مهر-۰۸ ۱۳۹۱

سخنرانی در جشن پيروزی عدالت ايرانيان

Catégories // رخدادها // فعاليت‌ها

سخنرانی در جشن پيروزی عدالت ايرانيان

سلام و تهنیت به همه شما و از این جا گرم‌ترین درودها و تبریك‌ها به ملت ایران، تبریك به پدران و مادران شهیدان، تبریك به زندانیان سیاسی، تبریك به جوانان قیام آفرین، تبریك به شما اشرف نشان‌ها، به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی، به شورای ملی مقاومت ایران‌، و تبریك به مسعود رجوی سازنده و خالق پیروزی‌ها.

این، پیروزی عدالت و قانون است بر بی‌عدالتی و شیطان‌سازی. این پیروزی متعلق به تمام ایرانیان است.این یك پیروزی و سرفرازی بزرگ تاریخی برای ایران و ایرانی، و بزرگترین شكست رژیم ولایت فقیه در رویارویی سیاسی و بین‌المللی با مقاومت ایران در سه دهه اخیر است. باشد كه تاریخ ایران را به سوی دوران تازه‌یی ورق بزنیم و طرحی نو دراندازیم؛ طرح یك ایران آزاد، آباد و بدون تبعیض و نابرابرای و بردگی دینی.

به نام خدا
به نام ایران، به نام آزادی
به نام قهرمانانی كه بر چوبه دار بوسه زدند، شكنجه شدند و زجر كشیدند و بهای درهم شكستن‌ بزرگترین مانع تغییر در ایران را جانانه نثار كردند.خواستند نور خدا  را خاموش كنند، خواستند فروغ آزادی را منكوب تاریكی كنند؛ اما رو در روی دشمنان آزادی،  نور عدالت و حقیقت تابان شد. شمیم آزادی‌ جان‌ها و دل‌های سركوب‌شدگان را فرا گرفت و ناقوس شكست رژیم ولایت فقیه به گوش جهان ‌رسید.
این است بینه آشكار فلسفه انسانی می‌توان و باید، این است شكوفه خون جگر ملتی كه در نبرد آزادی تنها به رنج و پیكار خود استوار است و این است غزل غزل‌های مقاومت مردم ایران.

هموطنان‌ عزیز!
نبرد با این نامگذاری، از نظر زمانی ۱۵ سال طول كشید؛ اما از نظر رنج و شكنج نهفته در آن به اندازه یك عمر به درازا كشید.
در حقیقت این تاریخ به خون نوشته ملتی است كه بارها قیام كرد و به كسب آزادی نزدیك شد؛ اما هر بار راهش را سد كردند و عمر فاشیسم دینی را طولانی و طولانی‌تر كردند.
۱۵ سال پیش، این لیست‌گذاری در ظاهر یك ممنوعیت مالی و حقوقی بود. اما به‌سرعت، انهدام تمام عیار جنبش مقاومت را پیشاروی خود گذاشت: ابتدا با بمباران‌ پایگاه‌های مجاهدین، سپس با طرح‌های متعدد برای تلاشی نرم سازمان‌ مجاهدین و دست آخر با درخواست علنی برای انحلال آن.
بر اثر این نام‌گذاری، بسا خون‌ها كه از پیكر ملت ایران بر زمین ریخت، صدیقه‌ها و نداها در آتش توطئه ۱۷ ژوئن به شهادت رسیدند، در اشرف دو رشته قتل عام صورت گرفت‌ و چه بسیار فرزندان‌ مردم ایران كه در اوین و گوهردشت، یا زاهدان و اهواز و سنندج و زندان‌های دیگر بر سر دار رفتند. اما از هیچ‌كس صدای اعتراضی برنخاست. گویا كه این سرنوشت تغییرناپذیر ملتی است كه حق مخالفت و مقاومت از آن سلب شده است.
این برچسب با هزار رشته پیدا و ناپیدا به اساسی‌ترین منافع حفظ رژیم گره خورده بود: به منافع عظیم نفتی و تجاری، به مذاكره با آخوندها بر سر برنامه اتمی، به شانتاژ و تهدید عملیات تروریستی آن‌ها و به‌خواست همیشگی رژیم ولایت فقیه در قضایای عراق پس از جنگ و اشغال. 
به‌همین دلیل، دیو سخت جانی بود كه شكستن شیشه عمر آن محال می‌نمود. به‌راستی، گره كوری در تاریخ حركت جامعه ایران به‌سوی آزادی بود؛ طلسمی كه سرنوشت مردم را به بند كشیده بود و دینامیزم شومی برای كشتن امید به تغییر.
با این همه، مقاومت ملت ایران چگونه از این هفت خوان گذشت و چگونه رسالت تاریخی خود را به انجام رساند؟
از این پیشتر مسعود رجوی گفته بود كه «‌نیروی وجدان و مقاومت ملت ایران سرانجام پیروز می‌شود». ‌عامل مهم این پیروزی، كارزار حقوقی دامنه‌دار جنبش مقاومت بود كه بر اثر آن قضاییه آمریكا به ستم و بی‌عدالتی رواشده نسبت به این مقاومت، اذعان نمود. حكم دو سال پیش دادگاه استیناف آمریكا وزارت خارجه را به بازبینی نام‌گذاری ملزم ساخت. سپس همین دادگاه در پاسخ به شكایت فوری در حكم اول ژوئن همین امسال و  با تعیین یك ضرب‌الاجل ۴ ماهه، راه پس و پیش برای وزارت خارجه، باقی نگذاشت.
اما عامل دیگر درهم شكستن این برچسب، اشرفی‌ها و پایداری پرشكوه آن‌ها است. چرا كه لیست گذاری یورشی برای نابودی مقاومت بود، و اشرفی‌ها با پایداری خود مقاومت را نگاهبانی كردند. لیست‌گذاری تلاشی برای تخطئه مبارزه و آزادی بود و اشرفی‌ها با پایداری ده‌ساله خود، مولد ارزش‌های آزادیخواهانه و مبشر برابری و دموكراسی بودند. اشرف را با انواع روش‌ها محاصره كردند اما از قلب همین محاصره بیرحمانه، اشرفی‌ها توانستند محاصره جنبش آزادی ملت ایران را درهم بشكنند. درود بر مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی.

و سومین عامل این پیروزی، یك جنبش جهانی از شریف‌ترین مدافعان دمكراسی و ارزش‌های انسانی در جهان امروز است كه در برابر این لیست‌گذاری ایستادند. جنبشی از قانون‌گذاران، سیاستمداران، حقوق‌دانان و مدافعان حقوق بشر در اروپا، كانادا، آمریكا، استرالیا، خاورمیانه و شمال آفریقا كسانی كه راه حل ایران را تغییر دمكراتیک به دست مردم و مقاومت ایران می‌دانند، نه مماشات با دژخیمان‌ ‌‌حاكم بر ایران. 
در این سالیان، آن‌ها نیز هدف فشارهای بسیار قرار گرفته‌اند: بسا افترائات‌، پرونده‌‌سازی‌ها و حملات ننگین. 
آن‌ها زمانی به یاری ما آمدند كه  نزدیک شدن به یك جنبش متهم به تروریسم، بهای گزافی می‌طلبید. شماری از این دوستان‌ بزرگوار در اینجا حاضرند: 
با تقدیر مجدد از همه آن‌ها. 
و اجازه بدهید كه  در اینجا از همه مسئولان و كادرهای ارزنده این جنبش كه در این كارزار گسترده نقش پیشتاز داشتند، سپاسگزاری كنم: از خواهرم زهرا مریخی تا سرداران و سالارانی كه بی‌نام و نشان در شرایطی بسیار سخت و به لحاظ سیاسی بی‌چشم‌انداز با كار و تلاش بی‌وقفه، همه ناباوری‌ها را كنار زدند و با اراده و ایمان به آرمان و مسیر آزادی مردم ایران در تحقق این پیروزی نقش ویژه‌ای داشتند. و یكبار دیگر می‌توان و باید را اثبات كردند. 
و این چنین بود كه در این كشاكش سخت و طولانی، سرانجام حق مردم ایران برای تغییر حكومت به كرسی نشست. 
آری، سیاوش از میان‌ آتش تهمت‌ها گذشت و آرش كمانگیر دوباره پیروز شد.
حالا به رژیم ولایت فقیه بنگرید كه چگونه از این تحول، احساس شكست می‌كند و چگونه با اعدام‌های جمعی پی‌درپی، تلاش می‌كند رعب و اختناق را در جامعه حفظ كند.
مقام‌های رژیم گفته‌اند كه این ماجرا «‌برای به هم زدن وضعیت ایران و ایجاد ناامنی است».
این حرف كاملاً درست است. زیرا تمام مبارزه ما علیه لیست گذاری از روز اول این بوده و هست كه وضعیت را به سود مردم ایران به هم بزنیم و تغییر بدهیم. 
سردژخیم قضاییه آخوندها هم گفته است كه حكومت ولایت فقیه، «‌هیچ‌گاه از حقی كه در این باب دارد، دست نمی‌كشد».
بله، آخوندها این نام‌گذاری را حق ازلی و ابدی خود می‌دانند و از آن دست برنمی‌دارند. ما هم هرگز از حق مردم ایران یعنی سرنگونی رژیم ولایت فقیه دست برنمی‌داریم و  آنرا قطعاً محقق خواهیم كرد.
حالا گوش كنید به ارزیابی یك شعبه سیاسی سپاه قدس در واشنگتن. آن‌ها لغو نام‌گذاری را یك فاجعه توصیف كرده‌اند.
این هم ارزیابی درستی است. راستی كه این فاجعه‌یی است برای همه كسانی كه از ادامه استبداد مذهبی در ایران ارتزاق می‌كنند. به‌همین دلیل آن‌ها در این ایام، به نحو هیستریكی به تصمیم خانم كلینتون وزیر خارجه ایالات متحده حمله می‌كنند.
برای من پیشاپیش قابل درک بود كه این تصمیم دشواری است و نیازمند شجاعت سیاسی است. خوشبختانه خانم وزیر به‌رغم  مخالفت‌ پیروان سیاست مماشات، حكم دادگاه را به اجرا گذاشت و این به‌راستی شایان قدردانی است. 
حالا بگذارید مشتریان‌ دائمی اباطیل وزارت اطلاعات آخوندها، هم‌چنان دراین باره، داد سخن بدهند، بگذارید  به سود آخوندها پی‌درپی مقاله و سرمقاله بنویسند كه جنبش مقاومت یك فرقه است یا در داخل ایران پایگاهی ندارد و بگذارید بیش از پیش درون مایه خود را بیرون بریزند.
از نظر آن‌ها احكام دست كم ۲۰ دادگاه در اروپا و آمریكا كه نام‌گذاری مجاهدین را باطل دانسته‌اند، به كلی بی‌مقدار است.
در معابد آن‌ها بتی تقدیس می‌شود كه از معامله آغشته به خون با آخوندها ساخته شده است.
حالا این معابد به لرزه افتاده است و حالا شریعت مماشات‌گران به رسوایی كشیده شده است. زیرا یك اپوزیسیون دمكراتیک و مستقل توانسته است زنجیرها را از دست و پای خود باز كند.
آن‌ها به شدت واهمه دارند. و ما علت آن را می‌دانیم. آن‌ها به‌درستی از این می‌ترسند كه از این پس شیطان‌سازی این مقاومت، دیگر تكیه‌گاهی پیدا نمی‌كند.
از این پس مردم جهان و به‌خصوص مردم آمریكا درمی‌یابند كه جنبش ما برخلاف اطلاعات گمراه كننده فاشیسم دینی، از این اتهامات بسیار فاصله دارد و تنها برای  آزادی و دمكراسی در ایران مبارزه می‌كند. 
بله تروریست نامیدن‌ مقاومت مشروع در مقابل یك فاشیسم دینی‌، در حقیقت جنگ با ارزش‌های انسانی بود. 
این ممنوعه كردن كلمه مقاومت بود، این تخطئه فداكاری برای آزادی بود و این همان روزگاری بود كه انجیل پیش بینی كرده بود كه «قحطی كلام خدا پدید خواهد آمد».
پس خوشا مقاومت ایران و همه یاری‌كنندگانش كه با درهم شكستن این لیست، كلمات حقیقی را احیا می‌كنند و فروغ آزادی را فروزان و فروزان‌تر می‌سازند.
باید تصریح كنم كه من نیامده‌ام تا آنچه را دولت آمریكا و دولت‌های اروپایی در این سال‌ها نسبت به جنبش مقاومت ایران انجام دادند، سرزنش كنم؛ بلكه می‌خواهم یك تجربه تلخ تاریخی را بازگو كنم.
می‌خواهم بگویم تروریست نامیدن‌ مجاهدین، تصمیمی نبود كه فقط به‌طور خاص مردم ایران را هدف قرار دهد؛ بلكه فراتر از آن، انحراف عظیمی در سیاست جامعه بین‌المللی ایجاد كرد:
وقتی كه مهم‌ترین جنبش ضدتروریستی و ضدبنیادگرایی جهان، تروریست نامیده شد، نتیجه‌اش آن شد كه  تهدید پدرخوانده تروریسم و بنیادگرایی ‌فراموش شد؛ این واقعیت كه سلطه‌جویی همین رژیم در عراق و لبنان و افغانستان مانع اصلی صلح و دمكراسی در این كشورهاست، نادیده ‌گرفته شد و حتی این واقعیت كه آخوندها به‌سرعت در حال ساختن تسلیحات كشتار جمعی هستند، از اهمیت افتاد. در نتیجه، غول بنیادگرایی و تروریسم، سربلند كرد و صلح و امنیت جهان را گروگان خود ساخت.
با این همه اكنون، لغو این لیست‌گذاری، موقعیتی برای جامعه جهانی فراهم كرده است كه سیاست به‌بن‌بست رسیده خود در قبال ایران را تغییر دهد.
بله، سیاست كنار آمدن با حكومت چوبه‌های دار، دیگر نباید ادامه پیدا كند.آنچه آخوندها را در قتل عام مردم سوریه جری كرده است، دیگر جایی برای ادامه یافتن ندارد. 
اما  فوری‌ترین قدم برای تغییر سیاست، باید در قبال ساكنان اشرف و لیبرتی برداشته شود. دولت عراق بر اساس فرامین ولایت فقیه، لیبرتی را به زندان تبدیل كرده است. حالا پس از لغو لیست گذاری، دیگر هیچ محذوری برای تأمین حقوق ضایع شده مجاهدان آزادی وجود ندارد. عراق باید هر گونه محدودیت در آزادی تردد، دسترسی به وكیل  و هم‌چنین محدودیت در تصرف اموال منقول و غیرمنقول مجاهدان آزادی را از میان بردارد. و ایالات متحده و سازمان ملل باید خواستار نامگذاری لیبرتی به‌عنوان‌ كمپ پناهندگی شوند.
در این موقعیت، هم‌چنین باید بر خواست مردم و مقاومت ایران تأكید كنم:
خواست اصلی، هدف اصلی و موضوع اصلی مبارزه مردم ایران تغییر رژیم است.
ما جامعه جهانی را فرا می‌خوانیم كه خواست مردم ایران برای تغییر رژیم را محترم بشمارند و سیاست خود را با آن منطبق كنند. و ما جامعه جهانی را فرا می‌خوانیم كه مقاومت مردم ایران برای آزادی و دمكراسی را به‌رسمیت بشناسند. زیرا به نفع خودشان است.

هموطنان‌ عزیز!
مهم‌ترین پیام فرو ریختن اتهام تروریسم، این‌است كه: 
برای مسأله ایران پاسخ آماده و شایسته‌یی هست؛ برای احیا اعتماد و همبستگی ملی، مظهر و تكیه‌گاه استواری هست. بله، جنبشی هست كه دارایی بزرگ ملت ایران برای ‌پیشروی و آزادی است.
این دارایی، قبل از چیز، انسان‌های از خودگذشته، متعهد و پیشتاز است. از این نظر، مجاهدان‌ آزادی در اشرف و لیبرتی، سرمایه بزرگ مردم ایران برای كسب آزادی‌اند.
دارایی این جنبش هم‌چنین، سازمان‌یافتگی و برخورداری از سازمان و تشكیلات استوار است:
از یک‌طرف، شبكه‌ اعضا و حامیان‌ فداكارش در داخل ایران كه خود را در قیام‌ها و در تأمین نیازهای گسترده این جنبش و در افشای مهم‌ترین پروژه‌های اتمی و تروریستی این رژیم نشان داده‌اند. از طرف دیگر، شبكه گسترده‌یی از اعضا و حامیان از خودگذشته در خارج كشور. یعنی شما هموطنان و یاران‌ مقاومت‌ كه در تمام فراز و نشیب‌ها و در تمام روزهای سخت، از این مقاومت جانانه دفاع كرده‌اید. و شما كه بزرگ‌ترین تحصن‌ها و اعتصاب‌های تاریخ جهان‌ امروز را در ژنو و واشنگتن، و سایر كشورها  برپا نمودید.
آنچه شما در این سالیان كردید، در تاریخ مقاومت‌ها بی‌نظیر است؛ زیرا نه سرما شناختید، نه گرما؛ نه از راه دور خسته شدید، نه از چشم‌اندازهای نامعلوم. ایستادید و ایستادید و جهانی را از ایمان و استواری خود شگفت‌زده كردید. 
تک تک شما مایه افتخار من و جنبش مقاومت، و مایه احترام مردم ایران هستید. درود بر همه شما.
جنبش آزادی ملت ایران، هم‌چنین از دیرپاترین ‌ائتلاف سیاسی تاریخ ایران برخودار است؛ یعنی شورای ملی مقاومت كه پایه گذار همبستگی ملت ایران است و در تلاطم‌های مهیب سه دهه گذشته، بر مرزبندی‌های سیاسی خود پای فشرده و این چنین در صحنه سیاسی ایران می‌درخشد. درود بر همه شما.
و سرانجام باید بگویم سرمایه اصلی این جنبش، رهبری مسعود رجوی است؛ یعنی چكید‌ه پنج دهه رزم و مجاهدت این جنبش در برابر دو دیكتاتوری، هدایت كننده این مقاومت در بغرنج‌ترین شرائط و سخت‌ترین ابتلائات، و تضمین كننده آن در برابر انواع كجی‌ها و انحرافات.
هركس كه دستی در آتش مبارزه و پیكار برای آزادی داشته باشد، درک می‌كند كه جنبشی كه توانسته است از یك رهبری ذیصلاح و پاكباز برخوردار شود، به چه مداری از توانمندی و تكامل و پیشرفت دست یافته است. 
پس با تبریک مجدد به مسعود و تقدیر از همه تلاش‌ها و مجاهدت‌هایش برای رساندن  مقاومت ایران به این نقطه از اعتلا و سرفرازی و تربیت نسل‌های متعهد به آرمان آزادی مردم ایران. درود بر او.

هموطنان عزیز!
مقاومت ایران هم‌چنین پاسخ عمیق‌ترین تضادهای فكری و فرهنگی رودرروی ارتجاع حاكم است. این پاسخ را در چهار جنبه اساسی می‌توان مشاهده كرد:
نخست اینكه، مقاومت ایران، آنتی‌تز بنیادگرایی و ارتجاع، تحت نام اسلام است. یعنی به اعتبار وجود مجاهدین در محور این جنبش، پرچم اسلام دمكراتیک را در برابر ارتجاع مذهبی برافراشته و مسبب شكست فرهنگی و ایدئولوژیكی این رژیم است.
از این نظر، ایران تنها كشوری در منطقه است كه اگر یك انتخابات آزاد در آن برگزار شود، ارتجاع و بنیادگرایی هیچ سهمی در آن به دست نخواهند آورد.
دوم اینكه، این مقاومت در برابر زن ستیزی این رژیم، مبشر برابری زنان در همه پهنه‌ها، از جمله رهبری سیاسی است. ارمغان‌ این مقاومت برای تاریخ و جامعه ایران،‌ نسلی از زنان پیشتاز است كه نوید‌بخش یك جامعه بسامان، آزاد و دمكراتیک در ایران فردا هستند.
سوم اینكه؛ این مقاومت پاسخ صدمات تلخ و عظیمی است كه رژیم ولایت فقیه به اعتماد مردم و پیوندها و همبستگی اجتماعی وارد كرده است. زیرا برای خود چیزی نمی‌خواهد، در پی كسب قدرت نیست و خواست‌های مشترک مردم ایران را نمایندگی می‌كند.
و سرانجام اینكه؛ این مقاومت یك برنامه دمكراتیک ارائه كرده است؛ برنامه‌یی برای ایران‌ آزاد فردا، در برگیرنده مهم‌ترین آمال دمكراتیک مردم ایران كه اكثریت آن‌ها در آن، اشتراک نظر دارند: یک جمهوری بر اساس رأی و انتخاب آزادانه مردم،
جدایی دین و دولت،
برابری زن و مرد،
لغو حكم اعدام،
كثرت‌گرایی،
اعاده حقوق ملیت‌های تحت ستم،
فرصت‌های برابر اقتصادی،
یك قضاییه مستقل و  عادلانه،
و یك  ایران‌ غیر اتمی.
این‌است درد مشترک و حرف مشترک ما.
اما عزم مشترک ما، به زیر‌كشیدن رژیم ولایت فقیه است و چنین خواهد شد. 
بله، پیام این تحول در یک كلام این است: 
ملتی كه زنجیر اتهام تروریسم را درهم شكست، بی‌تردید، زنجیر دیكتاتوری و حكومت ولایت فقیه را نیز درهم خواهد شكست و آزادی را به دست خواهد آورد.  

حذف این نام‌گذاری از نظر سیاسی توازن سیاسی را علیه رژیم ولایت فقیه به هم می‌زند و نویدگر تحول تازه‌یی در آرایش منطقه‌یی و بین‌المللی و داخلی است.

گفته بودیم كه دوران جدیدی در حال طلوع است: دوران تغییر و تغییر دوران!
حالا دوران‌ پیشروی آغاز می‌شود: پیشروی به سوی فتح همه سنگر‌هایی كه آخوندها در پناه سیاست مماشات اشغال كرده‌اند.
و پیشروی برای سرنگونی دشمن ایران و ایرانی.
بله، حالا زمان برخاستن است.
همه شما یاران‌ مقاومت، جوانان‌ دلیر و زنان بجان‌آمده، بویژه دختران و پسرانم در سراسر ایران، بله همه شما را به گسترش مقاومت و اعتراض فرا می‌خوانم، با همان خواسته و شعار خودتان كه هر روز بر دیوارها می‌نویسید: یعنی مرگ بر اصل ولایت فقیه، زنده باد ارتش آزادی 
سلام بر مردم ایران! 
سلام بر آزادی.

سخنرانی در جشن پیروزی عدالت ایرانیان

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]