• صفحه اول / رخدادها / سخنرانی مریم رجوی در كنوانسیون سراسری ایرانیان در پاریس، به‌مناسبت سالگرد قیام ضدسلطنتی مردم ایران
بهمن-۱۹ ۱۳۹۲

سخنرانی مریم رجوی در كنوانسیون سراسری ایرانیان در پاریس، به‌مناسبت سالگرد قیام ضدسلطنتی مردم ایران

Catégories // رخدادها // فعاليت‌ها

سخنرانی مریم رجوی در كنوانسیون سراسری ایرانیان در پاریس، به‌مناسبت سالگرد قیام ضدسلطنتی مردم ایران

در این ۳۵ سال، خون‌های زیادی از پیكر مردم و مقاومت ایران بر زمین ریخت. ضربات زیادی متحمل شدند و بزرگ‌ترین ضربه، خیانت به اعتماد آن‌ها بود. اما به‌رغم همه این‌ها، امروز مردم ایران از یك مقاومت سازمانیافته، منسجم و پرامید برخوردارند. بنابراین حرف من با شما هموطنانم این است كه به این همه عشق و فدا و به این گنجینه عظیم، پشتگرم باشید و مطمئن باشید كه انقلاب دیگری در راهست. استبداد دینی به زیر كشیده خواهد شد و آزادی و دموكراسی و برابری برقرار خواهد شد.

یاران مقاومت!
شخصیت‌های ارجمندی كه در این جا حضور دارید!
نمایندگان انجمن‌ها و تشكل‌های‌ ایرانی كه از سراسر اروپا، آمریكا، كانادا و استرالیا در اینجا گردهم آمده‌اید!
به همه شما درود می‌فرستم.
در آستانه سی و پنجمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی، خاطره همه زنان و مردان شجاعی را گرامی می‌داریم كه برای آزادی ملت اسیر ایران، رنج‌ها كشیده و فداكاری‌ها‌ كرده‌اند.
در برابر راهگشایان انقلاب ضدسلطنتی، از حنیف‌نژاد و محسن و بدیع‌زادگان تا جزنی و احمدزاده و پویان و پاكنژاد، ادای احترام می‌كنیم و به فداییان پیشتازی كه ۴۳سال پیش، درست در همین روز، حماسه سیاهكل را آفریدند، درود می‌فرستیم.
امروز هم‌چنین سی و دومین سالگرد عاشورای مجاهدین، حماسه اشرف شهیدان، اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی در۱۹بهمن سال۱۳۶۰ است.
به‌راستی كه اشرف و موسی و یارانشان، غرور و پایداری و شجاعت یك خلق رزمنده و قهرمان را منعكس كردند. آن‌ها الگوهای همیشگی پیشگامان مسیر پاكبازیند؛ امروز برای مجاهدان آزادی و فردا برای هر كس كه بخواهد بن‌بست زمانه را در هم بشكند و راه فتح و آزادی را باز كند.
با همین الگوها بود كه مجاهدان قهرمان: زهره و گیتی و یارانشان، نیز به سمبل‌های مقاومت در راه آزادی تبدیل شدند.
درود بر همه آن‌ها.

اجازه بدهید در آغاز، از جانب مقاومت مردم ایران بر چند حقیقت اساسی تأكید كنم:
۱ ـ به‌رغم وحشیانه‌ترین سركوب‌ها‌ كه در جهان امروز كمتر نظیر دارد، مردم ایران هیچ‌گاه تسلیم رژیم آخوندی نشده‌اند. سه دهه پایداری مجاهدین و مقاومت ایران در برابر دیكتاتوری حاكم، فشرده و گوهر تسلیم‌ناپذیری ملت ایران است.
۲ ـ از نظر تاریخی و سیاسی، سرنگونی حكومت ولایت فقیه و جایگزینی آن با حاكمیت مردم، از هر جهت ضروری است. زیرا این رژیم با اصل حاكمیت مردم، از بنیاد در ستیز است؛ از كمترین مشروعیتی برخوردار نیست و تمام انتخاباتی كه تحت حاكمیت این رژیم، برای مجلس و ریاست جمهوری برگزار شده، نمایش رأیگیری میان كاندید‌اهای وفادار به ولایت فقیه است كه البته همه در جنایت‌های این رژیم سهیمند. سردمداران این رژیم باید به جرم نسل‌كشی و جنایت علیه بشریت محاكمه شوند.
۳ ـ رژیم آخوندی در موقعیت سرنگونی و در فاز پایانی است. تغییر بنیادین، با سرنگونی رژیم در دسترس است. این‌كه خامنه‌ای به ریاست جمهوری آخوندی از جناح رقیب خود و امضای توافقنامه اتمی ژنو، گردن گذاشته، از سر نرمش و اعتدال نیست، بلكه الزام دوران شكست این رژیم است. از هنگام روی كارآمدن آخوند روحانی، هم شمار اعدام‌ها زیاد شده، هم حملات جنایتبار به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی. كما اینكه هم ابعاد جنگ‌افروزی ضدبشری این رژیم در سوریه گسترش یافته و هم جنایت و تبهكاری آن در عراق. و این‌ها تلاش‌های آخوندهای حاكم برای مهار نارضایتی حاد جامعه ایران و فرار از سرنگونی است.
۴ ـ اگر آخوندهای حاكم توافق اتمی را به‌طور كامل اجرا كنند و قدم‌های ضروری بعدی را بردارند، به فروپاشی رژیمشان تن داده‌اند.
در غیر این‌صورت، به‌طور مضاعف، خود را به مهلكه انداخته‌اند. ما به آن‌ها می‌گوییم: این جام زهر را تا قطره آخر، سر بكشید.
۵ ـ به دولت‌های غرب كه در مذاكرات اتمی، به جای برچیدن كامل سایت‌های اتمی رژیم، به یك گام عقب‌نشینی آن اكتفا كردند، تأكید می‌كنیم:
اولاً- با واداشتن آخوندها به پذیرش بازرسی‌های سرزده، تضمین محكمی به‌وجود آورید كه آخوندها هرگز به بمب اتمی دسترسی پیدا نكنند.
ثانیاً- آن‌ها را به توقف شكنجه و اعدام در ایران وادار سازید و بر سر حقوق بشر مردم ایران معامله نكنید.
ثالثا- از این رژیم در سوریه و عراق و لبنان، خلع ید كنید و بساط جنگ‌افروزی و تروریسم آخوندها در منطقه را جمع كنید.

دوستان عزیز!
انقلاب ضدسلطنتی یكی از بزرگ‌ترین تحولات نیمه دوم قرن بیستم بود؛ انقلابی كه می‌توانست الگوی جنبش دموكراسی در منطقه باشد. اما مهیب‌ترین و مخربترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران، خمینی و همدستانش، با سوار شدن بر امواج این انقلاب و با سوء استفاده از احساسات مذهبی مسلمانان، استقرار یك امپراتوری شیطانی تحت نام اسلام را در دستور قرار داد و با حمایت همه‌جانبه و با رهبری مستقیم این رژیم، بنیادگرایی در سایر كشورها، به‌سرعت به تهدید مبرم همه منطقه تبدیل شد و در موقعیت جایگزین دیكتاتوری‌ها قرار گرفت. در نتیجه، ملت‌ها محكوم به آن شدند كه یا به ادامه اسارت تحت یك دیكتاتوری تن بدهند یا به‌چنگال اهریمن ارتجاع و تروریسم بیفتند.
این هدف تجاوزكارانه، علاوه بر انگیزه‌های توسعه‌طلبانه، تكیه‌گاهی برای حفظ نظام آخوندی بود كه مطلقاً ظرفیت پاسخگویی به نیازهای جامعه ایران را نداشت.
در كشور ما، از آغاز حاكمیت خمینی و آخوندها، مسعود رجوی به صراحت هشدار داد كه تهدید اصلی انقلاب ایران، ارتجاع مذهبی است و بر مرز عبورناپذیر بین اسلام حقیقی و دموكراتیك با دعاوی ارتجاعی آخوندها تحت نام اسلام تأكید كرد.
به‌همین خاطر، مجاهدین از همان ابتدا، نقش تعیین‌كننده‌یی در آگاه‌كردن مردم و فاصله‌گرفتن سریع آن‌ها از رژیم حاكم، ایفا كردند. كمااین‌كه به دیكتاتوری دینی اجازه ندادند كه رؤیای امپراتوری اسلامی را محقق كند. هم‌چنان كه در سه سال اخیر، آخوندها قادر نشدند الگوی ارتجاعی خود را به ملت‌های به‌پاخاسته در تونس و مصر و لیبی و سایر كشورها تحمیل كنند؛ اگرچه دخالت‌های زیادی در این كشورها كرده و می‌كنند. در نتیجه، امروز كشاكش بزرگی بین بنیادگرایی و دموكراسی، در سراسر منطقه در جریان است.
متأسفانه قدرت‌های غربی در تحولات اخیر منطقه، عمدتاً در طرف جریان‌های مرتجع و بنیادگرا قرار داشته‌اند. هم‌چنان‌كه در دو قرن گذشته در ایران، همواره در عمل در كنار دیكتاتورها و آخوندهای مرتجع ایستاده‌اند؛ مانند حمایت از آخوند كاشانی علیه دولت ملی دكتر مصدق. در حال حاضر نیز، در عراق و مصر، تحت باندرول دموكراسی، در دفاع از ضد دموكراتیك‌ترین جریان‌ها، با رژیم ایران هم‌جبهه شده‌اند. و در سوریه عملاً دیكتاتوری حاكم را با همه جنایاتش پذیرفته‌اند.
آری، منطقه ما قیمت گَزافی در مقابله با حاكمیت مرتجعین پرداخته و می‌پردازد. ولی بی‌تردید، یك بهار بزرگ و یك رنسانس ضدبنیادگرایی دراین قسمت از جهان، توسط مردم آگاه درحال شكوفایی است و ما پیشاپیش به آن درود می‌فرستیم و از فرارسیدن آن استقبال می‌كنیم.

حضار محترم!
در این ۳۵ سال، حاكمیت ولایت فقیه بر میهن ما، حاكمیت یك فاجعه دائمی بود:
با اعدام ۱۲۰ هزار تن از رشیدترین فرزندان مردم ایران، از جمله قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷، با شكنجه صدها هزار زندانی سیاسی، با قتل‌های زنجیره‌یی نویسندگان و روشنفكران و با ترور صدها مخالف در خارج ایران.
آخوندها در این سه دهه ایران را به كشوری تبدیل كرده‌اند كه:
ـ به نسبت جمعیت، بالاترین شمار اعدام‌ها را دارد،
ـ در صدر ناقضان آزادی بیان و آزادی اطلاع‌رسانی قرار دارد،
ـ یكی از دو كشور پرتورم‌ جهان است،
ـ دارای یكی از فاسدترین مناسبات مالی و اداری در تمام جهان است،
ـ آلوده‌ترین شهر‌های جهان در ایران قرار دارد،
ـ ۱۰ میلیون نفر بیكارند، ۵۰ میلیون نفر زیر خط فقرند،
ـ هر شب حداقل ۴ میلیون نفر گرسنه می‌خوابند، و شمار معتادانش ۶میلیون نفر است.
با این‌همه، ما نیامده‌ایم كه آنچه را به تلخی تمام اتفاق افتاده، فقط بازگو كنیم؛ بلكه می‌خواهیم آنچه را كه قابل تحقق و دست‌یافتنی است، آشكار كنیم. كار ما تغییر این شرایط و خلق آینده و امید به روشنایی در دل تاریكی‌هاست.
حرف ما در بازگویی دو حقیقت اساسی خلاصه می‌شود: نخست این‌كه این رژیم، یك حكومت شكست خورده است و از هر نظر در فاز پایانی است. و حقیقت دوم، آمادگی جامعه ایران برای تغییر است.
ما می‌گوییم؛ با وجود این‌همه سركوب و كشتار، ملت ایران و مقاومتشان، حتی یك روز، تسلیم این رژیم نشده‌اند. نه فرهنگ این رژیم را پذیرفته‌اند و نه دین و آیین ارتجاعی آن را.
تسلیم ناپذیری، ماندگاری و پیشروی این مقاومت در ۳۵ ساله گذشته، به این خاطر است كه مسعود رجوی از ابتدا بر این واقعیت‌ها پافشاری كرد كه:
اولاً مساله اصلی ایران، آزادی و مقابله با انحصارطلبی و دیكتاتوری است؛ نه دعاوی شیادانه ضداستكباری كه خمینی آن را علم كرده بود.
ثانیاً دشمن اصلی مردم ایران را خمینی و رژیم ولایت فقیه اعلام كرد و سرنگونی این رژیم را هدف قرار داد.
دیگر این كه ارتجاع و توحش و عقب‌ماندگی تحت نام اسلام را افشا كرد و پرچم اسلام دموكراتیك را برافراشت. و در برابر فاشیسم دینی، شورای ملی مقاومت را به عنوان آلترناتیو سیاسی تشكیل داد.
و سرانجام این كه بر برابری زن و مرد و ضرورت رهبری زنان تأكید نمود و جایگاه این نیروی بالنده را به‌رسمیت شناخت؛ نیرویی كه امروز عنصر تعیین‌كننده پایداری و نبرد سرنگونی است و فردا، آزادی و دموكراسی حقیقی را تضمین می‌كند. به این ترتیب، نسلی آگاه و فداكار پرورش یافت و به‌عنوان سازمانیافته ترین نیروی تاریخ ایران در ارتش آزادی، به نقدینه بزرگ ملی و میهنی تبدیل شد.
حالا به سیمای پاك و فداكار این زنان و مردان ازخودگذشته، و به نقشه مسیرهایی كه برای آزادی ایران و خلقشان ترسیم كرده‌اند، نگاه كنید. به دعاوی پر از ترس و وحشت سران سپاه پاسداران كه در پایداری اشرفی‌ها، كابوس سرنگونی و فروغ جاویدان را می‌بینند، نگاه كنید. به پیشرفت پیام اشرفی‌ها در میهن اسیر، كه به‌رغم خفقان و موج اعدام‌ها، این چنین از دل زندان‌های رژیم پاسخ می‌گیرد و برمی‌انگیزد، نگاه كنید. به كارزار جهانی و به اعتصاب غذای ۱۰۸روزه مجاهدان اشرفی و اشرف‌نشان‌ها در سراسر جهان نگاه كنید.
آری، همه این‌ها نشان از جنبشی دارد كه در دل نبرد با این رژیم ضدبشری و فاشیسم مذهبی، شكوفا شده است؛ جنبشی كه ریشه در اعماق جامعه ایران دارد، در سراسر جهان گسترده است و اقشار گوناگون و همه ملیت‌های ایران را در بر می‌گیرد كه حول آرمان آزادی، یك دل و متحدند و به پیروی از راهبر و آموزگار خود، فداكاری و یگانگی و دوری از هرگونه قدرت طلبی و منفعت‌جویی فردی را پیشه كرده و نوید بخش مناسباتی شفاف، آزاد و برابر هستند.

دوستان عزیز!
اگر نبود آمادگی و خواست یك ملت اسیر، برای برچیدن بساط ولایت فقیه، اشرف نمی‌توانست یكه و تنها در محاصره دو دیكتاتوری و در برابر خنجر‌های خیانت و نقض عهد طرف‌های بین‌المللی بایستد.
اروپا و به‌خصوص آمریكا در این سالیان، با مشاركت در سركوب مقاومت، بزرگ‌ترین مشوق‌ها را به این رژیم داده‌اند. بمباران و خلع سلاح ارتش آزادی، تلاش مكرر برای انحلال مجاهدین، واگذاری حفاظت اشرف به دولت دست نشانده آخوندها در عراق، حمایت از بی‌خانمانسازی اشرفی‌ها، و نقض عهدهای مكرر درباره حفاظت اشرفی‌ها بخشی از همین مشوق‌هاست.
سازمان ملل هم تا آنجا كه به اشرف و لیبرتی برمی‌گردد، ركورد كم سابقه‌یی در زیرپاگذاشتن تعهدات و چشم‌پوشی بر نقض آشكار معاهدات بین‌المللی، از خود به‌جای گذاشته است. به‌ویژه در قبال شش قتل‌عام در اشرف و لیبرتی در ۵ سال گذشته، حتی یك تحقیقات مستقل را پیش نبرد. و فراتر از همه، با گزارش‌های مغرضانه و دروغ‌های نماینده ویژه سابق ملل متحد در عراق، عملاً بر جنایت‌های دولت عراق و رژیم ایران چشم بسته و مسیر حملات بعدی را هموار كرده است.
همه می‌دانید كه در جریان این حملات جنایتكارانه، ۱۱۶ تن از مجاهدان شهید، ۱۳۷۵ نفر مجروح و ۷ نفر به گروگان گرفته‌ شده‌اند. هم‌چنین ۱۸ تن از ساكنان اشرف و لیبرتی در اثر محاصره ضد انسانی پزشكی، جان باخته‌اند.
بزرگی كار اشرفی‌ها، و در عین حال اصالت پایداری آن‌ها، همین است كه در میانه چنین میدان سهم‌ناكی ایستاده و می‌رزمند. به همین دلیل، هرقدمی برای اشرفی‌ها، ضروری‌ترین قدم‌ها برای آزادی مردم ایران است.
براین اساس، ما از جامعه بین‌المللی، خواهان آزادی هرچه سریع‌تر گروگان‌های اشرفی، انتقال موقت تمامی مجاهدین به آمریكا و اروپا، تأمین الزام‌های مبرم امنیتی در برابر حملات موشكی، استقرار پست مراقبت شبانه‌روزی ناظران ملل‌متحد و یك تیم كلاه آبی در داخل لیبرتی، ارجاع تحقیقات در‌باره قتل عام اشرف، به دادگاه جنایی بین‌المللی توسط شورای امنیت ملل متحد و هم‌چنین، فروش اموال اشرف توسط نماینده قانونی ساكنان هستیم. این خواستها بخشی از حقوق مجاهدان آزادی است و پایداری بر سر آن، حق مردم ایران برای مقاومت را مد نظر دارد.

دوستان عزیز!
وجه دیگری از گستردگی و ریشه‌داری این مقاومت، جنبش سازمانیافته ایرانیان خواهان آزادی در سراسر جهان است. امروز، مسئولان و نمایندگان ۳۰۲ انجمن و جامعه ایرانیان هوادار مقاومت در اینجا هستند؛ كه از لحاظ تنوع ملی، شغلی، تحصیلی و سنی، رنگین‌كمانی از آحاد ملت ایران را تشكیل می‌دهند؛ اما از نظر اعتقاد و ایمان به آرمان آزادی، همدل و هم‌جهتند.
از حضور در گردهمایی امروز شما، بسیار خوشحال و خوشوقتم و می‌دانم كه سه دهه است كه شما با پشتكار و مایه‌گذاری بی‌چشمداشت و با حفظ مرزبندی مقاومت علیه تمامیت رژیم آخوندی، از كارزاری به كارزار دیگر در حال پیشروی هستید. خوشا عزم و ایمان شما كه بارها جهان را به حمایت از اشرف و لیبرتی برانگیخته‌اید و صدای آن‌ها شده‌اید. بارها به دفاع از حقوق بشر ایران و قیام‌های هموطنانمان برخاسته‌اید و بار سنگین تأمین مالی این مقاومت، برگزاری هزاران گردهمایی‌ و تحصن و اكسیون اعتراضی، تا انواع فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی را بر دوش دارید.
به‌راستی كه شما در این سالیان اثبات كردید كه هر ایرانی آزاده و وطن‌پرستی می‌تواند سهم بزرگی در سرنگونی استبداد مذهبی داشته باشد. درود بر همه شما. درود برعزمتان و درود بر پیكارتان.

دوستان عزیز!

قیام‌ها و اعتراض‌های مردم ایران، علیه این رژیم، حیات رزمنده ملت ما را نشان می‌دهد؛ از تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد و ۵ مهر تا قیام‌های بوكان و زنجان و اراك و اسلامشهر و مشهد در سال‌های قبل، از قیام دانشجویان در ۱۸ تیر سال ۷۸ و قیام‌های پرشكوه سال ۸۸ و ۸۹ تا اعتراض روزانه كارگران، دانشجویان، كشاورزان و همه اقشار ملت ایران.
این‌ها همه وجوه مختلف این نبرد عظیم است. كما این‌كه ایستادگی زندانیان سیاسی، همبستگی و روحیه دلیرانه آن‌ها و مقاومتشان در برابر سیاست زجركش‌كردن زندانیان بیمار، همه فریاد ملتی است كه می‌خواهد آزادی را به‌دست بیاورد و به‌دست خواهد آورد.

در هفته‌های اخیر، یكی دیگر از مظاهر مبارزه مردم ایران برای آزادی، حضور و حمایت چشمگیر مردم در همیاری با سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران، بود. این حمایت، كه بیان گوشه‌یی از استقلال مالی این مقاومت است، گلریزانی از عاطفه‌ها، رابطه‌ها و عشق مردم ایران به آزادی و مجاهدان آزادی را نشان داد كه كمك‌های مادی بخشی از آن بود. رنگین كمانی از طیف‌های مختلف خلقی تشنه آزادی؛ از ایران تا سراسر جهان.
این همه شور و عشق و عواطف بیدریغ كه نثار پیشتازان آزادی می‌شود، پاسخ ولایت فقیه است كه در انهدام مقاومت مردم ایران شكست خورده و از سرنگونی گریزی ندارد.

هموطنان عزیز!
در سالگرد انقلاب علیه دیكتاتوری سلطنتی، از سوی مقاومت ایران با مردم میهنمان تجدید پیمان می‌كنیم؛ پیمان با مردم ایران برای آزادی، دموكراسی و برابری؛ پیمانی برای تحقق آرزوی شهیدان و همه رنج‌دیدگان و سركوب‌شدگان.

نقشه مسیر ما برای تحقق خواستهای ملت ایران، نبرد تمام عیار برای سرنگونی رژیم آخوندی است. هدف ما، آزادی، دموكراسی، برابری و استقرار یك جمهوری مبتنی بر جدایی دین از دولت است.
در این مسیر، ما بر مرزبندی با تمامیت رژیم حاكم و بر همبستگی با همه مدافعان راستین سرنگونی این رژیم، تأكید می‌كنیم.
شورای ملی مقاومت به همین منظور تأسیس شده است؛ برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه. قدرت و حاكمیت از آن جمهور مردم ایران است. شاخص و تنها معیار، رأی آزادانه، مستقیم، مساوی و مخفی مردم ایران است.
حاكمیت آخوندی، حق حاكمیت مردم را كه حیاتی‌ترین حق مردم ایران است، از آنان ربوده است. طبق نخستین ماده برنامه شورا، دولت موقت برآمده از مقاومت «اساساً وظیفه انتقال حاكمیت به مردم ایران» را به‌عهده دارد. این وظیفه، باید حداكثر ضمن ۶ ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندها، با تشكیل «مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی»، از طریق انتخابات آزاد، با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی مردم ایران، به انجام برسد. به محض تشكیل«مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی» و اعلام آمادگی این مجلس برای تقبل مسئولیت‌ها و وظایفش، دولت موقت، استعفای خود را به این مجلس تقدیم می‌كند.
ما بر آنیم كه:
ـ مردم ایران باید از همه آزادی‌های مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌ها وكنوانسیون‌های بین‌المللی، از جمله میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، كنوانسیون علیه شكنجه و كنوانسیون حذف كلیه اشكال تبعیض علیه زنان، برخوردار شوند.
ـ شورای ملی مقاومت از ۳۰سال پیش، طرح خودمختاری كردستان ایران را تصویب كرده است و همه ملیت‌های ایرانی باید از حقوق و امكانات مساوی با سایرین برخوردار باشند. هر كس باید حق داشته باشد به زبان مادری خود درس بخواند.
از همان روز سرنگونی حاكمیت آخوندی، مواردی را كه می‌گوییم در شمار وظایف مبرم دولت موقت است:
ـ لغو و رفع كلیه ستم‌ها و اجبارات و تبعیضات رژیم ارتجاعی خمینی در مورد زنان كشور، از جمله لغو محرومیت از حق انتخاب كار و پوشش،
– تساوی كامل حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی زن و مرد. و به‌رسمیت شناختن حقوق فردی و اجتماعی مردم، مصرحه در اعلامیه جهانی حقوق بشر،
ـ آزادیهای عمومی شامل آزادی اجتماعات، عقیده و بیان، مطبوعات، احزاب، سندیكاها، شوراها، ادیان و مذاهب،
– آزادی انتخاب شغل، و ممانعت از هرگونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی و آزادیهای عمومی.
ما جامعه‌یی می‌خواهیم كه آجر به آجر روابط درونی آن از انتخاب آزادانه آحاد مردم ساخته شده باشد. برای برآوردن همین خواسته‌ها، عموم هم‌میهنان را به مبارزه و قیام برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه فرا می‌خوانم. هم‌چنان‌ كه بارها تكرار كرده‌ام، ما در پی كسب قدرت نیستیم، بلكه می‌خواهیم حاكمیت را به مردم ایران منتقل سازیم. می‌خواهیم مردم ایران صاحب بزرگترین قدرت انسانی، یعنی برخورداری از حق انتخاب آزادانه باشند.
حاكمیت و آزادی انتخاب، حقی است كه مردم ایران شایسته آنند و باید به آن دست پیدا كنند. و چنین خواهد شد.
سلام بر آزادی،
سلام بر مردم ایران،
درود بر همه شما.

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]