فروردین-۲۳ ۱۳۹۳

سخنرانی مریم رجوی در كنفرانس ضرورت تغییر در ایران

Catégories // رخدادها // فعاليت‌ها

سخنرانی مریم رجوی در كنفرانس ضرورت تغییر در ایران

مهدیه مددزاده گفت: «در این مسیر، پرچم هیهات را بلند می‌كنم و قیمت راهی را كه انتخاب كرده‌ام، می‌دهم».
سعید چاووشی گفت: «به استقبال هر سختی و ابتلایی خواهیم رفت».

فائزه رجبی گفت: «ما نویسنده سرنوشت خود و خلقمان هستی و صبا هفت برادران گفت: «ما ایستاده‌ایم و تا آخر می‌ایستیم».
این آخرین گفته‌های شهیدان ۱۹ فروردین است كه آن پایداری بزرگ را بیان می‌كند. از شهادت اولین دسته از اعضای مركزیت مجاهدین: علی میهندوست، علی باكری، ناصر صادق و محمد بازرگانی تا حماسه سرخفام اشرف در ۱۰ شهریور، همین پیام به‌پیش‌می‌رود: مقاومت، مقاومت و مقاومت. این است كلید رهایی و راهگشایی در خفقان فاشیسم دینی، و این است راه تغییر سرنوشت و ساختن آینده.

حضار محترم!
حمله قوای عراقی به اشرف در ۱۹ فروردین به دستور ولایت فقیه، حلقه‌یی از زنجیره طولانی محاصره، توطئه و قتل‌عام بود كه برای انهدام اشرفی‌ها و تنها جایگزین دموكراتیك برای فاشیسم دینی، تدارك دیده شده بود. اما حالا به صحنه سیاسی ایران نگاه كنید:
به یمن پایداری پرشكوه قهرمانان اشرفی، و به یمن از خودگذشتگی اشرف‌نشانها و رنج حامیان و دوستان این مقاومت در سراسر جهان، مقاومت ایران در آزمایشی بسیار سنگین و خونین، كه هنوز هم ادامه دارد، سرفراز شد.
آلترناتیو زنده و پرخروش این رژیم، یعنی نماد آزادیخواهی ایرانیان، سرشارتر و مستحكم‌تر از همیشه، قد برافراشت. اما رژیم آخوندها در باتلاق بحران و شكست‌ها‌ی بزرگ گرفتار شد.
۱۰ ماه پس از كاریكاتور انتخابات در رژیم ولایت فقیه، ریاست جمهوری آخوند روحانی و نمایش اعتدال او، باعث شقه و فلج درونی رژیم شده است.

۵ ماه پس از توافقنامه اتمی ژنو، این توافقنامه به طناب‌دار رژیم تبدیل شده و تضاد میان جامعه عصیان‌زده از فقر و گرانی، با رژیم حاكم، تشدید شده است. نمایش میانه‌روی جناح روحانی و رفسنجانی، در عرض فقط چند ماه شكست خورد و حالا رژیم ولایت فقیه در تناقض‌های لاینحل، دست و پا می‌زند:
-از یك طرف، به ژستهای اعتدال نیازمند است؛ از طرف دیگر، از ترس سست‌شدن بندهای اختناق و باز شدن راه قیام‌ها، اعدام‌ها را در مقیاس بی‌سابقه‌یی افزایش داده است.
-از یك طرف، برای رفع تحریم‌ها به اجرای توافقنامه اتمی احتیاج دارد؛ از طرف دیگر، از ترس عواقب مرگبار این عقب نشینی، قادر به دست‌كشیدن از برنامه بمب سازی نیست. و خامنه‌ای فریاد می‌زند كه «در زمینه حركت هسته‌یی، مطلقاً امكان توقف و یا كند شدن وجود ندارد» و اعلام می‌كند كه هرگز از تأسیسات هسته‌یی دست برنخواهد داشت.
-از یك طرف، به مهار روند فروپاشی اقتصاد كشور نیاز دارد؛ از طرف دیگر، قادر نیست هزینه‌های عظیم ماشین سركوب و مخارج هنگفت جنگ در سوریه را كم كند.
-از یك طرف، به بهبود روابط دیپلوماتیك خود با سایر دولت‌ها نیاز دارد؛ از طرف دیگر، آن قدر شكننده و لرزان است كه از كمترین سخن در مورد نقض حقوق بشر در ایران، فریادش به هوا بلند می‌شود.
واكنش‌های جنون‌آسای رژیم نسبت به قطعنامه اخیر پارلمان اروپا درباره نقض حقوق بشر در ایران، درماندگی آخوندها را نشان می‌دهد. تا آن جا كه به خود رژیم برمی‌گردد، فریادها و غیظ و كین آخوندها اولاً برای این است كه می‌خواهند گارد دفاعی خود در برابر خطر حقوق بشر را محكم كنند. و ثانیاً می‌خواهند در جنگ قدرت درونی، راه جناح رقیب را ببندند.
ترس عمیق آن‌ها از حقوق بشر، بی‌مورد نیست. زیرا كمترین شكافی در این زمینه، برای قیام‌ها و شكستن زنجیر اختناق، راه باز می‌كند؛ به خصوص كه مردم و مقاومت ایران برآنند كه:
علاوه بر زهر شقه درونی و اضافه بر زهر اتمی، زهر حقوق بشر را نیز به این رژیم تحمیل كنند. از این رو، بر اساس منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، به دولت‌های غرب می‌گوییم كه روابط خود با این رژیم را به مسأله حقوق بشر در ایران، به ویژه لغو اعدام‌ها، توقف شكنجه و سركوب و تن‌دادن این رژیم، به آزادی بیان مشروط كنید.
به آن‌ها می‌گوییم در سمت درست حركت شتابان تاریخ به جانب آزادی، به‌ویژه در خاورمیانه و در كانون آن ایران، قرار بگیرید.
به آن‌ها می‌گوییم سیاست مماشات و امتیاز دادن به رژیم را متوقف كنید. به بهانه مذاكرات اتمی، بر جنایات این رژیم علیه مردم ایران و بر نقش رژیم در نسل‌كشی در سوریه و اشغال مرگبار عراق، چشم نبندید. این رژیم، رفتنی است. و مردم ایران بی‌تردید پیروز خواهند شد.

دوستان عزیز!
به جمعه خونین ۱۹فروردین سال ۹۰برگردیم: به این عكس نگاه كنید؛ لحظه‌یی كه یك هاموی ‌دولت عراق در حال زیر گرفتن اشرفی‌هاست.‌ مجاهد خلق علی اكبر مددزاده‌ نیز توسط هاموی‌ها با شقاوت تمام زیر گرفته شد و به شهادت رسید.
این عكس به تنهایی، تمام آنچه را كه در روز ۱۹ فروردین و پس از آن بر اشرفی‌ها روا شده، در خود فشرده كرده است: هم شقاوت دولت دست نشانده آخوندها، و هم حماسه و قهرمانی اشرفی‌ها.
یك هفته پس از حمله ۱۹ فروردین، كمیسر عالی حقوق بشر، بر لزوم انجام «یك تحقیقات مستقل و شفاف و بی‌طرف» و «پیگرد عاملان جنایت» تأكید كرد. همزمان، جان كری رئیس وقت كمیته خارجی سنای آمریكا، خواستار انجام تحقیقات در این باره شد. اما سازمان ملل، كاری نكرد. بعداً معلوم شد كه سازمان ملل در عراق، به هیچ كاری كه مورد مخالفت دولت مالكی باشد، دست نمی‌زند.
طاهر بومدرا در استماع كنگره آمریكا شهادت داد كه از اكتبر ۲۰۱۱، یعنی از وقتی كوبلر به عراق رفت، ۹۵درصد منابع، پرسنل و وقت یونامی، صرف كمك به دولت عراق برای بستن اشرف شد. وی فاش كرد كه در هر موضوع مربوط به اشرف، كارهای یونامی در دفتر نخست‌وزیر عراق و تماماً تحت اشراف و طراحی سفارت رژیم ایران در بغداد، انجام می‌شود.
دقیقاً در همین راستا، رد پا و نفوذ فاشیسم دینی را‌ در برخی عبارت‌های گزارش‌هایی می‌بینیم كه در ژانویه گذشته، البته با تاریخ اوت ۲۰۱۳ -كه كوبلر هنوز رسماً نماینده ویژه دبیركل در عراق بوده است- به نام دفتر حقوق بشر یونامی در بغداد، در اشتراك با كمیساریای حقوق بشر، منتشر شد.
بر همین پایه سست و نامعتبر، مجدداً در ماه مارس، همان پاراگراف و همان مضمون را در گزارشی به نام دبیركل به شورای امنیت ارائه كردند. این، عیناً و دوباره، تكرار همان دعاوی و‌ اتهامات سوخته‌یی است كه گویا نه حكومت عراق، بلكه این رهبری كمپ لیبرتی است كه مجاهدین را از دسترسی به درمان پزشكی، بازداشته و حقوق آن‌ها را نقض كرده است!
این پاراگراف، در یك مكان و توسط فرد یا افراد واحدی، علیه قربانیان قتل عام و محاصره، به سود دیكتاتوری‌های ایران و عراق، نوشته شده و هدف آن، چیزی جز منحرف‌كردن اذهان از جنایت‌های بزرگ علیه اشرفی‌ها نیست.
هر چقدر هم كه می‌گوییم چرا براساس یادداشت تفاهم و بیانیه وزیر خارجه وقت آمریكا، ناظران سازمان ملل به‌طور شبانه‌روزی در لیبرتی مستقر نمی‌شوند كه همه چیز را به چشم ببینند، پاسخی نمی‌شنویم. راستی چرا؟
البته خانواده‌های شهیدان و مجاهدین اشرفی در لیبرتی و در نیویورك، شكایت كردند و حالا هم تصمیم دارند در مورد نویسنده یا نویسندگان مطالبی كه حقایق را وارونه جلوه می‌دهند، شكایت كنند. از طرف دیگر، گروه كار بازداشت‌های خودسرانه ملل متحد، تاكنون دو بار گزارش داده كه لیبرتی یك زندان است. تا به حال ۱۸ نفر از اشرفی‌ها به علت محاصره درمانی، جان باخته‌اند.
در كتاب «خیانت به سوگند بقراط»، پزشكان بیمارستان اشرف، شرح كاملی از چگونگی زجركش كردن بیماران اشرفی توسط مأموران دولت عراق، ارائه كرده‌اند. سؤال ما این است كه چرا سازمان ملل حتی یك بار در یك موضعگیری قاطع علنی، خواهان رفع محاصره پزشكی و غذایی از لیبرتی نشده است؟
طاهر بومدرا، در مقر اروپایی ملل متحد شهادت داد كه گزارش‌های یونامی كه در بغداد تهیه می‌شود، پس از آن كه در ژنو و نیویورك ادیت می‌شود، قبل از انتشار، باید به دولت عراق ارائه شود و تنها در صورت موافقت عراق، یعنی به شرط دستكاری‌ها‌ی فرمایشی عراق، گزارش‌ها منتشر می‌شود. این نخستین و مهمترین واقعیت است.
واقعیت دیگر را شماری از ‌كارمندان شرافتمند سازمان ملل بیان كرده‌اند. آن‌ها می‌گویند: برخی‌ها در سازمان ملل، كارشان تجارت با كلمات و جملاتی است كه از قبل آماده دارند و در مواقع لزوم، یا به اقتضای سفارش، آن را به كار می‌برند. در حالی كه بسیاری نهادهای ملل متحد نیز با این گزارش‌ها‌ مخالفند و آن را علیه اهداف خود می‌دانند.
هم‌چنین، مجاهدان لیبرتی و وكلایشان، در نامه‌های متعدد از دبیركل و شورای امنیت خواسته‌اند موضوع تحقیقات درباره جنایت علیه بشریت در اشرف، به دادگاه جنایی بین‌المللی (ICC) ارجاع شود.

آقایان!
اگر این برای شما سنگین است، كمیسیون بین‌المللی حقیقت‌یاب حقوق بشر را موظف به تحقیقات كنید. اگر حكومت عراق بی‌تقصیر است، آن را وادار كنید به تحقیقات‌ توسط عفو بین‌الملل تن بدهد. این درخواست، فقط برای شكایت از گذشته نیست؛ قبل از هرچیز برای تضمین حقوق مجاهدان آزادی و حفاظت از جان آن‌ها در حال و آینده است. اگر بعد از اولین حمام خون در اشرف در مرداد ۸۸، یا بعد از دومی در فروردین ۹۰، آمریكا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و كمیسر عالی حقوق بشر، به تعهدات و تأكیدات خود درباره تحقیقات مستقل پایبند بودند، از سلسله حملات بعدی ممانعت می‌شد.
ما خواستار آن هستیم كه دبیركل با صراحت و قاطعیت، به موارد همدستی و چشم‌پوشی درقبال جنایت علیه بشریت، خاتمه بدهد
و بر اساس یك زمان‌بندی مشخص، تحقیقات مستقل درمورد اعدام‌های جمعی وگروگانگیری در اشرف را مقرر كند. آیا این خواستی نابجا و اضافه است؟ این‌ها خواستهای اضافی نیستند، بلكه برای جلوگیری از تكرار جنایت‌های ضدانسانی، ضروری و هم‌چنین‌ برای حفظ اعتبار سازمان ملل، لازم است.

حضار محترم!
در بیستمین سالگرد قتل عام رواندا، آقای بانكی مون گفت: سازمان ملل همچنان از نسل‌كشی رواندا احساس شرم می‌كند. نظیر این ابراز شرمندگی را دبیركل كنونی و پیشین سازمان ملل در مورد قتل عام سربرنیتسا هم تكرار كرده‌اند. دبیركل، بارها بر اصل شناخته‌شده مسئولیت حفاظت، تاكید كرده است. طبق این اصل، اگر بیم نسل‌كشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی می‌رود، نباید و نمی‌توان پشت حق حاكمیت، پنهان شد؛ زیرا مسئولیت حفاظت، به‌هیچ‌وجه، حاكمیت كشورها را مخدوش نمی‌كند.
ابراز شرمندگی و انتقاد از خود، حتی با تأخیر چند ساله، خیلی خوب است؛ اما به‌همین خاطر، ‌باید به این بی‌عملی هولناك، خاتمه بدهید.

در حالی‌كه ۱۴ ماه از نخستین حمله موشكی به لیبرتی می‌گذرد، دولت عراق بر خلاف قرارداد و یادداشت تفاهمی كه با سازمان ملل امضا كرد، از اجرای الزامات امنیتی، كماكان ممانعت می‌كند. از ۱۷۵۰۰ تی‌وال حفاظتی، فقط ۳ و نیم در صد آن برگردانده شده است. محل‌های استراحت و اكثر سالن‌ها، هیچ حفاظی ندارد. ما حتی حاضر شدیم با هزینه گزاف، سنگرهای انفرادی ۲ متر در ۲ متر را خودمان بخریم؛ چیزی كه دولت عراق، خودش پیشنهاد داده بود؛‌ اما همین را هم، فقط بعد ازاین‌كه ۴۶ سنگر انفرادی، وارد لیبرتی شد، متوقف كردند. یونامی و مانیتورهای ملل متحد، هر روز این را به چشم می‌بینند و در جریان جزئیات آن هستند.
‌من در این جا یكبار دیگر، بر تأمین الزامات مبرم امنیتی در لیبرتی در برابر حملات موشكی، از جمله تی‌وال، سنگر و انتقال تجهیزات ایمنی و پزشكی از اشرف، تاكید می‌كنم.
در ۲ سال گذشته، مخالفت حكومت عراق با انتقال تجهیزات پزشكی مجاهدان از اشرف به لیبرتی و ممانعت از ساختمان‌سازی برای بیماران و معلولان و مجروحان، با هیچ موضعگیری و اعتراض آشكاری از سوی ملل‌متحد مواجه نشده. اما تا بخواهید داستانسرایی‌های مضحك درباره بی‌اطلاعی حكومت عراق از حمله به اشرف و داستان‌های ساختگی درباره دفن مخفیانه شهیدان به ما منتقل می‌شود. مانند این‌كه حكومت عراق به خاطر كمبود جا در سردخانه، پیكرهای شهیدان را همان اوایل دفن كرده است. معلوم نیست چرا این را پس از ۱۷۵ روز به ما خبر می‌دهند؟!
اسناد متقن،‌ نشان می‌دهد كه در روز ۱۰ شهریور ۹۲، مقامات ملل متحد و دولت آمریكا، به‌سرعت و در ساعت ۵ و نیم صبح، یعنی ۱۵ دقیقه بعد از شروع حمله، با مقامات دولتی عراق در سطوح مختلف راجع به این حمله صحبت كرده‌اند. ولی مقامات عراقی مدعی هستند كه از وقوع حمله، تا ساعت‌ها بعد، بی‌اطلاع بوده‌اند.
آیا سریال دروغ‌های حكومت عراق، هدفی جز از بین‌بردن آثار جنایت علیه بشریت دارد؟ مگر سازمان ملل و جانشین نماینده ویژه دبیركل، در روز تحویل گرفتن پیكرهای ۵۲ شهید در اشرف، به ما در این‌باره تعهد مكتوب ندادند؟ پس چرا به این سكوت، ادامه می‌دهند؟ براساس تعهدات آن‌ها و نامه دستیار وزیر خارجه آمریكا در امور خاور نزدیك درباره اجساد و اموال، و مخصوصاً امنیت، بود كه من از ۴۲ مجاهد باقیمانده در اشرف، درخواست كردم به لیبرتی بروند. ما اجرای تعهدات مكتوب و قول‌های انجام نشده را دراسرع وقت خواستاریم. خواسته ما هم‌چنین آزادی گروگان‌های اشرفی و انتقال تمامی مجاهدان لیبرتی، به‌خصوص مجروحان و بیماران، به آمریكا و اروپاست.

حضار محترم!

در ۱۹ فروردین، و در همه حماسه‌های تابناك این دوران، آنچه اتفاق افتاده، تنها مقاومت در برابر حمله‌های وحشیانه نیست، بلكه قیامی است در دفاع از اصیل‌ترین ارزش‌های بشریت كه الهام‌بخش زنان و جوانان ایران در مبارزه برای كسب آزادی و برابری است.

پس، سلام می‌كنیم بر ۳۶ قهرمان شهید در ۱۹ فروردین: دختران قهرمانم صبا و شهناز، مهدیه و آسیه، فائزه و نسترن و مرضیه و فاطمه كه پیام‌آوران پیروزی زن ایرانی بر ارتجاع و ستم و نابرابری‌اند. آن‌ها به راستی پدیده نوینی در مبارزه آزادیبخشِ مردم ایران، خلق كرده‌اند. و پرشورترین سلام‌ها به سعید چاووشی، حسن اوانی، منصور حاجیان، حنیف كفایی، زهیر ذاكری و دیگر شهیدان قهرمان ۱۹فروردین؛

مردان پیشتازی كه مبارزه سیاسی و پیكار برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه را با مبارزه‌یی عمیق برای كنار زدن همه عناصر كهنه و بازدارنده استثماری، در‌آمیخته‌اند. و از آن جا كه آرمان برابری را از دل و جان پذیرفته‌اند و این آرمان در اندیشه، عمل و روابط آن‌ها رسوخ كرده، به گوهر رهایی و خلاقیت‌ها و توانمندی‌های شگفت، دست یافته‌اند. درود بر این قهرمانان كه با الهام از معلم و آموزگار خود، مسعود، برای آزادی مردم ایران قیام كرده‌ و به مقاومت به هر قیمت، برخاسته‌اند.

همین مقاومت است كه نیروی پیشرو تاریخ است. و این چیزی‌ است كه باید پیوسته مروج و نگاهبان آن باشیم.
بله، راه ما و پاسخ ما در همین مقاومت به هر قیمت است. چنان كه مسعود گفته است: «وقتی دیو تنوره می‌كشد، وقتی كه دژخیم سر از پا نمی‌شناسد، رمز ماندگاری و اعتلا، كلمه فداست…

مجاهدین از بنیانگذارانشان تا اعضا و هوادارانشان در تمام ایران و در سراسر جهان، این درس را به خوبی آموخته‌اند كه تاریخ خلق و میهن خود را چگونه بنویسند».

حضار محترم!
حضور نمایندگان انجمن‌های جوانان ایرانی در این گردهمایی، پیام روشنی برای هموطنان ما در داخل ایران و برای جامعه جهانی است.

پیام این است كه جوانان ایران برای به زیر كشیدن دیكتاتوری مذهبی و برقراری آزادی و دموكراسی، مصممند و در هر كجای جهان كه باشند، قلبشان برای ایران و مردم ایران می‌تپد.

در سیمای شما جوانان، كه در پيِ آرمان آزادی هستید، من به‌پاخاستن دوباره شهیدان را می‌بینم. زیرا هم‌چنان كه خودتان گفته‌اید، شما در پی آرمان آزادی، پرچم این شهیدان را به دست گرفته‌اید؛‌ از رحمان و امیر و سعید تا صبا و آسیه و مهدیه.
آری، شما جوانان كه امروز به مقاومت و قیام برخاسته‌اید، آینده ایرانید.

دوستان عزیز!

مقاومت ایران استوار و پابرجاست و در برابر توفان‌های عظیم، ایستاد و ماندگار شد. و سلسله توطئه‌های این رژیم علیه این مقاومت، به گل نشست. حالا موج توفان به سوی رژیم ولایت فقیه برگشته است.آخوندهای حاكم، از هر راهی كه بروند، به سرنگونی می‌رسند.

اراده مردم و مقاومت ایران، بر‌همین است. ما برای یك ایران آزاد و دموكراتیك و‌ بر اساس جدایی دین از دولت، قیام كرده‌ایم و به پیروزی آزادی و حاكمیت مردم یقین داریم.
سلام بر مردم ایران،
سلام بر آزادی،
درود بر همه شما.

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]