیچ سختی و محدودیتی و هیچ قدرتی نمیتواند مانع آن شود.
کسانی که به کلمات طیب و اندیشههای پاک و به عمل صالح و فداکاری و ایستادگی برای رهایی نوع انسان رو میآورند، برپا دارندگان لیلةالقدرند.
چنین است، قدر قیامهای آزادیخواهانه که در آن زنان و جوانان شجاع جامعه خود را از آلودگی و رجس رژیم ولایتفقیه شستند و قیام کردند.
و چنین است اشرف، که به پشتوانه پایداری هفت سالهاش در ششم و هفتم مرداد قدر مقاومت و آزادی را خلق کرد.
سلامُ حيَ حَتی مَطلع الْفَجر.
شب قدر را در حالی گرامی میداریم که تلاطمهای چند ماهه اخیر، درک عینی و روشنی از آن را بیش از همیشه، در دسترس قرار داده. بهطور خاص در دسترس کسانی که اهل مقاومت و پایداری بوده و هستند.
من فکر میکنم داشتن درک روشن از مفاهیم غنی توحیدی حقیقتاً موهبت بزرگی است.
این موهبتی است برای ما که تحولات و عبرتهایی را از سر گذراندهایم یا با آن درگیر هستیم که همه اینها، مضمون والای شب قدر را اثبات میکند. یعنی این فرد فرد ما و جمع ما هستیم که سرنوشت و آینده را میسازیم.
حتماً یادتان هست که ما از مدتها پیش بارها از دوران تعیین تکلیف اوضاع ایران صحبت کردیم. چرا که میخواستیم کل افراد این مقاومت در هر موقعیتی که هستند نسبت به آنچه در راه است آگاه باشند و همه انرژیها و قوای درونی را بـرای آن بسیج کنند.
و حالا باید شکر این نعمت را بهجا بیاوریم که اعضا و حامیان این مقاومت با چه برانگیختگی و احساس مسئولیت و ایمانی به مسئولیت خود قیام کردند.
تحصنها، اعتراضها و ازخودگذشتگیهای اعضا و حامیان مقاومت در همین هفتهها خوب نشان داد که آنها برای پاسخ دادن به قدر مقاومت و تاریخ ایران تا کجا آمادهاند.
در اینجا قصد قدرشناسی از آنچه اعضای مقاومت در این ایام کردهاند و میکنند ندارم، قدر و منزلت آنها و کارشان روشن است. بلکه تأکیدم این است که خیرها و گشایشهایی را که در این حوادث خدا به ما و مقاومتمان ارزانی داشته، ببینیم و در آن تأمل کنیم.
چون کسانی که درگیرودار این پایداری هستند و رنج و مَرارتش را میکشند از قضا بیشتر در معرض تهدید ندیدن یا کم دیدن این موهبتها هستند.
سختیها، شهادتها، داغها و فراقها چیزهایی است که معمولاً رؤیت میشود، اما چیزی که ممکن است از آن غفلت کنیم، ندیدن نعمتها و خیرهایی است که در پس این حوادث و در پناه لطف خدا از آن برخوردار شدیم. و باید شکر آن را بجها بیاوریم.
در همین چند ماهه ببینید، ضداسلام حاکم به چه مخصمهیی دچار شد و چطور روح و جانمایه خودش را از دست داده.
در رأس رژیم، شقهیی ایجاد شده که از آن دم به دم عفونتها و لجنهای همین رژیم بیرون میریزد.
میبینید که چطور مقامهای سابق همین رژیم از تجاوزها و جنایتهای شنیع در زندانها پرده برمیدارند و در برابر چشم همه در داخل و خارج ایران چطور چهره کریه خامنهای افشا شده و چطور آخوندها حربه اسلام پناهی را از دست دادهاند.
بهطوری که این روزها حتی ازبرگزاری مراسم احیا وشب قدر هم، جلوگیری میکنند.
از آنطرف، جوشش قیامها در داخل ایران و اثرات پاککننده و رهاییبخش آن در کل جامعه که یکباره تصویر متفاوتی از جامعه ایران بوجود آورد. و یا همبستگی و همدلي ایرانیها و از خودگذشتگی هواداران مقاومت و پرآوازه شدن نام اشرف در دنیا و پیوند خوردن اشرف با قیامها واقعاً چشمهسار خیر و فزایندگی و به معنای دقیق کلمه، برکت و موهبت است.
همه اینها به جای خود، ولی من میخواهم به طور خاص از اشرف صحبت کنم که خودش، قدر تاریخ ایران است.
آنچه در اشرف اتفاق افتاد، مشیتی بود برای این که اشرفیها وکل مجاهدین و مقاومت، آن گوهر و ثروت معنوی و نیروی اثر گذار را که در درون فرد و جمعشان به صورت فشرده نهفته بود، بارز کنند.
یعنی از قوه به فعل درآورند. همه سعی جبهه ارتجاع و استبداد این است که مانع بروز این گوهر تغییردهنده و شکافنده و انقلابی شوند. این قیمتیترین جواهر دنیاست که تاریخ را جلو میبرد. بنابراین یا منهدمش میکنند یا به بند میکشند یا با اختناق و ترور و شیطانسازی چنان شرایطی را میسازند که فرجه بروز نداشته باشد.
از ایننظر آن دو روزی که اشرفیها در برابر حملات بیرحمانه دستور داده شده، توسط خامنهای ایستادند و حماسه فروغ ایران را خلق کردند، لیلة القدر اشرف است با همان اهمیت توصیف شده در قرآن که از هزار ماه گزیدهتر و برتر است.
در تفسیر شب قدر گفته شده که این شب دارای شرف و شأنی عظیم است. و از اینرو آن را شب قدر نامیدهاند که انسان با زنده نگهداشتن آن به قدر و منزلت شایستهاش میرسید.
و گفتهاند که شب قدر است چون کارهای خدایی در آن دستاوردها و پاداشهای بزرگ در پی خواهد داشت. و شب قدر است چون در آن همه چیز اندازه گیری میشود، یعنی سرنوشت تعیین میشود.
سلامُ حيَ حَتی مَطلع الْفَجر.
سلام به معنای عاری بودن از آفتها و آسیبهاست.
بازهم در تفسیرهای مختلف گفته شده منظور از «سلام» در این آیه، لطف ویژه خدا نسبت به بندگان در شب قدر است که سلامت و رحمت و برکت را به دنبال دارد.
به همین دلیل می گوییم لیلةالقدر اشرف.
چون جایگاه حقیقی اشرف را نمایاند. مثل این که سفینه آزادی از پس موجهای ستبر و سیاه ظاهر شود.
یک قصر درخشان از دل تاریکیها، تا همه ببینند که چنین سرچشمه و قلب تپندهیی هست.که یک رسالت بزرگ تاریخی وآرمانی رابردوش میکشد.
چه رسالتی ؟ به این معنا که پاسخ مسأله انسان را در این دوران در دست دارد. پایداری هفت سالهاش و تاریخ مقاومت قبل از این هفت سال مبتنی بر این پاسخ انسانی بوده و هست.
روشن است که از نظر سیاسی اشرف و کل مقاومت الان در گیرودار نبرد بزرگی هستند که موضوعش به کرسی نشاندن حق اشرف است. موضوعش به پیروزی رساندن قیام مردم ایران برای آزادی است. و مطمئناً مردم ایران و مقاومتشان این حق را به کرسی خواهند نشاند. اما بحث من در اینجا دستاوردهای سیاسی و حتی مبارزاتی نیست. بلکه آن رسالت آرمانیست که چشماندازهای تاریخی را برای نسلهای آینده روشن میکند.
نگاه کنید که در چه زمانهیی هستیم و چطور راه پیشرفت انسان سد شده است یعنی جوامع مختلف در مناسبات انسانی به بنبست رسیدهاند. و فداکاری، آزادیخواهی، و مبارزه برای برانداختن ستم و نابرابری ضد ارزش شده است. انگار که بشر محکوم است به ذلت تحمل انواع جبرهایی که بر سرنوشتش حاکم کردهاند.
انگار آزادی یک افسانه است و انگار شکستن جبرهای سیاسی و اقتصادی و جنسیتی رویاهایی دست نیافتنی است.
عجز و یأس ذلتباری بر بسیاری اذهان در تمام دنیا حاکم شده که انگار راه پیشروی دیگر وجود ندارد.
روشن است که البته موانع بسیاری بر سر راه یک مبارزه آزادیبخش وجود دارد. اما این موانع با یک مقاومت مبتنی بر صداقت و فداکاری درهم میشکند. آنچه نشدنی و ناممکن مینماید، بخش اعظم آن، القائات سدکنندگان راه تکامل است که اذهان را قفل میکند و ناباوری را ایجاد میکند، بله انسان قادر است این راه را طی کند وگرنه خدا بار سنگین امانت را بر شانه انسان نمیگذاشت.
باز هم به مفهوم قدر برمیگردیم کسانی که به قدر ایمان دارند دچار عجز نمیشوند.
قدر، بشارت توانایی انسان در انجام رسالتهای بزرگ و تاریخی است. در اینجا هم، آدمی با یک انتخاب روبهروست. اگر به مسئولیتهایی که تاریخ و مبارزه برای رهایی در مقابلش میگذارد، پاسخ ندهد، خود را از مقام حقیقیاش تنزل میدهد.
نه گفتنها و انکارها وقتی انباشته میشود، همان عجز است.
البته با انواع تئوریها و دعاوی که پس از آن تولید میشود. برعکس، کسی که اهل مجاهدت برای تغییر خود و جهان پیرامون خود باشد، دچار عجز نمیشود. بلکه سرشار از توانمندی و شکافندگی است.
شأن اشرفیها این است که گفتهاند عجز برای فرزند انسان بیمعنی است. در انسان و اجتماع انسانی چنان قدرت و ظرفیتی برای پیشروی هست که اگر از غل و زنجیر از خودبیگانگی آزاد شود، دنیایی را تحت تأثیر قرار میدهد.
آنها بطور آرمانی وجود و لاوجود مقاومت در تیرهترین شب استبداد را تعیین تکلیف کردهاند. پایداری هفت ساله، یعنی آری میتوان در مقابل مهیب ترین نیروی ارتجاعی تاریخ، مقاومت کرد. میتوان بنبست را در هم شکست.
اگر شب قدر، شب رسالتهای بزرگ و فراگیر است، پس اشرف، شب قدرخود را دریافته است.
سه واقعه مهم
از شب قدر پارسال تا شب قدر امسال، شاهد سه واقعه بزرگ بودهایم:
قیامی اتفاق افتاد که رژیم چند سال است با تمام قوا همه منافذ را به روی آن بسته و هیچ جایی در محاسباتش برای آن باز نکرده بود. همه دنیا هم تصور میکردند رژیم در اوج ثبات است و حرکتی از جانب جامعه تصور نمیکردند.
مقاومت هم با حذف نام مجاهدین از لیستهای تروریستی اتحادیه اروپا و انگلیس کاری کرد که برخلاف اراده سیاسی ۲۷دولت اتحادیه اروپا بود.
و بالاخره اشرفیها با ایستادگی پرشکوه در مقابل چنان سرکوب بیرحمانهیی صحنهیی خلق کردندکه نه رژیم، نه عراق، نه آمریکا درتصورشان نمیگنجید.
این سه واقعه به ما چه میگوید؟
میگوید این خود ما و مردممان هستیم که سرنوشت و قدر خودمان و ملتمان را میسازیم. نه هیچ چشمداشتی به سیاست قدرتها و دولتهای مختلف و شکافهای میان آنها داریم نه انتظار یک شرایط بیزحمت و بیقیمت و راحت داریم. به عکس میدانیم و تجربه کردهایم که قدم از قدم نمیشود برداشت، الا با یک کار ریز و مینیاتوری یعنی با کاری که آجر به آجرش را باید خودمان روی هم بچینیم و کاری که یک به یک موانعش را باید با شکیبایی و ظرفیت بالا برطرف کنیم.
همینطور این سه واقعه به ما میگوید که در تک تک اعضای این مقاومت و در جمع بزرگ مقاومت و مردممان چنان ظرفیتها و جوشش و نیروی عظیمی هست که قادر به هر کاری هست.
یعنی به جای اینکه شکایت کنیم ازشرایط بیرونی و از تقصیرات و خطاهای دیگران،
بهجای اینکه در انتظار شانس و تصادف باشیم؛
و بهجای اینکه چشم داشته باشیم به عوامل بیرونی،
و بعد تحت تأثیر همین روحیه، دچار عجز بشویم،
آن نور روشنگر را روی خودمان بیندازیم.
یعنی دینامیزمی را بکار بگیریم که نیروها و ظرفیت انسانی و قدرت تغییر و شکافندگی و نیروی خلاقیت خودمان را فعال کنیم. در نگاهی که ما به انسان داریم اگر از عوامل اسارتبار و آنچه انسان را از خودبیگانه میکند، رهایی پیدا کند، در این صورت از دریای تواناییها برخوردار میشود.
در عین حال مفهوم شُکر را هم با این نگاه خوب میتوان فهم کرد.
مسعود رجوی در بحثهای تبین جهان، شکر را اینطور معنی کرده که به کار انداختن قوا و استعدادها در همان جهتی که برای آن خلق شده است.
پدر طالقانی که امروز سالگرد درگذشت دریغانگیز اوست، مفهوم لیلة القدر را اینطور توضیح میدهد: «تاریخ، تصدیق و اقرار دارد که جهشهای نابهنگام و پیشرفتهای پیش از زمان ملتها،درپرتو انوار لیلة القدرها و الهاماتی بوده که در تاریکترین زمانها و نهایت سرفصلهای تاریخ، برای پیامبران و پیشوایان درخشیده است».
قدر و لیلة القدر با همه اهمیتی که در متنها و تفسیرهای مختلف برای آن توضیح داده شده، نقش تعیینکننده انسان را برجسته میکند. این انسان است که میخواهد و تعیین میکند و آینده خود را میسازد.
به همین دلیل هرگونه چشمداشتی به نیروها و عواملی که مسئولیت خود انسان را نادیده بگیرد یا به هر میزان تقلیل بدهد، مردود است.
کسی که در تنظیم رابطه خود با جهان خارج خود، بر اساس چشمداشت حرکت کند، خود را از مسئولیت اخص انسانیاش تهی میکند.
به عنوان یک مسلمان موحد باید از این چشمداشت در رابطه با خدا هم احتراز کرد، چیزی که خودش را شکرگزار نبودن، به همان معنی که گفتم، ناامیدی، از دست دادن شکیبایی وپایداری،عجز و نظائراینها نشان میدهد.
بحث خاوران را که مسعود رجوی با اشرفیها کرد، حتماً شنیدهاید. این عاری شدن از چشمداشت، در سیاست و استراتژی است.
اما شما در کارها و مسئولیتهایتان هم باید از این چشمداشت احتراز کنید.
چشمداشت در این پهنه به معنی راکد گذاشتن نقش مسئولانه و مسئولیتپذیری هر فرد و منوط کردن هر قدمی به شرایط بیرونی است.
بازدارنده فرد از مسئولیتش، دورکننده از سرچشمه مبارزه و در اصل، یک غل و زنجیر است.
وقتی خلقی یا جنبشی برای تغییر سرنوشت قیام میکند، و لیلة القدر را بهپا میدارد، و قیمتش را هرچه باشد میپردازد، ممکن است انبوه مشکلات و سختیها دامنگیرش شود، اما مشمول سلام و رحمت آن خواهد شد.
شکی نیست که پایداری اشرفیها و مبارزه دلیرانه قیام کنندگان به پیروزی منجر میشود. این مشیت خدا و منطق تکامل است.
با دشمنی مواجهیم که بهرغم دود و دم و تبلیغاتش، ذخیره و ظرفیتی برای بقا ندارد، سرنگونیاش آغاز شده است.
این لیلة مبارکیست برای اشرفیها و قیامکنندگان!
این است سلامهای خدا و فرشتگان برای نسلی که لیلة القدر تاریخ ایران را بهپا داشته است.
سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالدینَ
سَلَامٌ قَوْلًا من رَّبٍّ رَّحیمٍ
سَلاَمٌ عَلَيْكُم بمَا صَبَرْتُمْ فَنعْمَ عُقْبَى الدَّار
سَلَامٌ هيَ حَتَّى مَطْلَع الْفَجْر
خدایا سلامها و رحمت خاصه خود بر مردم ایران و اشرفیها و قیام کنندگان بباران
ای خدای بزرگ دستگیرشدگان قیامها، همه زندانیان سیاسی و اشرفیهای به گروگان گرفته شده را یاری کن.
پروردگارا همه زنان و مردان سرفرازی را که در چهار گوشه جهان و در اشرف، بهعنوان تنها وسیله اعتراض خود به اعتصاب غذا دست زده و رنج گرسنگی و بیماری را برخود هموار کردهاند، سلامت بدار.
ای خدای بزرگ مسعود رجوی را سلامت بدار و او را در پناه لطف خودت حفظ کن
و به این مقاومت برای تحقق تعهد بزرگش در قبال مردم و تاریخ ایران ظرفیت و توانایی هرچه بیشتر عطا کن
رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحمینَ
۲۰رمضان۱۴۳۰ـ۱۹شهریور۱۳۸۸
- برچسبها:اشرف, بنیادگرایی, حکومت ولایت فقیه