پارلمان اسپانیا ـ اجلاس کمیسیون حقوقبشر
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
از حضور در خانه دمکراسی اسپانیا و دیدار با کمیسیون حقوقبشر پارلمان، خوشوقتم. از توجه یکایک شما به مسأله حقوقبشر ایران سپاسگزارم. جهان پیوسته با احترام از ملت شما یاد میکند که برای دمکراسی و پیشرفت بهای بس سنگینی پرداخت. از این نظر ما نقاط مشترک بسیاری داریم. مردم ما نیز سه دهه است در برابر فاشیسم دینی مبارزه میکنند.
در سال ۱۳۵۷ در ایران بنیادگرایان با سرقت انقلاب مردم ایران بر سر کار آمدند. یک فاشیسم دینی بر پایه سرکوب مطلق، زن ستیزی، تبعیض دینی و عوامفریبی و صدور تروریسم و بنیادگرایی بهقدرت رسید.
از همان ابتدا آنها شروع به دخالت در امورکشورهای منطقه و جهان اسلام با جنگ طلبی, صدور تروریسم و بنیادگرایی نمودند. در خود ایران، رژیم آخوندی کار خود را با سرکوب آزادیها و حذف مخالفان شروع کرد و در قدمهای بعد یک قتلعام مخالفان دست زد. از جمله اعدام ۱۲۰هزار مخالف سیاسی این کتاب فقط اسامی ۲۰ هزار تن از شهیدان را درج کرده است.
این رژیم پایههای خود را بر خون اعضای همین مقاومت بنا کرد، تنها ۳۰هزار زندانی سیاسی را در ۱۹۸۸ قتلعام کرد تا از عواقب شکست فجیع در جنگ ضد میهنی با عراق که پایههای حکومتش را بهلرزه درآورده بود، نجات پیدا کند. و تا امروز فقط با اعدامهای روزانه است که خود را سرپا نگه میدارد.
در ژانویه امسال، عفو بینالملل گزارش کرد که در ایران هزاران نفر در انتظار اعدام نگه داشته شدهاند. بیش از یک هزار زندانی محکوم به اعدام تنها در یک زندان وجود دارند. دادستان قزوین اخیرا گفت تعداد اعدامها در ۲۰ ماه گذشته در این شهر به اندازه اعدامهای ۲۰ سال گذشته بوده است آخوندها با اهرم اعدام، درجه اختناق حاکم بر جامعه را تنظیم میکنند.
شکنجه و تجاوز علیه زندانیان نیز بخش ثابت همین سیاست است.
شهادت ستار بهشتی در زیر شکنجه که ماه گذشته دنیا را تکان داد، نمونهیی از جریان بیوقفه شکنجههای وحشیانه منجر به مرگ در زندانهاست.
به علاوه آخوندها آن قدر در درمان زندانیان بیمار اخلال میکنند که منجر به مرگ آنها شود. محسن دگمه چی، هدی صابر، منصور رادپور از زندانیانی هستند که در دو سال اخیر به همین شیوه زجرکش شدهاند.
در سال ۲۰۱۰ وزیر دادگستری رژیم گفت هر ساعت ۷۰نفر دستگیر میشوند. یک سال بعد رقم دستگیریها به ۸۰ نفر در هر ساعت رسید.
در تابستان گذشته آخوندها حتی جوانانی را که برای کمک به زلزلهزدگان آذربایجان به اینمحل شتافته بودند، دستگیر کردند. اعمال فشار علیه خانوادههای زندانیان، و حتی دستگیری و شکنجه آنها بخش دیگری از اعمال این رژیم است.
سه هفته پیش قطعنامهیی علیه نقض حقوقبشر در ایران توسط کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد بهتصویب رسید که بهروشنی خصومت تمامعیار رژیم ولایت فقیه با تمام جنبههای حقوقبشر مردم ایران را برجسته میکند، این پنجاه و نهمین قطعنامه از نوع خود توسط ارگانهای ملل متحد می باشد که بهخوبی نشان میدهد، نقض حقوقبشر در ایران سال به سال وخیمتر شده است.
حقیقت این است که آخوندها بهجنگ با مردم ایران برخاستهاند. زیرا حکومت آنها در شیب سرنگونی قرار گرفته است.
عامل تعیین کننده این وضعیت، نارضایتی عظیم و انباشته در جامعه ایران است. آن خشم سیلآسا که به صورت قیامهای سال۲۰۰۹ سرریز شد، کاهش نیافته است؛ بهعکس بیشتر و بیشتر شده است. ورشکستگی اقتصادی، آثار تحریمهای بینالمللی، شقه شدن هیأت حاکمه و مخاصمات درونی آن، بنبست برنامه اتمی، روند سقوط متحد استراتژیک ملایان یعنی حکومت سوریه همه و همه شرائط سرنگونی این رژیم را فراهم کرده است.
در چنین شرایطی دولتهای غرب نسبت به نقض حقوقبشر یا سکوت کردهاند یا از واکنشهای محدود لفظی فراتر نمیروند.
واقعیت این است راه متوقف کردن برنامه اتمی و تروریسم ملاها نیز مجبور کردن آنها به توقف اعدام و شکنجه است. این چیزی است که راه حرکت جامعه ایران برای یک تغییر سیاسی بنیادی را باز میکند.
متأسفانه دولتهای غربی بهجای انجام این کار راه مقاومت ایران را هم بستند.
و بر اساس خواست ملاها، به لیست گذاریهای ظالمانه علیه این مقاومت دست زدند.
این اشتباه بزرگ، خود به عاملی برای تشدید نقض حقوقبشر در ایران تبدیل شد. زیرا ملاها از لیستگذاری مقاومت برای توجیه اعدامها استفاده میکردند.
خوشبختانه جنبش مقاومت توانست با یک کارزار حقوقی بزرگ این لیستگذاریها را چه در اروپا و چه درآمریکا خاتمه بدهد.
ما امیدواریم این اشتباه پرخسارت با سیاست جدیدی جایگزین شود که متضمن تغییر دمکراتیک در ایران باشد.
حضار محترم
سئوال این است که در برابر این رژیم چه راهحلی وجود دارد؟
یک نگاه به گذشته نشان میدهد که دولتهای غرب همه راهها را آزمودهاند: گفتگوی انتقادی، سیاست بستههای تشویقی، مذاکرات طولانی، لیستگذاری اپوزیسیون، چشمپوشی بر نقض فجیع حقوقبشر ایران و نادیده گرفتن قانونشکنیها و تروریسم این رژیم.
اما این سیاستها هیچکدام نتجه ای نداشته است الا این که ملاها را در افراطیگری و تروریسم و سرکوب تشویق کرد.
از دو سال پیش کشورهای غربی تحریمهای بینالمللی علیه ملاها را شدت بخشیده است. این قدم مثبتی است. اسپانیا با وجود معضلات اقتصادی خود, به نحو تحسینبرانگیزی خرید نفت از ملاها را متوقف کرد. با اینحال اگر این تحریمها با یک راهحل سیاسی همراه نشود، اثر تعیینکننده نخواهد داشت.
اما این راه حل چیست؟
برخی گمان میکنند که پاسخ این سئوال یا جنگ است یا مماشات. اما ما با هر دو این گزینهها مخالفیم. ما با جنگ مخالفیم. حمله نظامی خارجی راهحل مسأله ایران نیست. مماشات با ملاها اوضاع را در نهایت به جنگ میکشد. مقاومت ایران مدافع راهحل سوم است. این راهحل سرنگونی ملاها به دست مردم و مقاومت ایران است. این راهحل خواست مبرم مردم ایران است و یک جنبش بزرگ برای آن سازمان یافته است.
این جنبش دارای ریشههای قوی در داخل ایران است. همچنین شبکه سازمان یافتهیی در خارج ایران برخوردار است. واحدهای این مقاومت در داخل ایران نقش مهمی در سازمان دادن قیامهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ در ایران و سمت دادن آن داشتهاند.
هواداران این جنبش در داخل ایران همچنین نقش اساسی در افشای برنامه اتمی ملاها و افشای تروریسم آن داشتهاند. ائتلافی که حول این جنبش تشکیل شده، آلترناتیو دمکراتیک در مقابل ملاهاست. این ائتلاف یعنی شورای ملی مقاومت از تمایلات مختلف سیاسی ایران تشکیل شده و بیش از نیمی از اعضای آن را زنان تشکیل می دهند.
ما معتقد به حق حاکمیت مردم هستیم. از نظر ما آزادی بیان, عقیده, اجتماعات و آزادی های فردی ضرورت رشد یک جامعه است. ما به برابری زن و مرد از جمله در رهبری سیاسی معتقدیم.
ما قویا به جدایی دین و دولت معتقدیم. ما به تبعیض ملی و مذهبی خاتمه خواهیم داد. در ایران فردا ما حکم اعدام را لغو خواهیم کرد. ما به بیانیه جهانی حقوقبشر و دیگر کنوانسیونهای بینالمللی متعهدیم.
سیاست خارجی ما مبتنی بر همکاریهای بینالمللی، احترام به منشور ملل متحد و رابطه با همه کشورهاست. و بالاخره ما یک ایران غیر اتمی میخواهیم.
در پانزده سال گذشته دولتهای غرب با قرار دادن ناعادلانه نام مجاهدین در لیستهای اروپایی بزرگترین امتیاز ممکن را به ملاها دادند. این جنبش و بسیاری از پتانسیلهای آنرا بهخاطر خوش آمد ملایان به بند کشیدند و راه تغییر در ایران را مسدود کرد. اما این جنبش با پیروزی در بیست دادگاه و با هدایت یک کارزار بزرگ توانست این لیستها را خاتمه بدهد. پس از این موفقیت، اکنون اعضا و هواداران مقاومت در داخل کشور در حال برپایی یکانهای ارتش آزادی برای پیشبرد قیام هستند. این جنبش کلید مسأله ایران را در دست دارد.
وظیفه تغییر به عهده مردم ایران است. ما انتظار پول یا سلاح یا دخالت از سوی هیچ کشوری را نداریم. اما میگوییم غرب باید خواست مردم ایران برای سرنگونی رژیم را محترم بشمارد.
در این فرصت، همچنین میخواهم یک موضوع عمیقا انسانی و در عین حال سیاسی را با شما مطرح کنم. هماکنون بیش از ۳۲۰۰ از اعضای مقاومت در خاک عراق در کمپهای لیبرتی و اشرف هستند. بهدرخواست رژیم ایران آنها تاکنون دوبار توسط نیروهای عراق مورد قتلعام قرار گرفته اند و ۴ سال است تحت محاصره ضد انسانی و شکنجه روانی قرار دارند و لیبرتی بنا به ارزیابی گروه کار بازداشتهای خودسرانه ملل متحد به زندان تبدیل شده است
دولت عراق حتی حق مالکیت مجاهدان اشرف بر داراییهایشان را از آنان سلب کرده و مانع آن میشود که دارایی خود را به فروش برسانند. این درحالی است که آنها افراد حفاظت شده در چارچوب کنوانسیون ژنو هستند. به علاوه، کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد آنها را رسما پناهجو شناخته که باید از حفاظتهای بنیادی برخوردار شوند و تا کنون بخش زیادی از آنها را بهعنوان پناهنده بهرسمیت شناخته و پروسه تعیین استاتوی بقیه نیز ادامه دارد.
در پایان اجازه بدهید، برخی از اجزاء ضروری یک سیاست درست در رابطه با ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا و از جمله اسپانیا را یادآوری کنم و از شما بخواهم برای تحقق چنین قدمهایی به یاری مقاومت و مردم ایران بشتابید
۱ ـ ادامه روابط سیاسی این رژیم مشروط به توقف اعدام و شکنجه زندانیان شود.
۲ ـ پرونده نقض حقوقبشر ایران به شورای امنیت ارجاع شود.
۳ ـ امنیت و حفاظت و حقوق بنیادین اعضای مقاومت در عراق تأمین شود و مشخصا از ملل متحد خواسته شود کمپ لیبرتی را به عنوان کمپ پناهندگی نامگذاری کند
از دولت اسپانیا انتظار میرود که در سطح اتحادیه اروپا پیشتاز دفاع از حقوقبشر مردم ایران و خواست آنها برای تغییر رژیم و تحقق مواد مبرم فوق باشد.
از همه شما متشکرم
- برچسبها:اروپا, اشرف, ایران, حکومت ولایت فقیه, زلزله, مجاهدين, مردم ایران