نه! همه ایرانیها بمب هستهیی نمیخواهند
روزنامه فیگارو: تغییر دمکراتیک در ایران تنها راه جلوگیری از دست یابی ملاها به بمب هستهیی است
از مریم رجوی
یک سال بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد، جهان با سرعت عجیب وقایع روبرو شده است. از یکسو رژیم ایران بردستیابی به سلاح اتمی وتسلط بر عراق تاکید میکند و ازسوی دیگر نارضایتی در داخل هرچه بیشتر میشود.
در ماه مه، اهالی شهرهای اصلی چهار استان شمال غرب با اکثریت آذری دست به شورش زدند. درنقده دهها نفر کشته شدند. تظاهرات ۳۰۰هزارنفره شهر تبریز را در بر گرفت.
همزمان موجی از اعتراضات دانشجویی در کل کشور جریان یافت.
در جریان اعتصاب رانندگان اتوبوس در تهران در ماه مارس، بیش از ۱۰۰۰ نفر دستگیر شدند. زبان بعضی از دستگیر شدهها را بریدند. در جنوب غرب کشور، در اهواز، تظاهر کنندگان دستگیر شدند و بهطور علنی بدار آویخته شدند. در جنوب شرق کشور در مقابل نا آرامی ها، رژیم چند روستا را از طریق بمباران صاف کرد.
از ابتدای روی کار آمدن احمدی نژاد، ۴۰۰۰ جنبش اعتراضی در ایران رخ داده است. پیام این اعتراضات از جمله تظاهرات زنان در هشت مارس و ۱۲ ژوئن، یک چیز بیشتر نیست: مردم ایران خواهان تغییر هستند و حاضرند قیمت این تغییر را بپردازند.
از سوی دیگر رژیم با بهره برداری از وضعیت در عراق بیشترین نفوذ را در این کشورکرده و آنرا سکوی پرشی برای تسلط به منطقه کرده و برای دسترسی به بمب هستهیی تلاش کرد.
بر خلاف ادعای رسمی رژیم، وجود یک خیزش ملی در دفاع از هسته ای یک دروغ بزرگ است. ایرانیها فریب نمیخورند. یک نظر سنجی محرمانه رژیم میگوید که ۶۹% مردم برنامه هستهیی را خلاف منافع ملی خود میدانند. ایرانیان که میدانند اولین قربانیان تحکیم این دیکتاتوری زیر سایه بمب اتمی هستند.
در جریان تظاهرات اول ماه مه، کارگران برنامه هستهیی رژیم را رد کردند و بجایش خواستار امنیت شغلی شدند. دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک تهران خطاب به سردمداران رژیم شعار میدادند «انرژی هستهیی را رها کن، فکری به حال ما کن».
ابعاد بحران امروز فراتر از این است که کشوری هسته ای بشود یا نشود. صورت مسئله این است که آیا دیکتاتوری مذهبی که مردمش را سرکوب میکند و میخواهد یک امپراطوری بنیادگرایی ایجاد کند میتواند بمب هسته ای داشته باشد یا نه.
در حالیکه مردم ایران هر روز با تظاهراتشان نشان میدهند که برای تغییر آمادگی دارند، غرب ترجیح میدهد که بازهم به این رژیم مشوق بدهد و برای مقاومت مانع ایجاد کند. یادآوری کنیم که در قلب سیاست امتیاز به ملاها، زدن برچسب تروریستی به سازمان مجاهدین خلق اصلی ترین نیروی اپوزیسیون قرار دارد .
حال در مقابل این وضعیت بعضی ها صحبت از دخالت نظامی خارجی میکنند. نبایستی به درد و رنج مردم ایران اضافه کرد. ما مخالف چنین دخالت نظامی هستیم. اما نباید در تله ملاها افتاد.
به بهانه جلوگیری از جنگ بعضی کشورها امتیازات بیشتری به رژیم میدهند. این ملاها را به بمب و جهان را به جنگ نزدیکتر میکند.
مذاکرات مستقیم آمریکا با رژیم اگر هم شکل بگیرد به هیچ جایی نخواهد رسید و سرنوشتی بهتر از مذاکرات تروییکای اروپا با رژیم نخواهد داشت و به شکست منجر خواهد شد. هر چند که مذاکره با آمریکا با توجه به مواضع و بحرانهای رژیم، شانس کمی برای شروع آن وجود دارد.
سیاست استمالت از ملاها که در زمان رفسنجانی و خاتمی شکست خورد، با احمدی نژاد یک فاجعه به بار خواهد آورد. جلوی جنگ را نمی شود با یک سیاست مماشات گرفت.
در حالی که رژیم بهطور وحشیانه خواستههای مردم را سرکوب می کند، ملایان با سوء استفاده از وضعیت کنونی عراق، از احساسات مشروع ضد جنگ افکار عمومی و انجمنهای صلح طلب سوء استفاده میکنند تا آنها را به جبهه خود بکشاند. محدود شدن به شعار «نه به جنگ» بدون ارائه آلترناتیو همان چیزی است که ملاها میخواهند.
جامعه جهانی فاقد یک استراتژی روشن است. بهجای اینکه روی شیوه های مذاکراتی صد بار به شکست انجامیده فکر کند، باید واقعیت را بپذیرد. جامعه بینالمللی بایستی بین جنگ و تغییر دمکراتیک در ایران انتخاب کند. این تغییر تنها راه جلوگیری از دستیابی ملاها به بمب هستهیی و جلوگیری از جنگ است. تغییر یک ضرورت غیر قابل اجتناب و امری در دسترس است.
تغییر دمکراتیک تنها توسط مردم ایران و مقاومت قابل دسترسی است. مقاومتی که توان ایجاد آنرا دارد. نگرانی شدیدی که مقاومت نزد ملاها بر میانگیزد بهترین شاخص توانایی آن است.
- برچسبها:اشرف, اعدام, ایران, برنامه موشکی, بمب اتمی, تروریسم, رژیم آخوندی