سخنرانی مریم رجوی در مراسم تحویل سال۱۳۹۲
سال نو مبارک! سال ۱۳۹۲ بر تمام هموطنانمان در داخل و خارج ایران مبارک!
سال ۹۲ سال جهش مبارزه و مقاومت در همه پهنهها، سال پایان کهنگی و ارتجاع، سال انقلاب، سال شورش و جنبش و سال قیام برای آزادی بر همگان مبارک!
زمستان سرآمد و باز هم سیاهی به ذغال ماند و روسیاهی به دشمن مردم ایران. حال آنکه سپیدی و سر سبزی و فرخندگی از آن مردم ایران، از آن مقاومت ایران و از آن همه آنهایی شد که برای آزادی و حاکمیت مردم، بهپاخاستهاند. سیاهی لیستهای تروریستی به ذغال مماشاتگران ماند؛ و مقاومت شما سرفراز و پراعتبار و پیروز، از آتش تهمتها گذشت.
سیاهی جابه جایی اجباری و زندانسازی که دشمن برای انهدام این مقاومت تدارک دیده بود، به رژیم آخوندی ماند، پادوهای بیمقدار را رسوا کرد، نقض عهدها، و وعدههای بیاعتبار و سیاستهای ذلیلانه طرفهای بینالمللی را مفتضح ساخت و در مقابل، مقاومت شما رویانتر و محکمتر به پیش تاخت.
روسیاهی به سنگدلان و قاتلانی که فرزندان دلیر مردم ایران در اشرف و لیبرتی را بهشهادت رساندند، ماند و به کسانی که جنایت را دیدند و شنیدند و سکوت و سازش در پیش گرفتند. و افتخار برای قهرمانانی چون مجاهدان شهید، پوران نجفی، حمید ربیع، یحیی نظری، مهدی عابدی، علی احمدی، مصطفی خسروی، اکبر عزیزی و هادی شفیعی که در برابر موشکباران یا هجوم هاموی و تیر و تبر، پرچم آزادی ایران را به اهتزاز درآوردند.
روسیاهی سرکوب و اختناق و دستگیریها و اعدامهای بیشمار، به آخوندهای حاکم ماند و عجز و ضعف آنها و دوران پایانی رژیمشان را برملا کرد. اما در مقابل، اراده مردم ایران و فرزندان مجاهد و مبارزشان همچون ستار بهشتی را برای کسب آزادی، تابان و درخشان کرد. پس چنین عید و چنین بهاری را صد بار بیشتر از گذشته و بیشتر از همه سالهای پیش، به همه شما و خلق قهرمان و مجاهدان اشرف و لیبرتی تبریک میگویم.
تبریک به زندانیان سیاسی که در زندانهای خامنهای در سراسر ایران پایداری میکنند. تبریک سال نو به یاران مقاومت و اشرف نشانها، تحصنکنندگان و پایداران در ژنو و سایرکانونهای مقاومت، تبریک به تکتک اعضای شورای ملی مقاومت ایران در این جا و در هر کجای جهان که هستند، و تبریک به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی و تبریک سال نو به مسعود رجوی رهبر مقاومت که در نسل آزادی ایران، چراغ دلها و جانها را برافروخته و به بهار بزرگ آزادی رهنمون کرده است.
خواهران، برادران، یاران مقاومت، هموطنان!
سالی که پایان یافت، سال بحران و بن بست و نکبت و فلاکت آخوندها بود و سال جدید، سال سرنگونی آنهاست. تمام «سین»های هفت سین امسال، از سین سرنگونی آخوندها است که معنا و رنگ و بو گرفته است.
چرا آخوندها از اداره امور خود درمانده شدهاند؟ چرا یک روز در میان یکدیگر را عزل و اخراج میکنند؟ چرا بالاترین سران رژیم، حکومت خود را به دست خود تکه پاره میکنند؟ چون سال سرنگونی است.
موضوع عبارت است از روند اضمحلال و انقراض حکومت آخوندها.
به سوریه نگاه کنید که چه خبر است؟ در آنجا، بحرانی فراتر از سرنگونی بشار اسد در جریان است. در آنجا تمام جبهه ولایت فقیه دارد فرو میریزد. به عراق نگاه کنید، در آن جا مردم در ابعاد میلیونی به خیابانها آمدهاند تا آخوندها و دست نشاندگان آنها را بیرون کنند. به ایران نگاه کنید، این تلاطم، کشمش و بلبشو، لرزههای دوران پایانی آخوندهاست.
در مجلس ارتجاع، رئیسجمهور ولایت فقیه، نوار دزدی و رشوهخواری رئیسان مجلس و قضاییه را فاش میکند. باندهای دیگر رژیم میپرسند که این ۱۲میلیارد دلاری که از درآمد نفتی دو سال پیش مفقود شده کجا رفته است؟
همه میدانند کجا رفته است. همه رقمهای درشتی که هر ساله مفقود میشود، نهایتا از بیت ولایت فقیه سر در میآورد. همانجایی که دستور اعدام و شکنجه و ترور و انفجار را صادر میکند، بیشتر درآمد و ثروت کشور را هم بالا میکشد و انباشته می کند.
به خیمه شب بازی انتخابات آخوندها نگاه کنید. همواره نمایش انتخابات، وسیلهیی برای توجیه آزادیکشی و غصب حاکمیت مردم بود. حالا این نمایش، گلوی ولایت فقیه را فشار میدهد. از یک طرف قادر نیست بساط انتخابات را جمع کند، از طرف دیگر میترسد در جنگ قدرت درون رژیمش در خلال انتخابات، کنترل تمام این رژیم را از دست بدهد.
از یک طرف، ولی فقیه ارتجاع، بسیج و سپاه و همه دستگاههای سیاسی و اطلاعاتی رژیم را بسیج کرده تا کاندیدای مطلوب او را از صندوقها بیرون بیاورند، از طرف دیگر نگران عواقب سیاسی و بینالمللی این سیاست انقباضی است. ولی فقیه ارتجاع از هر طرف که برود، حتی اگر بتواند مطلوبترین مهره مورد نظر خودش را رئیسجمهور کند، باز این رژیم از نمایش انتخابات ، ضعیفتر و درهم شکستهتر بیرون میآید.
در این سال، بارها کارگران، معلمان، بازنشستگان و اقشار دیگر در مقابل مجلس ارتجاع یا ریاست جمهوری رژیم، جمع شده به ضایع شدن حقوقشان اعتراض میکردند. بارها و بارها خانه و زندگی را رها کرده از خوزستان و تبریز و مشهد یا شهرهای دیگر به تهران رفتند تا تحصن کنند و فریاد بکشند. در سالهای گذشته نیز تهران شاهد همین اعتراضها بوده است. اما تحول تازه این است که امسال مردم به جان آمده چند بار سراغ بیت خامنهای رفتند. و در برابر مرکز امالفساد رژیم تجمع کردند. و این البته تمرین و پیش درآمدی است برای قیام عظیم مردم تهران برای درهم شکستن این بیتالعنکبوت که با آن کار حکومت آخوندها را یکسره خواهند کرد.
هممیهنان عزیز!
وقتی که میگوییم بهار ملت ایران در راه است، فقط به این دلیل نیست که رژیم حاکم در منتهای پوسیدگی و ضعف است، بلکه همچنین به این دلیل است که جامعه ایران با مقاومت سازمانیافتهاش، ظرفیت، توانایی ، صلاحیت و قدرت یک تغییر بزرگ را در اختیار دارد.
ماجرای برچیدن بساط لیستهای تروریستی که اشاره کردم، یک نمود این توانمندی است.
این پیروزی، تنها نشان دادن بطلان اتهامها در بیش از ۲۰دادگاه در اروپا و آمریکا نبود، همچنین تنها این نبود که جنبش مقاومت، حق مردم ایران برای سرنگونی دیکتاتوری حاکم را به کرسی نشاند، بلکه در آنجا توانایی و صلاحیت و قدرت جنبش مقاومت در هدایت پیروزمند کارزاری آشکار شد که اراده سیاسی بزرگترین قدرت جهان امروز برخلاف آن بود و رژیم آخوندی و متحدان و لابیها و مستخدمانش یک پارچه برای حفظ این برچسب تلاش و تکاپو کردند. و خوشا مقاومت شما که از این امتحان سربلند و پیروز بیرون آمد.
این دستاورد درخشانی است که وقتی مماشاتگران با این لیستگذاریها در سرکوب مقاومت مردم ایران مشارکت میکردند، جنبش مقاومت توانست شکاف بزرگی در جامعه سیاسی کشورهای غرب پدید آورد و جبهه وسیعی از شخصیتها و سیاستمداران عالیرتبه مدافع آزادی و دموکراسی در ایران را به حمایت از مردم ایران برانگیزد.
موقعیت ظفرنمون این مقاومت، همچنین در حقانیت و درستی سیاست و استراتژیاش پدیدار شده است. یادتان هست که در این سالها، کسانی که از ادامه حاکمیت این رژیم سود میبرند، چقدر به چشمها خاک میپاشیدند؟ چقدر در مورد استحاله و اصلاح این رژیم فریبکاری کردند؟
چه یاوهها در باره میانهروهای موهوم درون فاشیسم دینی منتشر کردند؟چه دروغها گفتند و نوشتند تا راه و چاره حقیقی را که سرنگونی تمامیت نظام ولایت فقیه است، پنهان کنند.
۴۰بار بر سر برنامه اتمی با آخوندها به مذاکره نشستند، ۴۰بار به این رژیم امتیاز و مشوق دادند، اما جز این که آخوندها را به بمب نزدیک کنند، کاری از پیش نبردند. حالا دیگر همه آن سرابها و حبابها محو شده است، و آنچه اصالت خود را نشان داده، راه مقاومت آزادیستان برای برقراری آزادی، دموکراسی و برابری در ایران است.
به همیندلیل، یکی از درخشانترین و مبارکترین دستاوردهای سال گذشته، فراخوان مسعود رجوی برای برپایی یکانهای ارتش آزادی در داخل میهن بوده و هست. راه، همین است، آینده از این جا میگذرد و افق تابناک آزادی ایران از همین جاست.
مثل همیشه، رهبر این مقاومت در سختترین و بغرنجترین سرفصلهای تاریخی، به اعتبار پایه گذاری یک خط مشی درست، یک سیاست درست، و یک راهحل درست توانسته است انقلاب مردم ایران را از همه توفانها به راه درست هدایت کند؛ و نهایتا ما در سال گذشته دیدیم که چگونه در ورای همه فراز و نشیبها و همه دود و دمها و گرد وغبارها، راه حل این مقاومت بود که به وسیله بنیانگذار آن یعنی مسعود رجوی در سختترین روزها باز چراغ امیدی شد برای جوانان ایران و مردم ایران.
و از همه اینها مهمتر اینکه، در ماجرای اشرف و لیبرتی، ظرفیت و پایداری این مقاومت به آزمایش کشیده شد. البته به بهای خونها و جانهای مجاهدین، به بهای بسیاری شهادتها و جراحتها و درد و رنجهای بیش از ۱۲۰۰مجاهد مجروح.
آخوندها برای فرار از سرنگونی حکومت خود، نابودی اشرفیها را در دستور کارشان گذاشتند. دولت آمریکا و سازمان ملل بر اساس سیاست مماشات و ننگ و ذلت، به وظایف سیاسی و قانونی خود در این رابطه پشت کردند و با روند مطلوب فاشیسم دینی حاکم بر ایران عملا همراهی کردند.
جبهه بینالمللی این جنبش به چالش کشیده شد، اتحاد و انسجام درونی مجاهدین هدف قرار گرفت و ایستادگی و رزمندگی مجاهدان آزادی در برابر جنگ روانی و اطلاعاتی و سیاسی و نظامی دشمن محک خورد.
و خوشا مقاومت شما که در همه این آزمایشها، فیروز و فاتح و سربلند بیرون آمد. درود بر همه مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی که یک بار دیگر ثابت کردند هر قدر هم فشار افزایش پیدا کنند، اراده آنهاست که بر همه آنها غلبه خواهد کرد.
در این کشاکش، زبان حال ما و زبان حال مقاومت ما این بود که:
در بدترین دقایق این شام مرگزای،
چندین هزار چشمه خورشید در دلم، میجوشد از یقین
احساس میکنم، در هر کنار و گوشه این شورهزار یأس،
چندین هزار جنگل شاداب، ناگهان، میروید از زمین.
یاد شهیدانی که در مقدم بهار از لیبرتی به سوی جاودانه فروغها پرکشیدند، به خیر و گرامی! آنها فدیههای مردم ایران برای آوردن بهار آزادیاند.
هفته گذشته با شهادت یک مجروح دیگر در حمله ۲۱ بهمن، یعنی مجاهد قهرمان، برادر شهیدم، حمید ربیع، باز هم اثبات شد که زندان لیبرتی جایی برای ماندن مجاهدین نیست. هم چنان که یکی از مقامات آمریکایی، آن جا را کمپ شرم و ننگ نامید و گفت که از زندان گوانتانامو هم بدتر است.
لیبرتی، هر آن در معرض یک فاجعه انسانی دیگر است. آن جا تحت یک محاصره پزشکی ضدانسانی است. چنانکه میدانید به تازگی برادر مجاهدم منصور کوفهای نیز به دلیل محدودیتهای پزشکی در لیبرتی جان سپرد و سند جنایت دیگری شد برای سازندگان این زندان.
و از همه مهمتر مسأله اصلی در آن جا عبارت است از ناامنی حداکثر علیه ۳۱۰۰ نفری که درآن جا مستقرند.
کسانی که بهجای انتقال تمامی این جمعیت در معرض خطر، بر بازاسکان درصد اندکی از آنان پافشاری میکنند، در واقع دارند اکثریت مجاهدان را قربانی سیاست غیرمسئولانه خود میکنند.
موضوع موافقت دولت آلبانی با پذیرش ۲۱۰تن از مجاهدان لیبرتی که با تلاشهای مخرب نماینده ویژه علنی شد، در همین راستاست.
دولت آلبانی، نه حالا بلکه ۴ ماه پیش، اعلام موافقت کرده بود و برای جلب این موافقت، در همان موقع نمایندگان مقاومت به تیرانا پایتخت آلبانی رفتند و به دولت این کشور رسما تضمین دادند که هزینههای همه این افراد را تأمین کنند. در عین حال خواست مقاومت ایران این بود که شمار این افراد اضافه شود. همچنان که میدانید مقاومت ایران از دولت آلبانی برای پذیرش این ۲۱۰نفر قدردانی کرد. در عین حال به کسانی که میخواهند پس از سه حمله و بعد از سه حمام خون علیه مجاهدان آزادی، ناامنی لیبرتی را پشت اقدام انساندوستانه آلبانی مخفی کنند، هشدار داد.
برای اطلاع شما باید بگویم که چهارماه پیش نیز، نمایندگان مقاومت یک لیست از بیماران و مجروحین و کسانی که انتقال آنها اولویت دارد و در اختیار مقامات آلبانی قرار دادند و به آنها گفتند که در انتظارند که این انتقال هر چه سریعتر انجام بشود. این لیست قبل و بعد از این تاریخ نیز، بارها به مقامات ملل متحد و آمریکا داده شده است.
اما متأسفانه، بعضی طرفهای بینالمللی از آمریکا و اتحادیه اروپا تا ملل متحد عادت کردهاند که بهتعهدات مادی ومشخص خود پشت پا بزنند. و چنان که می دانید وعده بازاسکان و حرفهایی مثل حفاظتهای پایهیی، استانداردهای انساندوستانه، و بهخصوص امنیت، و همچنین انجام تحقیقات در باره جنایت ۲۱بهمن، تماما پوچ و میانتهی از آب درآمد. اما تا بخواهید این آقایان با اطلاعیه و ژست مطبوعاتی، جای وعدههای توخالی را پر میکنند. دست آخر هم تقصیر را بهگردن همین مقاومت میاندازند که بله این رهبری مجاهدین است که باید اقدام کند.
راستی چرا وزارت خارجه آمریکا و دولتهای بزرگ اتحادیه اروپا و نهادهای ملل متحد که آن همه اطلاعیه در حمایت از جابهجایی به زندان لیبرتی و در واقع در حمایت از بیخانمانسازی اجباری اشرفیها می دادند، حالا پای مسئولیت خود نمیآیند؟ درحالیکه اصل مسأله عبارت است از امنیت تمام افراد در حال حاضر مستقر در لیبرتی و اشرف. و هرگونه راهحل، تاکید میکنم: هرگونه راهحل، باید هم سریع و هم شامل همه جمعیت مستقر در لیبرتی باشد.
بگذارید تصریح کنم که نماینده ویژه دبیرکل و سفیر آلمان در عراق، در قبال شهادت برادر مجاهدمان، حمید ربیع، مسئول و مقصرند. چون همه الزامات انتقال او به آلمان فراهم بود؛ اما آنها اقدام نکردند. بنابراین به ملل متحد میگوییم: ننگ همراهی با آخوندها و دولت دست نشانده آنها در عراق را متوقف کنید و بر آمریکا و جامعه بینالمللی است که در کنار مردم ایران قرار گیرند. این به نفع خود آنها هم هست.
راهحلها بسیار روشن است: یا انتقال همه افراد به آمریکا یا یک کشور اروپایی، ولو به صورت موقت، تا از آنجا به کشورهای دیگر منتقل شوند و مستقر شوند. و یا بازگشت همه افراد به اشرف تا پروسه پناهندگی آنها و انتقالشان به کشورهای ثالث، از آنجا ادامه پیدا کند.
در عین حال، باید نیازهای امنیتی ساکنان لیبرتی تا زمانی که به اشرف منتقل میشوند، بهسرعت، از همین امروز تأمین شود؛ نیازمندیهایی از قبیل برگرداندن «تیوال»ها. میدانید که بیش از ۱۷۵۰۰«تی وال» در همین دورانی که مجاهدان آزادی در لیبرتی بودند، از لیبرتی به بیرون انتقال داده شده و این یکی از اسناد جرم، هم علیه دولت عراق و هم علیه نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل است؛ چون زیر چشم او این کارها صورت گرفته است. بله، ما خواستار آن هستیم که این «تی وال»ها هرچه زودتر به لیبرتی برگردد. هم چنین کلاهها و جلیقههای حفاظتی و تجهیزات و وسایل اولیه پزشکی سریعا از اشرف به لیبرتی منتقل شود. هم چنین امکان سازندگی در لیبرتی فراهم شود و مساحت آن برای کاهش خطرات انسانی در حملات مجدد که هر لحظه امکان آن وجود دارد، افزایش یابد. اینها نیازمندیهای اولیهیی است که ۴۰روز است دولت عراق از تأمین آنها سر باز می زند. و ما خواستار این هستیم که جامعه جهانی برای جلوگیری از حملات و کشتارهای بعدی، هر چه سریعتر به این وظایف حداقل خود عمل کند.
هممیهنان عزیز!
ما به مناسبت سال نو در اینجا گردآمدهایم. معمولاً رسم براین است که در سال نو باید از شادیها، پیروزیها و خبرهای خوب صحبت کرد. ولی ما چه کنیم که یک مقاومت و یک مردم تحت ستم و سرکوب هستیم؛ با انواع و اقسام توطئهها و حملاتی که از هر طرف بر مردممان و بر مجاهدان آزادیستان، در حال باریدن است. بنابراین، مجبوریم که در همین روز و در همین ساعت، که آغاز سال جدید است، به همه وظایف خود و به همه هشدارها و اخطارهای خود هم بپردازیم. زیرا این تعیین می کند که ما سال آینده را چگونه رقم بزنیم، دنبال چه باشیم و چه تعهداتی برای خودمان و برای پیشتازان مردم ایران و بهخصوص، برای جوانان ایران مشخص کنیم تا نه تنها سال را بلکه ماهها و روزها و ساعتهای آن را از دست ندهیم.
نوروز و بهار امسال، در شرایطی است که زندگی اکثریت عظیم مردممان، به نحو کم سابقهیی با فقر و بیکاری و گرانی در هم کوبیده میشود. امروز آخوندها، از این گرانی و تورم شوکهکننده برای به بند کشیدن جامعه استفاده میکنند. دارو به میزان زیادی در گمرک موجود است، اما آن را از بیماران دریغ کردهاند. مواد غذایی اینجا و آنجا انباشته شده، اما توزیع نمیشود تا قیمت آن بالا و بالاتر برود. امروز مواد غذایی در ایران یکی از گرانترین مواد غذایی در دنیاست. نرخ بیکاری یکی از بالاترین نرخهای بیکاری در سطح جهانی است و دستمزدها، از پایینترین دستمزدها در تمام جهان است، ایران تحت حاکمیت آخوندها، در زمره سه کشوری است که پرتورمترین کشورهای جهان محسوب میشوند.
رژیمی که با حذف یارانهها قیمتها را چندین و چند برابر کرده تا آن را به سطح قیمتهای جهانی برساند، چرا دستمزدها را به سطح جهانی نمیرساند؟ چرا کارگر ایرانی در طول یک ماه، حتی به اندازه دو روز یک کارگر اروپایی، دستمزد نمیگیرد؟ و چرا همین دستمزد ناچیز، ماهها و ماهها بهتعویق میافتد؟
در عین حال ، به دستور خامنهای، هرچه بیشتر و بیشتر، زندانیان را اعدام میکنند؛ اعدام پشت اعدام. همین حالا بسیاری هم زیر حکم اعدام قرار دارند و مادران و پدران و خانوادههایشان و تمام جامعه در دلهره و ترس و تشویش بسر میبرند.
میدانم که در این فضای اختناق و فشار، چه تلخیها و چه سختیهایی، زندگی اکثریت مردممان را در خود گرفته است. در این ایام، ما بارها و بارها درباره خانوادههایی شنیدیم که حتی از خرید لباس نو برای بچههایشان یا حتی حداقلهای ناچیزی برای شب عید ناتوان بودند. امسال خیلی بیشتر از پارسال، عده زیادی از مردم قادر به خرید حداقلهای نیازهای خود نشدهاند. شرایط ناگوار خانوادههای زندانیان هم، بهخصوص با توجه به رذالت آخوندها و دژخیمان قضاییه رژیم، قابل وصف نیست.
با این حال و بهرغم همه اینها، به هموطنانمان میگویم: مبادا در مقابل فشارهای این رژیم در خود فرو بروید. نگذارید این رژیم، شما را مأیوس کند. پس بازهم میگویم: ولو با یک حبه قند، عید نوروز را جشن بگیرید و هیولای یأس و ناامیدی وترس و اندوه وغم و تلخی را در زندگی و ذهن و روان خود شکست بدهید.
این امید و روشنایی که در دلهای شما شکوفا میشود، و این رشته همبستگی و همدلی در میان شما، از الزامات ضروری شکست قطعی رژیم ولایت فقیه است. یادتان باشد که فرزندان مجاهد و مبارز شما، این پیشتازان مبارزه و مقاومت و ایستادگی، حاضر به دادن هر قیمتی برای آزادی شما و برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه هستند. پس، بیش از هر زمان دیگر، به آنها تکیه کنید و امیدوار باشید که آزادی و برابری مردم ایران نزدیک است.
در آغاز سال نو از همه شما هموطنانم میخواهم به یاری مردم دردمند و نیازمند بشتابید. بهحمایت از خانواده اعدام شدگان و زندانیان، بهویژه خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی، برخیزید. بهخصوص، کودکان خردسال بی سرپرست را در پناه و حمایت خود بگیرید و به آنها بگویید که این درد و رنجها با سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندی به پایان میرسد. بهار ایران نزدیک است و آنها جزء این بهار و باید از سازندگان بهار باشند.
در آستانه سال نو آرزو میکنم که لطف و رحمت خدای بزرگ، و برکت آزادی و خوشبختی، تمام ملت ایران را دربر بگیرد. خدایا شایستهترین و زیباترین روزگاران را نصیب ملت ایران کن!
نوروز آزادی و حاکمیت مردم را به آنها عطا کن! نور امید را در دلهایشان بتابان! رشتههای همبستگی و همدلی را در میانشان محکم کن و احوال مردم ایران را به نیکوترین حالها دگرگون کن!
یا مُقلبَالقلوب والَابصار، یا مُدبّرَ الَلیل و النَهار، یا مُحَوَل الحول والاَحوال، حَوّل حالنا الی اَحسن الحال
سال ۱۳۹۲بر همه شما مبارک!
- برچسبها:اشرف, مقاومت ایران