مراسم بزرگداشت مادر مجاهد شهربانو معصومیان
انا لله و انا الیه راجعون
مادران عزیز، خواهران و برادران گرامی! حضار محترم!
از حضور شما در مراسم بزرگداشت و ادای احترام به مادر مجاهد خانم شهربانو معصومیان (مادر گرگانی) تشکر میکنم.
درگذشت او را به همه شما، بهویژه به عزیز، مادر همه مجاهدین، مادر ابراهیم پور، مادر مسیح، مادر فرزانهسا، همه مادران و همه خانوادهها و بهویژه به خانواده معصومیان و محسن طاهری تسلیت میگویم.
مطمئنا امروز مردم عزیز ما در شهر بابل که همشهریها و دوستان نزدیک خانم معصومیان هستند، دلهایشان با ماست و در این بزرگداشت با ما همراهند. همینطور باید به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی تسلیت بگویم که خواهران و برادران و فرزندان او هستند. میدانید که مادر گرگانی، همه وجودش در اشرف و با اشرفیها بود. و بعد هم در لیبرتی و با همه مجاهدین در لیبرتی.
یادشان به خیر جاودانه فروغها: ناهید و فرزانه، یعنی دختران مادرگرگانی، عفتالسادات و عاطفه سادات محسنطاهری که در نبردهای فروغ جاویدان بهشهادت رسیدند. و سلام و درود به مجاهد خلق حمید معصومیان برادر شهید مادر گرگانی، از مجاهدین سرفراز که از مسئولان سازمان مجاهدین در شمال ایران بود.
یادشان گرامی و روحشان شاد.
شما بهتر میدانید که مادر گرگانی، یعنی مادر مجاهد شهربانو معصومیان، فراتر از این که مادر دو شهید مجاهد باشد، زن بپاخاستهیی بود که شخصا همرزمی و همراهی با مجاهدین را انتخاب کرده بود و تا پایان عمر بر سر این انتخاب استوار بود. هر بار که مرا میدید بر این انتخاب و بر این پایداری تأکید میکرد.
به نظر من زنانی مثل شهربانو معصومیان و همه کسانی که راه او را رفته و میروند، با پایداریشان یک فضیلت را خلق کردهاند. واقعیت این است که صدق ورزیدن یک ارزش است، فدا کردن یک ارزش است و در کنار همه اینها پایداری کردن در یک مبارزة بغرنج، سخت و طولانی نیز، بهخصوص در این دوره و زمانه، یک ارزش بسیار بسیار والا است.این پایداری دست روی دست گذاشتن نیست، تن دادن و تسلیم شدن به آنچه پیش میآید، نیست. بلکه حاصل یک قدرت انسانی است: قدرت جنگیدن با گذشت زمان، قدرت از پا نیفتادن و نلغزیدن،قدرت مقهور نشدن به موجهای خودبهخودی و هجومهای مسموم، قدرت نگاهبانی از آتش شعلهور رزم انسانی، قدرت آفرینش آن شور و عشق و زیبایی که مضمون نبرد و پیشروی آدمی است، و قدرت دیدن و شنیدن آنچه که حقیقت است و آنچه که اصالت دارد و آنچه که آینده را میسازد.
بله، مادر عزیزمان، خانم معصومیان در عین بیماری شدید جسمی، زندگیش شورشی علیه چنین تسلیمها و علیه چنین مرگ و میرهای معنوی و اخلاقی بود.
باید این واقعیت را هم یادآوری کنم که خوشبختانه زنانی مثل مادر گرگانی در جامعة ایران کم نیستند. آنها در مقیاس اجتماعی بزرگی تکثیر شدهاند. در آستانة انقلاب بهمن، آنها انگشت شمار بودند. عزیز خوب میداند که در آن دوران، تعداد کمی بودند که او را همراهی میکردند: در زندانها، یا از زندان قصر به اوین و یا از این شهر به آن شهر. اما در مبارزه و مقاومت علیه خمینی و فاشیسم دینی، این زنان بهپاخاسته، به یک جریان اجتماعی تبدیل شدند. چیزی که باعث شده ملت ایران از جایگاه برجستهیی در جهان امروز برخوردار باشد.
امیدوارم و مطمئنم که وجود چنین زنانی و نهالها و درختهایی که در جامعه و تاریخ ایران کاشتهاند، به زودی زود جنگل انبوهی شود که ایران را گلستان آزادی و عدالت کند. مقاومتها و رنجهای این نسل برای چنین آیندهیی است.
بله آنها بیثمر و بیهوده نیست. قطعاً به نتیجه خواهد رسید. آن مجاهدان و دلیرانی که در داخل ایران مبارزه میکنند یا زندانیان سیاسی که تعدادی از آنها هم اکنون زیر حکم اعدام هستند، همچنین مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی، بله همه آنها برای همین هدف است که مبارزه میکنند، پایداری میکنند، قیمت میدهند و همه سختیها را به جان میخرند و از همه آنها استقبال میکنند.
واقعیت این است که مادر گرگانی، الان نزد جاودانه فروغهاست. هم چنین نزد بهروز رحیمیان و بردیا مستوفی. اشرفیهایی که در زندان لیبرتی بهشهادت رسیدند، اما هنوز پیکر آنها بهخاک سپرده نشده است و این یکی از بزرگترین جنایتهای ملاها و همدستان آنها در عراق است. بیش از ده ماه از شهادت بردیا میگذرد و یکماه از شهادت بهروز. آیا همین یک جنایت کافی نیست برای افشای ماهیت دشمنان ما؟
اجازه بدهید همینجا مجددا برگردم به شرایط پرفشار لیبرتی.
برخی که محرز شده در جبهة مالکی و رژیم هستند، با خدعه و توطئه، لیبرتی را یک محل موقت ترانزیت معرفی کردند. اما در واقع آن جا یک زندان است. گروه کار بازداشتهای خودسرانه ملل متحد در این مدت دو بار اعلام کرده که لیبرتی یک بازداشتگاه است.
بله، زندانی است که علاوه بر انواع محدودیتها و ممنوعیتها، شرائط زیستی ناهنجاری را هم چنین دارد. در آن جا حتی از دسترسی آزادانه به پزشک و بیمارستان اثری نیست و همانطور که همه شما می دانید اخیرا مجاهد صدیق بهروز رحیمیان به این دلیل بهشهادت رسید که دولت عراق از بستری شدن او در بیمارستان جلوگیری کرد. بههمین دلیل امروز اعضای مجاهدین در همان زندان لیبرتی خواهان بازگشت هرچه سریعتر به اشرف هستند. یعنی محل سکونت ۲۶ساله خود. این یک خواست برحق و در عین حال یک راهحل واقعی پس از پروژه کمپ موفت ترانزیت است که یکسال از آن گذشته و هیچ چشم اندازی برای آن متصور نیست. بهخصوص که کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد هم حاضر نشده تا همین الان لیبرتی را به عنوان یک کمپ پناهندگی بهرسمیت بشناسد واضح است که پایداری و پیکار برای احقاق تمام این حقوق ضایع شده و غارت شده ادامه خواهد داشت.
در این جا باز هم سلام میکنیم به روح مادر مجاهد شهربانو معصومیان، مادر گرگانی و درود به همه مادرانی که در این سالیان در صف مقدم نبرد با دو دیکتاتوری پایدار و سرفراز مایه افتخار مردم ایران و مجاهدین خلق ایران هستند. حضور شما مادران، بینه یی بسیار قوی از ریشه داری، حمایت گسترده و از عزم جزم مجاهدین برای نبرد و پایداری و نبرد برای رسیدن به آزادی است.
در همین ایام در تهران، مادر مجاهد خانم اختر فرشید مادر مجاهدان شهید محسن و مجبتی فرشید هم دارفانی را وداع گفت. روح این دو مادر قهرمان شاد. و دعا میکنیم که با شهیدان محشور شوند.
هم چنین دعا میکنیم که ارزشهای آنها و آنچه که آنها برایش پایداری کردند، در جمع ما هرچه بیشتر گسترش یابد.
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّه ارْجعی إلَى رَبّک رَاضيَه مَّرْضيَّه فَادْخُلی فی عبَادی وَادْخُلی جَنَّتی
- برچسبها:مجاهدين, مقاومت ایران